۱۳۹۳ مرداد ۸, چهارشنبه

تعین مندی گرائی (دترمینیسم) (5)

  
پروفسور دکتر گونتر کروبر   
برگردان شین میم شین

محدودیت های تعین مندی گرائی  مکانیکی

·        تعین مندی گرائی  مکانیکی اما در عین حال حاوی سلسله ای از محدودیت های بلحاظ تاریخی مشروط بود، که دست و پای آن را در توضیح دترمینیستی ـ ماتریالیستی همه عرصه های واقعیت عینی می بستند:

1
·        تعین مندی گرائی  مکانیکی همه معلول ها را ناشی از علل مکانیکی می دانست.

2
·        تعین مندی گرائی  مکانیکی همه انواع حرکت ها را در حرکت مکانیکی خلاصه می کرد.

3
·        تعین مندی گرائی  مکانیکی همه قانونمندی ها را با قوانین مکانیکی یکی می انگاشت.

4
·        تعین مندی گرائی  مکانیکی بدین طریق، راه را به روی توضیح روندها در فرم های عالی تر حرکت ماده ـ که با فرم مکانیکی حرکت ماده تفاوت کیفی خودویژه دارند ـ  سد می کرد.

5
·        تعین مندی گرائی  مکانیکی بویژه از کشف علل عینی و تعیین کننده ی روندهای توسعه اجتماعی عاجز بود.

6
·        تعین مندی گرائی  مکانیکی عوامل تعیین کننده تاریخ بشری را یا به طور انتزاعی، در جایگاه و سرعت حرکت اتم ها و مولکول ها در جسم انسانی می جست، مثلا هولباخ علت جنگ را در تندی (اسیدی بودن) زیاده از حد صفرا در کیسه صفرای افراد متعصب و جوشش خون در قلب سردارها می دانست.
·        و یا در عوامل سوبژکتیف می جست، بدون در نظر گرفتن بنیان های مادی و اجتماعی آنها.

7
·        از این رو بود که تعین مندی گرائی  مکانیکی ماهیتا نتوانست از حد درک ایدئالیستی تاریخ فراتر رود و به کشف و شناخت خودویژگی قانونمندی های توسعه اجتماعی نایل آید:
·        به قول کلاسیک های مارکسیسم، «با مطلق کردن کماکان ضرورت (جبر)، به معنای مکانیکی آن و با انکار وجود تصادف، از منجلاب تقدیرگرائی (فاتالیسم) سر در آورد و ضرورت (جبر) مطلق شده را به درجه سرنوشت ناگزیر و اجتناب ناپذیر و یا به درجه اراده بی چون و چرای الهی ارتقا داد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 488)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر