۱۳۹۳ مرداد ۹, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (130)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی
قسمت پنجم
اکلکتیسیسم (3)
سلر، ویلهلم ووندت، برنتانو
 
·        خصلت مضحک و مسخره و مبتذل اکلکتیسیسم در این دوره بیشتر از فرانسه در فلسفه بورژوائی آلمان آشکار می گردد.

1
·        فلسفه بورژوائی آلمان با قطع رابطه با انقلاب فرانسه (1789 ـ 1794)، رابطه اش را با میراث فلسفه روشنگری قطع می کند.  

2
·        اگرچه آن ناسازگار با ترکیب جدید جلوه می کند، ولی علیرغم فاصله گرفتن از فلسفه روشنگری آلمان و غلطیدن به منجلاب ابتذال و سطحی گرائی افکار کانت و شلینگ و هگل را نشخوار می کند.
·        ضمنا برائی همان افکار را از بین می برد و تاریخ نگری نسبی و سیستماتیکی واره ای را به آنها نسبت می دهد.  

3
·        اکلکتیسیسم آلمان می بایستی خود را بر ضد فلسفه کلاسیک بورژوائی   آلمان که مقدم بر آن وجود داشت، اثبات کند.  

4
·        اکلکتیسیسم آلمان از مخروبه های معنوی و برهوت فکری به فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان در پشت سر خود می نگریست و خیال می کرد که از قله رفیعی به چیز بی ارزشی در دره ای عمیق می نگرد.  

5
 فریدریش انگلس (1820 ـ 1894)

·        انگلس در اوایل سال های 80 قرن نوزدهم، زوال فلسفه مدرسی را در آلمان به رشته تشریح می کشد که «آش عاشورای اکلکتیکی خود را تحت عنوان فلسفه، در دانشگاه های آلمان سر می کشد.»
·        (مارکس و انگلس، «مجموعه آثار»، جلد 21، ص 263)

6
 ادوارد گوتلیب سلر (1814 ـ 1908)
فیلسوف و تئولوگ آلمانی
از فلاسفه بورژوائی واپسین
نماینده اکلکتیسیسم

·        سلر که بر اساس کلیشه اکلکتیکی اش در صدد آشتی دادن ایدئالیسم با رئالیسم بود، می نویسد:
·        «ایدئالیسم ما بعد کانت، علیرغم عظمتش و قبل از همه، علیرغم خدمات مهمش، نتوانسته وظیفه ی را به انجام رساند که خود برای خود تعیین کرده است.»
·        (ادوارد سلر، «سخنرانی ها و بررسی ها»، مجموعه دوم، ص 468، 1877)

7
·        سلر نیز فلسفه کلاسیک بورژوائی   آلمان را به دیده تحقیر می نگرد.
·        این شاخ و شانه کشیدن اما به تأملات انتقادی چه بسا درست خود او خصلت مضحک و مسخره و مبتذل می بخشد.

8
·        سلر اما در هر حال، از وضع وخیم تفکر فلسفی معاصر آلمان با خبر است و می نویسد:
·        «به عوض سیستم های بزرگ و یکپارچه که به مدت نیم قرن در توالی پرشتاب بر فلسفه آلمان حاکم بوده، در شرایط فعلی نمایشی از توقف روشن و وضع وخیم واضح عرضه می شود که به چماق آن ارزشمندترین گرایشات متوقف می شوند و تیزبینانه ترین بررسی ها در تأثیر شان بکلی مفلوج می مانند.»
·        (همانجا، ص 489)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر