بیژن جزنی
(1316 ـ 1354)
تحلیل واره ای
از یدالله سلطان پور
خاوری
تحت
تاثیر شدید شکست نهضت ملی و جنبش توده ای در 28 مرداد در اندیشه طرحی نو برای
مقابله های آینده با رژیم بود.
شبی
از گرفتاریهای متنوع جامعه و چگونگی و نتایج احتمالی مبارزات سازمان های سیاسی
علیه رژیم صحبت میکردیم.
صحبتی
بود بسیار صمیمانه و با اعتماد متقابل، به او گفتم نظرات تو در چارچوب شعارهای
سیاسی و اجتماعی «جبهه ملی» نمی گنجد و با شوخی اضافه کردم:
و
به کاری که تو می کنی میگویند شتر سواری دولا دولا.
خندید
و گفت:
"دیگرانی
هم درست همینطور میگویند".
·
ما این فراز از گزارش خاوری را نخست تجزیه و بعد تحلیل
می کنیم:
1
خاوری
تحت
تاثیر شدید شکست نهضت ملی و جنبش توده ای در 28 مرداد
در اندیشه طرحی نو برای
مقابله های آینده با رژیم بود.
·
بیژن جزنی در زمان این گفتگو (1344) حدود 28 سال دارد.
·
ما هنوز چیزی از تراوشات فکری ایشان نخوانده ایم تا به سطح
شعور نظری و اسلوبی و جهان بینی شان وقوف حاصل کنیم.
·
ولی جوان 28 ساله ای که 5 سال قبل به جبهه ملی پیوسته چه
توان تفکر و چه گنجینه تئوریکی ـ اسلوبی در اختیار دارد که «در اندیشه طرحی نو
برای مقابله های آتی با رژیم باشد؟»
·
آنهم «تحت تأثیر شکست در ده ـ دوازده سال پیش.»
2
·
ظاهرا خاوری نه کمترین اعتنائی به خاستگاه و پایگاه طبقاتی
جزنی و شرکاء دارد و نه کمترین تحلیل عینی از طبقه حاکمه و هیئت حاکمه جدید در جامعه
خویش به عمل آورده است.
·
آنچه عیان است، این است که از سال 1338 در ایران انقلاب
ضد فئودالی ـ ضد روحانی و بورژوائی سفید شروع شده و گام به گام با موفقیت انجام گرفته
است.
·
در اثر این انقلاب اجتماعی از بالا جامعه از هر نظر زیر
و رو شده است.
·
منظور از این زیر و روئی جامعه چیست؟
3
·
این انقلاب از بالا اولا بدان معنی است که طبقه حاکمه سابق
که متشکل از اشرافیت فئودال ـ روحانی و سرمایه دار بوده، دو شقه شده است.
4
·
این ضمنا بدان معنی است که جامعه پس از انقلاب سفید در
جنگ داخلی (مارکس و انگلس و لنین) قرار گرفته است.
·
در جنگ داخلی میان اشرافیت فئودال و روحانی و بخش سنتی ـ
مذهبی بورژوازی به انضمام بخش سنتی ـ مذهبی خرده بورژوازی از سوئی و بخش مدرن بورژوازی
به سرکردگی دربار و امپریالیسم از سوی دیگر.
5
·
این عملا به معنی جنگ درونطبقاتی طبقه حاکمه بوده است.
·
در این جنگ درونطبقاتی طبقه حاکمه، نماینده ترقی اجتماعی
بطور عینی بورژوازی مدرن به سرکردگی دربار و امپریالیسم (نمایندگان راه رشد سرمایه
داری) بوده است و نماینده ارتجاع جبهه
متشکل از اشرافیت فئودالی ـ روحانی ـ بورژوائی ـ خرده بورژوائی سنتی ـ مذهبی (مدافعان
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی ـ بورژوائی) بوده است.
6
·
اکنون این سؤال پیش می آید که توده های مولد و زحمتکش (دهقانان،
کارگران، پیشه وران و غیره) در این جنگ داخلی به طرفداری از کدامین قطب برمی
خیزند؟
7
·
تجارب شخصی ما و فاکت های عینی دال بر آن بوده که توده
های مولد و زحمتکش عمدتا به طرفداری از قطب ترقی خواه و مدرن طبقه حاکمه (راه رشد سرمایه
داری) برمی خیزند.
·
این سمتگیری سیاسی اما بلحاظ آرایش قوای طبقاتی در جامعه
به چه معنی است؟
8
·
این بدان معنی است که پایگاه اجتماعی دربار (بورژوازی
مدرن و راه رشد سرمایه داری) گسترش وسیع می یابد.
·
یکی از دلایل اندیشیده و سنجیده ی دربار و امپریالیسم برای
انجام انقلاب سفید نیز همین بوده است:
·
تشکیل و گسترش هر چه بیشتر پایگاه اجتماعی دربار.
·
تشکیل و گسترش پایگاه اجتماعی دربار اما به چه معنی بوده
و چه پیامدهائی داشته است؟
9
·
حمایت منطقی توده های مولد و زحمتکش شهر و روستا از
انقلاب سفید عملا به معنی تضعیف پایگاه اجتماعی حزب توده بوده است.
·
به همین دلیل ـ بلحاط تغییر تناسب قوای اجتماعی ـ می
توان انقلاب سفید را مکمل کودتای 28 مرداد دانست:
10
·
حزب توده با کودتای 28 مرداد از سوئی بطرز فیزیکی در هم
کوبیده می شود.
·
یعنی بخش اعظم سازمان ها و اعضا و هواداران دور و نزدیک خود
را از دست می دهد.
11
·
از سوی دیگر حزب توده زیر بمباران تبلیغتی بی امان دربار
بلحاظ اعتبار اجتماعی و اخلاقی تخریب و رسوا می شود.
·
آن سان که واژه توده ای بطرز تهوع آوری با صفات خاین و وطن
فروش و فراری و جاسوس و وابسته و غیره همراه می گردد.
12
·
رژیم کودتا با انجام
انقلاب سفید ضمنا حزب توده را از چندین نظر زیر حمله قرار می دهد:
الف
·
اولا حزب توده را بلحاظ تئوریکی آچمز می کند.
·
آن سان که حزب توده خود حداقل دو شقه می شود:
1
·
به روایتی بخشی از کادرهای بالای حزب توده برای حمایت از
قطب مترقی در جنگ درونطبقاتی طبقه حاکمه از مهاجرت به کشور برمی گردند.
·
دربار سوار بر امواج حمایت توده های دهقانی و کارگری به
احتمال قوی به توصیه مشاوران امریکائی، همه آنها را درجا اعدام می کند.
2
·
دربار با این خریت تاریخی و طبقاتی خود گور خود را هم می
کند.
·
چرا و به چه دلیل؟
3
·
اولا به این دلیل که در نتیجه این خریت، بخش مخالف حمایت
از انقلاب سفید در حزب توده تقویت می شود.
·
یعنی دربار عملا و بطور عینی حزب توده را به جبهه
اوپوزیسیون ضد انقلابی (سفید) ـ فئودالی ـ
روحانی سوق می دهد.
4
·
دربار اما با حذف حزب توده از حمایت بی همتای آن در
مبارزه ایدئولوژیکی بر ضد ایدئولوژی مذهبی ـ خرافی دیر آشنای فئودالیسم و روحانیت محروم
می گردد.
·
اینجا ست که فئودالیسم و روحانیت میدان را از حریف ایدئولوژیکی مبارز خالی می بیند و ایدئولوژی خود را، یعنی
مذهب را مدرنیزه می کند و دربار «انقلابی» فاقد ایدئولوژی انقلابی را زیر حمله
ویرانگر قرار می دهد و سرنگون می سازد.
·
با آنتی کمونیسم (تنها تسلیحات ایدئولوژیکی دربار) نمی
توان بر ضد خرافه و مذهب مبارزه کرد.
·
چون آنتی کمونیسم خود خرافه ای دیگر است.
·
برای مبارزه بر ضد خرافه و خریت و دین و آنتی کمونیسم و
مکاتب خردسیتز و ارتجاعی دیگر، سلاحی جز مارکسیسم ـ لنینیسم وجود ندارد.
5
·
دربار اما در هر صورت، پایگاه اجتماعی خود را به زیان
پایگاه اجتماعی حزب توده گسترش می دهد.
·
یعنی حزب توده را از توده جدا می کند.
ب
·
بدین طریق و ترفند بوده که بخش اعظم اعضا و کادرهای توده ای یا منفعل می شوند و یا حتی به همکاری با
رژیم می پردازند.
ت
·
در این مرحله، حمله دربار و امپریالیسم حتی از حد تخریب تشکیلات داخلی ضعیف و زخمی و نیمه جان حزب توده
فراتر می رود و امحای بی برگشت تمامت رهبری آن برنامه ریزی و اجرا می شود.
·
خود خاوری و امیر پرویز حکمتجو و یاران شان در چارچوب این توطئه از مهاجرت به داخل کشیده می شوند و بازداشت می شوند.
پ
·
احتمالا ببرکت هشیاری همین شخصیت ها و آصف رزمدیده و
صابر محمد زاده و غیره بوده که بقیه رهبری حزب توده از برگشت به ایران پرهیز می
کنند و تیر دربار و امپریالیسم به سنگ می خورد.
·
فرح پهلوی اخیرا در یکی از کانال های تلویزیونی اروپا می
گفت:
·
«امحای رهبری حزب توده که از سوی فوندامنتالیسم شیعی برهبری خمینی
و خامنه ای با موفقیت انجام گرفته، آرزوی قلبی همسرش و خودش بوده است.» (نقل به
مضمون)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر