فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی
قسمت سوم
اکلکتیسیسم (2)
شارل برنا رنوا و انتوان آگوستین کورنه
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی
قسمت سوم
اکلکتیسیسم (2)
شارل برنا رنوا و انتوان آگوستین کورنه
·
در حیات فکری فرانسه و آلمان پس از
1848 میلادی، اکلکتیسیسم تنها فرم نمودین و تنها چارچوب واقعی گذار از فلسفه
کلاسیک بورژوائی به فلسفه بورژوائی واپسین بوده است.
1
·
ایدئالیسم ضمن سطحی تر و مبتذل تر
گشتن، اکلکتیسیسم را بطور مسکوت و بی سر و صدا، بدون بردن نامی روشن از آن و بدون
اشاره به برنامه ای، پیش می برد.
·
حتی چه بسا درک کوزین از
اکلکتیسیسم را به چالش می کشد.
2
·
علیرغم تفاوت های محتوائی (مضمونی)،
علیرغم ناهمگرائی های روشنفکری و بیوگرافیکی و آثار، رنوا و یا کورنه، زلر و یا ویلهلم
ووندت، برنتانو و یا ادوارد هارتمن دارای وجه مشترک معینی اند:
·
همه آنها گرایش ترکیبگرایانه ای از
نتایج را به مثابه اکلکتیسیسم نمایندگی می کنند.
3
·
این طرح های نظری، جنبه های
ناهمگون استحاله و زوال ایدئالیسم را نمایندگی می کنند و مورد تأکید قرار می دهند.
4
·
موتیوهای آنها در مکاتب مغایر با
هم تفکر بورژوائی در قرن بیستم به خدمت گرفته می شوند.
فیلسوف
انتقادی فرانسوی
نماینده اکلکتیسیسم
نئوکریتیسیسم
نماینده اکلکتیسیسم
نئوکریتیسیسم
·
فلسفه واپسین شارل برنا رنوا از
اکلکتیسیسم کوزین فاصله می گیرد و به تعبیر خود با اصل اکلکتیسیستی کوزین قطع
رابطه می کند:
·
«اکلکتیسیسم عادت داشت، هر جا که مورد
استفاده قرار گیرد، اعصاب سیستم مربوطه را از طریق استخراج جملات مبتذل پاره کند و دوباره وصل کند.»
·
(رنوا، «طبقه بندی سیستماتیک دکترین فلسفه»،
ص 144، 1886)
1
·
فلسفه واپسین رنوا تضاد جریانات
اصلی فلسفه را «حقیقت امر عقیده» می نامد و غیر قابل حل می داند.
·
(همانجا، ص 127، 242)
2
·
این تضاد در واقع تضاد ماتریالیسم
و ایدئالیسم است.
·
ولی بنظر رنوا با آن یکسان نیست.
3
·
رنوا درک و یا استنباط کوزین از دو
جریان اصلی فلسفه را، یعنی سنسوئالیسم (حسگرائی) و ایدئالیسم را نیز رد می کند در مخالفت
با نظر کوزین اعلام می دارد:
·
«سنسوئالیسم می تواند ایدئالیستی و یا ته
ئیستی (خداشناسی) باشد.»
4
·
رنوا ضمنا با مفهوم ایدئالیسم
کوزین هم مخالفت می ورزد:
·
«ایدئالیسم می تواند آته ئیستی (الحادی) باشد
و اسپیریتوئالیسم (روحگرائی) می تواند فاتالیستی باشد و نه ایدئالیستی.»
·
(همانجا، ص 145)
5
·
رنوا در طی اکلکتیسیسم خود به حل
تضاد ماتریالیسم و ایدئالیسم نیز اشاره می کند که بنظر او گویا از طرح های
شوپنهاور، لانگه و اسپنسر نشئت می گیرد.
·
(همانجا، ص 175)
6
·
در چالش نظری رنوا، «مسئله این است
که آیا باید وجود نظام اخلاقی کیهانی را تأیید کرد و یا تکذیب.»
·
(همانجا، ص 243)
7
·
این فرم از اکلکتیسیسم بسان
اکلکتیسیسم کوزین، اسپیریتوئالیستی ـ ایدئالیستی است.
8
·
در فلسفه رنوا موتیوهائی در هم
تنیده می شوند که از تعالیم کانت برداشته شده اند و تغییر داده شده اند.
·
در فلسفه رنوا ضمنا نظرات
پرسونالیستی و پراگماتیکی وجود دارند که حاوی گرایشات فلسفه حیاتی مشترک اند.
·
(پرسونالیسم عنوانی است برای اعتقاد به خدای
شخصی (ته ئیسم)
·
پرسونالیسم در مغایرت با پانته ئیسم (همه خدائی) قرار دارد.
·
مترجم)
·
مراجعه کنید به پرسونالیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
9
·
تشکیل سنتی نظام اخلاقی جهانی با
مفهوم حیات عمومی ـ کهکشانی و همزمان با حیات فردی گره زده می شود که به قول رنوا،
«امید بزرگ هر کس در راه نیل به خود آگاهی است.»
·
(همانجا)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر