سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
مثل
(گلستان باب اول، ص 33 ـ 34)
تحلیلی
از شین میم شین
اگر
صد سال، گبر آتش فروزد
به
یک دم، کاندر آن افتد، بسوزد
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر آتش پرستی صد سال آزگار، آتش روشن کند.
·
علیرغم آن، به محض افتادن در آتش، می سوزد.
1
·
سعدی در این بیت ساده و مختصر و روشن و واضح، یکی از مهمترین
دیالک تیک های عینی را که مارکس کشف و فرمولبندی خواهد کرد، هفت قرن قبل از او، بسط
و تعمیم می دهد.
·
سؤال اما این است که کدام دیالک تیک عینی را؟
2
اگر
صد سال، گبر آتش فروزد
به
یک دم، کاندر آن افتد، بسوزد
·
سعدی دیالک تیک سیستم ـ ساختار ـ فونکسیون را به شکل دیالک
تیک آتش و سوزش بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را بدرستی و بسان مارکس از
آن ساختار می داند:
·
بزعم حکیم خردگرای شیراز و بدرستی، ساختار آتش بطور عینی
چنان است که حتی آتش افروز را به محض افتادن در آن می سوزاند.
·
فرق سعدی با شعرای هپیلی هپو همین است.
·
سعدی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای عینی هستی را
بدون کمترین دخالت در آنها، یعنی بطرزی رئالیستی (واقع بینانه) منعکس می کند.
·
بسان آئینه ای شفاف.
·
به همین دلیل کلام سعدی به دیالک تیک و در نتیجه به خرد
سرشته است.
·
اما منظور سعدی از این بیت در این حکایت چیست؟
3
اگر
صد سال، گبر آتش فروزد
به
یک دم، کاندر آن افتد، بسوزد
·
برای پاسخ به این پرسش باید اندیشه قبل از این بیت را به
یاد آوریم:
گفت:
«از
بطش (تندخوئی، غضب) شیر، همچنان ایمن نیستم.»
·
سعدی شیر را و در واقع خوانین و سلاطین فئودالی را به آتش
تشبیه می کند، که به محض نزدیک شدن بدان می توان به خطر افتاد:
الف
·
ساختار طبیعی شیر چنان است که بیگانه را به حریم خویش راه
نمی دهد و مورد حمله قرار می دهد و درجا می کشد.
ب
·
خوانین و سلاطین فئودالی نیز بنا بر ماهیت طبقاتی شان، اعضای
طبقات اجتماعی دیگر که سهل است، حتی همطبقه های خود را برنمی تابند.
افتد
که ندیم حضرت سلطان را زر بیاید و باشد که سر برود.
·
معنی تحت اللفظی:
·
احتمال این هست که همنشین و همدم سلاطین به ثروت رسد و
یا سر خویش بر باد دهد.
1
·
سعدی اکنون از عالم طبیعت، یعنی از عالم شیر و آتش به
عالم بشریت، یعنی به جامعه برمی گردد.
·
به عبارت دیگر، اندیشه ای را که در عالم طبیعت به تجربه کشف
کرده، در عالم بشریت تعمیم می دهد:
·
قوانین و قانونمندی های طبیعی را سوسیالیزه می کند:
·
به همان سان که طبیعت شیر و آتش دریدن و سوزاندن است، به
همان سان نیز خصلت و یا طبیعت طبقاتی سلاطین فئودالی گاهی زر دادن و گه جان ستاندن
است.
·
سؤال اما این است که چرا؟
·
سؤال این است که دلیل این دیالک تیک، این دوگانگی در
رفتار سلاطین فئودالی چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر