پروفسور
دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
IV
هوبس
·
در حالیکه به قول لنین، «جان
لاک و امپریست ها روش تجزیه و تحلیل را
عمده می کردند» و راسیونالیست ها روش ترکیبی
را مطلق می نمودند، هوبس در تلاش برآمد که
هر دو روش یاد شده را در یک متد واحد متحد سازد.
·
(کلیات لنین، جلد 38، ص
227)
1
هوبس
توماس هوبس (1588 ـ 1679)
فیلسوف، ریاضی
دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ «تئوری دولت» در
عصر جدید
آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد
·
به نظر هوبس شناخت علمی
«در تجزیه و انفصال به عناصر مربوطه و در ترکیب آنها نهفته است.
2
·
از این رو هر متدی که ما برای پژوهش علل چیزها مورد
·
استفاده قرار می دهیم، یا تصنیفی است و یا استنتاجی و یا
تا حدودی تصنیفی و تا حدودی استنتاجی است.
3
·
معمولا متد استنتاجی، تجزیه و تحلیلی نامیده می شود و
متد تصنیفی، ترکیبی نامیده می شود.»
·
(هوبس، «اصول اساسی فلسفه»
جلد 1، 6 ، 6)
4
·
اما برای هوبس نیز دو
متد یاد شده (متد تجزیه و تحلیلی ـ امپیریستی و متد ترکیبی ـ راسیونالیستی) بدون
داشتن رابطه ای با هم در جوار یکدیگر قرار می گیرند و در پژوهش علمی یکی از سه
مورد زیر به خدمت گرفته می شود:
الف
·
یا متد تجزیه و تحلیلی به خدمت گرفته می شود.
ب
·
و یا متد ترکیبی به خدمت گرفته می شود.
ت
·
یا بخشی از متد تجزیه و تحلیلی و بخشی از متد ترکیبی به خدمت
گرفته می شود.
5
·
هوبس اگرچه هیچکدام از آندو را مطلق نمی کند، ولی علیرغم آن،
متد تجزیه و تحلیلی و متد ترکیبی کماکان بطور متافیزیکی از هم جدا می مانند و به
وحدت دیالک تیکی شان سوق داده نمی شوند.
V
نیوتون
اسحاق نیوتون (1642 ـ 1727)
فیزیکدان،
ریاضی دان، ستاره شناس، کیمیاگر، فیلسوف و کارمند دولتی
سرگردان میان تئولوژی
طبیعی، علوم طبیعی و فلسفه
·
به همان سان برای نیوتون
هم که متد تجزیه و تحلیلی و متد ترکیبی را بدون واسطه ای با متد استنتاجی و یا
استقرائی پیوند می دهد، دو متد یاد شده مجزا و منفصل از یکدیگر می مانند.
·
مراجعه کنید به استنتاج،
استقراء در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
1
·
در تجزیه و تحلیل بکمک
مشاهده و آزمایش، از معلول ها، علت ها نتیجه گرفته می شوند و از مرکب ها، ساده ها.
2
·
ترکیب از توضیح پدیده ها بکمک اصول عام تشکیل می یابد.
3
·
متد ترکیبی به اثبات معارف جدیدی می پردازد که متد تجزیه
و تحلیلی به همراه آورده است.
4
·
تجزیه و تحلیل از نظر زمانی قبل از ترکیب وجود دارد.
VI
کانت
ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «انتقاد از عقل محض» نقطه عطفی در تاریخ
فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه
گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
·
جدا کردن و در مقابل هم قرار دادن متافیزیکی تجزیه و
تحلیل و ترکیب با کانت هم به جای خود می ماند و بصورت در مقابل هم قرار دادن منطق
عام و منطق ترانسندنتال در می آید که یکی با کردوکار
تجزیه و تحلیلی فهم مطابقت دارد و دیگری با کردوکار
ترکیبی فهم:
الف
·
«از طریق تجزیه و تحلیل،
تصورات مختلف در قالب یک مفهوم ریخته می شوند (که حوزه عمل منطق عام است.)
ب
·
اما منطق ترانسندنتال نه ریختن تصورات در قالب مفهوم، بلکه
ریختن ترکیب صرف تصورات در قالب مفهوم را می آموزد.»
·
(کانت، «ب 104»)
1
·
به نظر کانت تجزیه و
تحلیل نمی تواند دانش جدیدی را پدید آورد.
2
·
برای اینکه تجزیه و تحلیل فقط به تجزیه آنچه که هست،
بسنده می کند، ولی هر دانشی تنها بمثابه ترکیب امکان پذیر می گردد.
3
·
ضمنا دلیل ترکیب را نه در خود ابژکت، بلکه در سوبژکت
شناسنده است.
4
·
از این رو، ترکیب نیز اگرچه تنها فرم دانش است، ولی به
معنی حقیقت عینی، به معنی دانش نسبت به «چیزهای در خود» نیست.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر