۱۳۹۳ خرداد ۲, جمعه

سیری در گلستان سعدی (123)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سیزدهم
(گلستان با ب اول، ص 33) 
تحلیلی از شین میم شین
  
یکی از وزراء معزول شد و به حلقه درویشان در آمد
و برکت صحبت ایشان در وی سرایت کرد
و جمعیت خاطرش دست داد.

·        معنی تحت اللفظی:
·        یکی از وزرای سلطان که معزول شده بود به حلقه دراویش پیوست و به برکت همنشینی با دراویش به آرامش خاطر رسید.

·        حکیم ژرف اندیش شیراز در همین عبارت مختصر و موجز بطور غیرمستقیم از حقایق مستور بیشماری پرده بر می دارد:

1
یکی از وزراء معزول شد و به حلقه درویشان در آمد
و برکت صحبت ایشان در وی سرایت کرد
و جمعیت خاطرش دست داد.

·        وزیری از پست و مقام وزارت و مشاورت در هیئت حاکمه فئودالی (دربار) عزل می شود.
·        دلیل عزل وزرا هر چه باشد، حاکی از تضادهای درونی در هیئت حاکمه است:
·        سلطان به مثابه عالی ترین نماینده طبقه حاکمه با وزرای خود اختلاف نظر پیدا می کند و به عزل و چه بسا حتی به اعدام آنها فرمان می دهد.
·        دیالک تیک شاه و وزیر در فلسفه اجتماعی سعدی یکی از دیالک تیک های بسیار مهم است.

·        وزرا اما کیستند که با عالی ترین مهره قوه مجریه (سلطان) در می آویزند؟     

2
·        وزرا به احتمال قوی هم جزو طبقه حاکمه اند و هم نماینده منافع استراتژیکی طبقه حاکمه اند.
·        در وجود وزراء طبقه و خرد طبقاتی به هم می رسند.

·        تفاوت اصلی وزرا با ایدئولوگ های طبقه حاکمه مثلا سعدی و یا حافظ همینجا ست.
·        در وجود وزرا ایدئولوژی و طبقه تبلور مادی می یابند.
·        به زبان فلسفی می توان گفت که وزرا خود دیالک تیک منفرد (خاص) و عام اند:
·        هم جزو اشرافیت بنده دار و فئودال (منفرد و یا خاص) اند و هم نماینده ایدئولوژیکی اشرافیت بنده دار و فئودال در دربار اند.   

3
یکی از وزراء معزول شد و به حلقه درویشان در آمد
و برکت صحبت ایشان در وی سرایت کرد
و جمعیت خاطرش دست داد.

·        عزل وزرا ضمنا از تضادهای درونی طبقه حاکمه حکایت دارد.
·        به عبارت دقیقتر از تضادهای طبقه حاکمه و هیئت حاکمه و بطور مشخصتر از تضاد اشرافیت بنده دار و فئودال با دربار و شخص سلطان حکایت دارد.

4
·        وزیر مورد نظر سعدی در این حکایت اما نه وزیر ساده، بلکه وزیری از طرازی دیگر است.
·        او پس معزول گشتن از مقام وزارت به جای برگشتن به درون طبقه حاکمه، به جبهه دیگر می پیوندد.
·        او سنگر اجتماعی خود را عوض می کند و به اوپوزیسیون ضد فئودالی ـ  ضد روحانی می پیوندد:
·        به قول سعدی، «به حلقه دراویش در می آید.»

5
·        این درست برعکس مسیری است که صاحبدلی در یکی از حکایات گلستان طی می کند:

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم:
«میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن، این فریق را؟»

گفت:
«آن، گلیم خویش بدر می برد زموج
وین، جهد می کند، که بگیرد غریق را! »

·        صاحبدل هم ماهیتا همین کار وزیر معزول را انجام داده است:
·        او در عوض، جبهه ضد فئودالی ـ ضد روحانی را ترک کرده و به جبهه طبقه حاکمه پیوسته است.

6
·        اگر کسی این دو تعویض جبهه را با هم در مد نظر بگیرد، به پیام سعدی در این جمله از حکایت پی می برد:
·        سعدی به هیئت حاکمه و به شخص شخیص سلاطین هشدار می دهد:
·        اگر نمایندگان اصیل طبقه حاکمه را بیازارید، گور خود را به دست خود می کنید!
·        خردمندترین و اندیشنده ترین اعضای طبقه حاکمه را بدست خود به صفوف دشمن طبقاتی خود می رانید.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر