صفحه
فیسبوک حوریه
گاف
سنگزاد
قبل
از اینکه بنویسی، فکر کن
ویلیام
شکسپیر
·
از همین فرمان اخلاقی شکسپیر می توان به طرز تفکر
متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) او پی برد.
·
چرا و به چه دلیل؟
1
قبل
از اینکه بنویسی، فکر کن
·
به این دلیل که واژه، فرم مادی اندیشه است.
·
به این دلیل که واژه، همزاد اندیشه است.
·
واژه جفت دیالک تیکی اندیشه است.
·
فکر به محض تشکیل شدن البسه کلام (واژه، زبان) می پوشد.
·
نه اندیشه ی بی واژه می تواند وجود داشته باشد و نه واژه
ی تهی از اندیشه و بی معنا.
2
قبل
از اینکه بنویسی، فکر کن
·
به همین دلیل حکیم زحمتکشان می گوید:
·
روح همیشه سایه ی ماده را بالای سر خود داشته است.
·
دیالک تیک ماده و روح اگر بسط و تعمیم یابد به دیالک تیک
کلام و فکر، زبان و تفکر، واژه و اندیشه می رسد.
·
به همین دلیل نمی توان بدون تفکر، نوشت.
·
شکسپیر بیشک از این حقیقت امر خبر دارد.
·
پس منظور او از این اندرز چیست؟
3
قبل
از اینکه بنویسی، فکر کن
·
منظور او احتمالا این است که جفنگ ننویس.
·
پرت و پلا تحویل خلایق نده.
·
چون خیلی ها که دست به قلم می برند، قادر به تفکر علمی
نیستند و لذا یاوه تحویل خلایق می دهند و به تخریب شعور جامعه دست می زنند.
قبل
از اینکه طلب بخشش (مغفرت) کنی، ببخش
·
در این اندرز شکسپیر هم طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک
تیکی) و غیر علمی او نمودار است:
1
·
اولا کسی که طلب بخشش می کند، گناهی مرتکب شده و محتاج
بخشش دیگری است.
·
چنین کسی نمی تواند در عین حال ببخشد.
·
توصیه بخشش به چنین کسی ابلهانه است.
·
این بدان می ماند که به گدائی اندرز احسان و انفاق دهی.
2
·
ثانیا بخشش و طلب بخشش مثل هر چیز دیگر، در داربست دیالک
تیکی اش وجود دارد:
·
در دیالک تیک گناه و بخشش
·
در دیالک تیک ارتکاب گناه و طلب بخشش
قبل
از تنفر، عشق بورز
·
عشق و نفرت از دیرباز، به مثابه دو جفت دیالک تیکی مطرح
می شوند:
·
دیالک تیک عشق و نفرت
·
به همین دلیل هم مثل هر جفت دیالک تیکی دیگر می توانند
به یکدیگر تبدیل شوند.
·
نه عشقی بدون نفرت وجود دارد و نه نفرتی بدون عشق.
·
تنفر از پدیده ای همزمان به دلیل عشق به ضد آن پدیده است.
·
تنفر از جلاد به دلیل عشق به قربانی است.
·
تنفر از ستمگر به دلیل عشق به ستمدیده است.
·
برای این چیزها نمی توان تقدم و تأخر تعیین کرد.
زندگی
این است
احساسش
کن، زندگی کن و لذت ببر
·
این دیگر جفنگ به تمام معنی است:
·
لذت بردن از زندگی نمی تواند فرمایشی باشد.
·
از زندگی وقتی می توان لذت برد که حاوی کیفیت لذت بخشی
باشد.
·
در جهنم نمی توان زندگی کرد و ضمنا لذت برد.
·
پیش شرط لذت از زندگی، تبدیل دوزخ به جنت است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر