احسان طبری (1295
ـ 1368)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
صفحه فیسبوک
وحید
کیانرسی
تحلیلی از شین
میم شین
احسان
طبری
ما
امکان نیروی تغییر هستیم
زمانی قادر به تغییر خواهیم بود که به خود باوری که فرزند اعجاز است، رسیده باشیم
زمانی قادر به تغییر خواهیم بود که به خود باوری که فرزند اعجاز است، رسیده باشیم
1
ما
امکان نیروی تغییر هستیم
·
احسان طبری در این حکم (جمله) دیالک
تیک امکان و واقعیت را در مد نظر دارد.
·
دیالک تیک امکان و واقعیت یکی از
دیر آشناترین دیالک تیک ها ست و قدمتش به جهان باستان می رسد.
·
ارسطو این دیالک تیک را فرمولبندی
کرده بود که بعدها در قرون وسطی از سوی اسکولاستیک در غرب و تئولوژی اسلامی در شرق
به خدمت گرفته شده است:
·
دیالک تیک بالقوه و بالفعل.
2
ما
امکان نیروی تغییر هستیم
·
بنا بر این دیالک تیک، تخم مرغ،
جوجه بالقوه است.
·
اگر مرغ روی آن بنشیند و یا اگر همان
شرایط بطور مصنوعی فراهم آید، نطفه درون تخم مرغ رشد می کند و به جوجه بدل می شود:
·
جوجه ی بالقوه، بدین طریق به جوجه
ی بالفعل بدل می شود.
·
به زبان طبری، امکان به واقعیت بدل
می شود.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
3
ما
امکان نیروی تغییر هستیم
زمانی قادر به تغییر خواهیم بود
زمانی قادر به تغییر خواهیم بود
که
به خود باوری که فرزند اعجاز است، رسیده باشیم
·
در قاموس طبری، «ما» تغییر بالقوه
است.
·
اگر «ما» به خویشتن خویش ایمان
بیاورد، تغییر بالقوه به تغییر بالفعل بدل می شود.
·
ضمنا، بزعم طبری، ایمان به خویشتن
فرزند اعجاز است.
4
·
اگر این سخنان واقعا از طبری باشند،
باید پرسید:
·
منظور از «ما» کیست؟
·
منظور از اعجاز چیست که زاینده ی ایمان
به خویشتن است؟
·
آیا منظور طبری عکس این اندیشه نبوده
است؟
·
یعنی آیا منظور ایشان این نبوده که
اعجاز فرزند باور به خویشتن است؟
5
ما
امکان نیروی تغییر هستیم
زمانی قادر به تغییر خواهیم بود
زمانی قادر به تغییر خواهیم بود
که
به خود باوری که فرزند اعجاز است، رسیده باشیم
·
منظور طبری از مفهوم «ما» احتمالا و در بهترین حالت، یا حزب
توده است و یا توده های مولد و زحمتکش.
·
به این ترتیب سخن ایشان را باید به
شرح زیر فرمولبندی کرد:
حزب
توده و یا توده های مولد و زحمتکش امکان نیروی تغییر اند.
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند.
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند.
·
اگر به فرض این سخنان از طبری
تندرست باشد، هم تأمل انگیزند و هم سؤال انگیز.
·
چرا و به چه دلیل ما به استنباطی
از این دست می رسیم؟
5
حزب
توده و یا توده های مولد و زحمتکش امکان نیروی تغییر اند.
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند.
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند.
·
این بدان می ماند که کسی بگوید:
·
ماشین جوجه کشی و یا مرغ، امکان
جوجه اند، یعنی جوجه بالقوه اند.
·
در حالیکه همه می دانند که نطفه
در درون تخم مرغ، امکان جوجه است، یعنی جوجه بالقوه است.
·
امکان تبدیل شدن به واقعیت و یا به
جوجه را فقط نطفه دارد و نه مرغ و یا ماشین جوجه کشی.
·
آندو وسایل لازم برای فراهم آوردن
شرایط واقعیت یابی امکان اند و نه خود امکان.
6
·
وقتی گفته می شود که مفاهیم و مقولات فلسفی، وسایل، ساز و برگ و
ابزار ـ آلات شناخت اند و هر وسیله، فونکسیون خاص خود را دارد، به همین دلیل است.
·
وقتی گفته می شود که با چرخ خیاطی
نمی توان فونکسیونی را جامه عمل پوشاند که به عهده قابلمه است، به همین دلیل است:
·
چرخ خیاطی به درد آشپزی نمی خورد.
·
چرخ خیاطی را نمی توان به جای
قابلمه مورد استفاده قرار داد.
·
فونکسیون چرخ خیاطی دوخت و دوز است
و نه آشپزی.
·
فونکسیون دیالک تیک امکان و واقعیت
هم چیز بکلی دیگری است.
7
حزب
توده و یا توده های مولد و زحمتکش امکان نیروی تغییر اند.
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند.
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند.
·
ما اگر جای طبری و یا هر کس که این
سخنان را بر زبان رانده، بودیم، منظور خود را در سنت مارکس و انگلس و لنین به شرح
زیر فرمولبندی می کردیم:
توده
های مولد و زحمتکش سوبژکت تغییر اند.
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند
زمانی قادر به تغییر خواهند بود که به خود باوری رسیده باشند
و خودباروی آبستن
اعجاز است.
·
درستش هم در ادبیات مارکسیستی ـ
لنینیستی همین است:
8
·
توده های مولد و زحمتکش سوبژکت تاریخ
اند.
·
در این حکم مارکسیستی ـ لنینیستی، دیالک
تیک سوبژکت ـ اوبژکت به شکل دیالک تیک توده های مولد و زحمتکش ـ تاریخ (تحول جامعه)
بسط و تعمیم می یابد.
·
این اندیشه بسیار مهم یکی از
کشفیات بزرگ مارکس است.
9
·
مارکس و مارکسیسم با همین کشف با ماتریالیسم
مکانیکی (ماتریالیسم قرن هجده فرانسه) و ماتریالیسم متافیزیکی فویرباخ مرزبندی می کند.
·
ببرکت همین کشف است که انسان در
هیئت توده های مولد و زحمتکش نه منفعل، نه تماشاچی، نه هیچکاره و به قول طبری نه «خمیر
واره» و عملا هیچ واره، بلکه فاعل و فعال،
همه کاره و خلاق و سازنده محسوب می شود.
·
واقعا هم چنین بوده و چنین خواهد
بود.
·
بدون توده های مولد و زحمتکش نه جامعه
ای تشکیل می شود و نه تاریخی ساخته می شود.
·
توده های مولد و زحمتکش اما همیشه،
تاریخ را زیر پرچم طبقه اجتماعی معینی ساخته اند و می سازند، طبقه اجتماعی ئی که بلحاظ
تاریخی، نماینده دورنمای آتی، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نوین است:
الف
·
به عنوان مثال توده های مولد و
زحمتکش، گذار از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی اولیه به فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی برده داری را زیر پرچم برده داران آغازین تحقق می بخشند که به معنی ساختن تاریخ
است.
·
برده داران آغازین مثلا به
نمایندگی پیامبر اسلام، بدون بسیج توده های مولد و زحمتکش هرگز نمی توانستند به
راهزنی، چپاول کاروان های تجاری و غزوات متعدد مبادرت ورزد و صدها هزار انسان را
کشتار و دار و ندارشان را غارت و کودکان و جوانان و زنان شان را برده سازند و نظام
برده داری را توسعه دهند و تحکیم بخشند.
ب
·
بورژوازی آغازین نیز به همین دلیل
برای گذار از فئودالیسم به سرمایه داری به بسیج توده های مولد و زحمتکش (دهقانان و
پیشه وران و غیره) مبادرت می ورزد.
·
در آلمان به عنوان مثال توده های
مولد و زحمتکش دهقانی با حمایت بورژوازی آغازین به جنگ های سی ساله مبادرت می
ورزند تا گذار از کهنه به نو امکان پذیر می گردد.
ت
·
در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه
داری نیز توده های مولد و زحمتکش زیر رهبری طبقه کارگر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم
را عملی می سازند.
·
بدون توده های مولد و زحمتکش تاریخی
ساخته نمی شود.
·
نمی تواند هم ساخته شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر