آرامگاه صائب در اصفهان
تحلیلی از شین میم شین
پیشکش به بهترین
دوستان مان
شیوا و صبا
شست و شاهد هر دو دعوي بزرگي مي كنند
پس چرا انگشت كوچك لايق انگشــــتر است
·
معنی تحت اللفظی:
·
شست و شاهد هر دو خود را بزرگ جا می زنند.
·
پس به چه دلیل انگشت کوچک سزاوار انگشتر
است؟
1
·
شست به معنی انگشت بزرگ دست است.
·
شاید شاهد هم به معنی انگشت بزرگ دیگری در
این بیت بکار رفته باشد.
·
صائب در این بیت هم دیالک تیک کمیت و کیفیت
را بطور خودپو در نظر داشته و از نقش تعیین کننده کیفیت پرده برداشته است:
·
بزعم او کمیت (بزرگی انگشتان شست و شاهد)
تعیین کننده نیست.
·
اگر چنین می بود، انگشت کوچک هرگز نمی
بایستی لایق انگشتر باشد.
آهن و فولاد از يك كوه مي آيد برون
آن
يكي شمشير گردد، ديگري نعل خر است.
·
معنی تحت اللفظی:
·
آهن و پولاد از معدن واحدی استخراج می شوند.
·
از پولاد شمشیر می سازند، ولی از آهن نعل
خر.
1
·
از این بیت شعر، سطح نازل دانش صائب نسبت به
آهن و پولاد آشکار می گردد.
·
اگر صائب بیوگرافی آهن و پولاد را از آهنگری
می پرسید، مسئله حل می شد و به اشاعه این خرافه نمی پرداخت.
·
درد دیرینه و ظاهرا بی درمان ایرانی ها اما
این است که تخیل را بر تجربه ترجیح می دهند.
2
فولاد
و یا پولاد
آلیاژی از آهن است
که
( ۰٫۰۰۲ ـ ۲٫۱) درصد وزن خود کربن دارد.
فولادهای آلیاژی غالبا حاوی ذراتی از فلزات دیگر
اند.
خواص
فولاد وابسته به عوامل زیر است:
درصد کربن موجود در آن
عملیات
حرارتی انجام شده بر روی آن
کیفیت
و کمیت
فلزات آلیاژ
دهنده موجود در آن
·
فولاد با آهن تفاوت ماهوی ندارد.
·
یعنی هر دو کلا از اتم های آهن تشکیل یافته
اند.
3
آهن و فولاد از يك كوه مي آيد برون
آن
يكي شمشير گردد، ديگري نعل خر است.
·
بر خلاف پندار صائب از هیچ کوهی آهن و فولاد
بیرون نمی آید.
·
آهن عمدتا در فرم سنگ آهن استخراج می شود و
پس از حرارت دادن آن، ذوب می شود و بسان جویباری بیرون می ریزد و بلافاصله فرم
جامد به خود می گیرد.
·
فولاد هم از همین آهن ساخته می شود.
·
فولاد به دلیل داشتن ترکیبات کربنی و غیره
سخت و مستحکم تر از آهن معمولی است و به قول صائب برای تولید ساز و برگ نبرد و
غیره مورد استفاده قرار می گیرد.
·
آهن اما نرمتر است و از آن وسایل دیگر ساخته
می شود.
4
اکسید آهن
اتم های کوچک سرخ آهن اند و اتم های بزرگتر، اکسیژن
آهن و فولاد از يك كوه مي آيد برون
آن
يكي شمشير گردد، ديگري نعل خر است.
·
صائب در این بیت هم همان دیالک تیک کمیت و
کیفیت را و نقش تعیین کننده کیفیت در آن را آموزش می دهد:
·
برتری فولاد بر آهن این است که علیرغم تشکیل
از اتم های آهنی واحد، کیفیت دیگری دارد و ضمنا کیفیت تعیین کننده است.
·
حق با صائب تیزاندیش و دیالک تیکی اندیش است.
كــــره ی اسـب ـ از نجابت ـ از پـس مــــادر رود
كــــره ی خــر ـ از
خــريت ـ پيش پيش مــــادر است.
·
صائب احتمالا به پیروی از سعدی و نه فقط از
سعدی، اسب را بر خر برتر می شمارد:
سعدی
اسب
تازی اگر ضعیف بود
باز
هم از طویله ای خر، به
·
سؤال اما این است که چرا در افکار عمومی اسب
بر خر برتر تصور می شود؟
1
·
دلیل اول این تصور شاید روانشناسی جاری در
زمینه دیالک تیک عرضه و تقاضا باشد:
·
انسان ها اصولا به حکم روانشناسی، نسبت به
هر چیز که کمیاب و دیریاب و دشواریاب باشد، بیشتر کشش دارند، تا نسبت به چیزی که
زیر دست و پا ریخته باشد.
·
خر در مقایسه با اسب، در آسیا بطور کلی به
وفور یافت می شود.
2
·
دلیل دوم شاید این باشد که رام و اهلی و
مطیع کردن خر آسانتر از مهار و رام و اهلی و مطیع کردن اسب است.
·
نفس گرفتن اسب وحشی کلی فوت و فن و مهارت و
وقت و لیاقت و قوت لازم دارد، چه رسد به رام و اهلی کردن آن.
·
خر ولی بدون دردسر در دسترس انسان ها قرار دارد.
3
·
دلیل سوم برتر انگاری اسب بر خر فونکسیون های
متفاوت آندو بوده است:
·
اسب به دلیل تندی و تیزی و چابکی و چالاکی و
غیره فونکسیون های پست و پیکار و غیره به عهده داشته است.
·
در حالیکه خر عمدتا برای حمل و نقل مورد
استفاده قرار می گرفت.
4
·
دلیل چهارم برتر انگاری اسب بر خر، دلیل ایدئولوژیکی
بوده است:
·
اشرافیت بنده دار و فئودال اصولا و اساسا
کار عمدتا مادی (یدی، جسمی) را از همان آغاز تحقیر کرده اند و کار فکری و هنری و
غیره را بر آن برتر جا زده اند.
·
دلیلش اولا این بوده که کار عمدتا فکری و
هنری و غیره در انحصار طبقه حاکمه بوده و کار عمدتا مادی بر دوش برده ها و رعایا
نهاده شده بود.
5
·
طبقه حاکمه همین تفاوت و تضاد کار یدی و
فکری را ناتورالیزه می کند و به عالم نباتات و جانوران بسط و تعمیم می دهد:
·
بر پایه همین عوامفریبی (شاید هم خودفریبی) ایدئولوژیکی ـ فئودالی سرو و اسب و غیره در
طبیعت، اریستوکراتیزه می شوند:
·
شریف و نجیب قلمداد می شوند.
·
یعنی به صفات و سجایای اشرافیت بنده دار و
فئودال (اشراف و اعیان و نجبا) متصف می شوند و خر و گاو و گوسفند و استر و سگ و
غیره به صفات توده های مولد و زحمتکش.
·
تحبیب و تجلیل اولی به ازای تحقیر و تخفیف
دومی.
·
به همین دلیل هم گفته می شود که ایدئولوژی حاکم
همیشه ایدئولوژی طبقه حاکمه است.
6
كــــره ی اسـب ـ از نجابت ـ از پـس مــــادر رود
كــــره ی خــر ـ از
خــريت ـ پيش پيش مــــادر است.
·
صائب هم تحت تأثیر همین ایدئولوژی طبقه
حاکمه اسب را اریستوکراتیزه و خر را پرولتریزه کرده است و درست در سنت طبقه حاکمه نجابت
را به معنی دانائی و هشیاری و خریت را به معنی نادانی و کودنی تلقی کرده است.
7
·
این تصور اما علیرغم اینکه رئالیستی است،
یعنی علیرغم اینکه اسب هشیارتر از خر است و اشرافیت بنده دار و فئودال تحصیلکرده
تر و داناتر از توده های دهقانی و پرولتری است، بی دلیل اجتماعی نبوده و نیست:
·
وقتی خر بی کمترین ترحم و ملاحظه با اندکی
کاه و جو چه بسا بی محتوای بیولوژیکی و انرژتیکی در تمام طول روز سنگ و کود و بار
سنگین بر دوش می کشد، وقتی عمله و دهقان بخش اعظم عمر خود را به کار کمرشکن در
مزرعه و طویله و خانه و کارخانه صرف می کند و در حسرت آرامش و آسودگی و تندرستی روزگار
می گذراند، چه رسد به تحصیل دانش و بهره مندی از نعمات فکری و فرهنگی و علمی و
هنری، دیگر چگونه می توان انتظار دانائی و هشیاری از آنها داشت.
8
كــــره ی اسـب ـ از نجابت ـ از پـس مــــادر رود
كــــره ی خــر ـ از
خــريت ـ پيش پيش مــــادر است.
·
از این رو می توان از ناپیگیری ایدئولوژیکی صائب
در این بیت سخن گفت:
·
صائب در این بیت بر خلاف بیت آغازین، همان ایدئولوژی
طبقه حاکمه را نمایندگی می کند و بسان آن، اسب را بر خر برتر می شمارد.
·
این موضعگیری اصولا غیرعلمی است:
·
هر چیز و هر کس بسته به چند و چون جسمی و روحی
خود فونکسیونی و لیاقتی دارد و فی نفسه یگانه است.
·
و نمی توان یکی را بر دیگری برتر شمرد.
·
همین تنوع ترکیبی، فونکسیونی و استعدادی در
چیزها، جانوران و آدم ها تشکیل سیستمی پویا از همه آنها را امکان پذیر می سازد و
راه را برای توسعه طبیعت و جامعه هموار می کند.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر