۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

تاریخ (2)


پروفسور دکتر هانس شولتسه
برگردان شین میم شین
  
8
·        تاریخ بشریت ـ علیرغم توسعه چند جانبه، ناهمگون و تضادمندش ـ  روند عینی قانونمند وحدتمندی است.

·        وحدت تاریخ جهان در عوامل زیر است:

 الف
·        وحدت تاریخ جهان اولا در آن است که همه خلق ها و کشورها قاعدتا در سلسله مراتب واحدی، مراحل اجتماعی ـ اقتصادی معینی را از سر می گذرانند و روندهای سیاسی و ایدئولوژیکی منطبق با این مراحل را طی می کنند.

ب
·        وحدت تاریخ جهان خود را ثانیا در این امر نشان می دهد که «تواریخ» منفرد و مجزای طوایف و خلق ها به همان میزان که روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره میان شان تقویت و تحکیم می یابند، به تاریخ جهانی واحدی ذوب می شوند و با گذشت زمان خلق ها، کشورها و سرزمین های هرچه بیشتری جذب آن می گردند.

9
·        به قول کلاسیک های مارکسیسم، پیوند درونی تاریخ از آن رو ست که هر نسلی «همه مواد، سرمایه ها و نیروهای مولده به میراث مانده از نسل های پیشین را مورد بهره برداری قرار می دهد.

الف
·         و لذا از سوئی کردوکار به میراث مانده را تحت شرایط کاملا دیگری ادامه می دهد.

ب
·        و از سوی دیگر با کردوکار کاملا تغییر یافته ای، شرایط سابق را تحول می بخشد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 3، ص 45) 

10
·        تاریخ در همه جوامع طبقاتی در عین حال عبارت است از تاریخ مبارزات طبقاتی  که ببرکت آن مقاومت طبقات ارتجاعی در مقابل تحول جامعه به نفع پیشرفت اجتماعی در هم می شکند.

11
·        در این نظام های اجتماعی، انقلاب ها عالی ترین فرم های مبارزه طبقاتی اند، به قول مارکس، «لکوموتیوهای تاریخ جهان» اند.

12
·        تاریخ ـ بر خلاف تصور فلاسفه مذهبی تاریخ ـ مرحله نهائی برای توسعه خود نمی شناسد. (درک اشاتولوژیکی تاریخ)

الف
·        اگرچه حضرات تلاش دارند چنین ادعائی را به حساب مارکسیسم هم بگذارند.

ب
·        به قول کلاسیک های مارکسیسم، «تاریخ هم همانند شناخت بندرت می تواند به کمال نهائی دست یابد، یعنی به مرحله نهائی ایدئال بشریت دست یابد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 21، ص 267) 

ت
·        از آنجا که برای توسعه نیروهای مولده پایانی متصور نیست، بدلیل خصلت سیستمی جامعه که مناسبات تولیدی منطبق با توسعه نیروهای مولده را و در وابستگی بدان، مناسبات ایدئولوژیکی منطبق با آن را الزامی می سازد، برای جامعه نمی تواند مرحله نهائی وجود داشته باشد، یعنی برای تاریخ نمی تواند پایانی وجود داشته باشد.

پ
·        قوانین توسعه جامعه پس از برقراری نظام اجتماعی سوسیالیستی نیز عمل می کنند.

1
·        اما با این تفاوت که این قوانین «قوانین عمل اجتماعی خود انسان ها خواهند بود.

2
·         قوانینی خواهند بود که تا کنون بمثابه قوانین طبیعی بیگانه و سلطه گر جلوه می کردند.

3
·        قوانینی خواهند بود که اکنون بوسیله انسان ها با آگاهی تمام مورد استفاده قرار می گیرند و بوسیله آن، رام و مهار شده اند.

4
·        از این مرحله به بعد است که انسان ها تاریخ خود را با آگاهی تمام می سازند و علل اجتماعی بکار افتاده از سوی انسان ها عمدتا و بمیزان هرچه بیشتر، معلول های مورد انتظار را بدنبال می آورند.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، دیالک تیک علت و معلول در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
·        و این به قول کلاسیک های مارکسیسم، بمعنی «جهش انسان از عالم ضرورت به عالم آزادی، از عالم جبر به عالم اختیار» خواهد بود.
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 19، ص 226)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر