سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت دوازدهم
(گلستان با ب اول، ص 32 ـ 33)
تحلیلی
از شین میم شین
زر
بده، مرد سپاهی را، تا سر بنهد
وگرش
زر ندهی، سر بنهد در عالم
·
سعدی در این بیت، دیالک تیک
لذت و ریاضت را به شکل دیالک تیک زر و سر
بسط و تعمیم می دهد:
·
زر دادن به سپاهی (لذت) و سر بازی او (ریاضت) لازم و
ملزوم یکدیگرند.
1
·
دیالک تیک لذت و ریاضت خود بسط و تعمیم دیالک تیک
جهانشمول داد و ستد است:
·
زر دادن به سپاهی (داد) برای توقع سربازی و جانبازی از
او (ستد) ضرورت دارد.
2
·
سعدی روابط اجتماعی حاکم را با واقع بینی شگفت
انگیزی تشریح می کند.
·
او جامعه بشری را به مثابه بازاری پهناور تصور و تصویر
می کند که در آن قانون دیالک تیکی داد وستد حاکم است.
3
·
به نظر سعدی روابط اجتماعی فقط می توانند دو طرفه باشند:
·
داد و ستد!
·
پول به ازای کالا!
·
زر به ازای سر!
4
·
طرز تفکر سعدی
مبتنی است بر تجارب عینی او:
·
دانش نظری سعدی مبتنی است بر دانش تجربی او.
·
سعدی ضرورت ایجاد ارتشی وفادار و سازمان یافته و مرفه را
احساس و گوشزد می کند.
5
·
اگر حوایج زندگی سپاهیان بر آورده نشوند، نه تنها از
خدمت نظام شانه خالی خواهند کرد، بلکه سر در عالم خواهند گذاشت و چه بسا خیانت خواهند
کرد و به سپاه دشمن خواهند پیوست.
6
·
وقتی گفته می شود که در فلسفه سعدی عناصر جدی از تز
مارکس موسوم به «درک و یا استنباط ماتریالیستی تاریخ» وجود دارد، به همین دلیل
است:
·
در قاموس سعدی نیز انسان ها قبل از هر چیزی باید حوایج
اولیه خود و خانواده خود را رفع کنند:
·
حوایج اولیه عبارتند از نان، مسکن، پوشاک و بهداشت و
غیره که تولید می شوند.
·
به همین دلیل زیربنای جامعه مناسبات تولیدی اند که در
پیوند دیالک تیکی با نیروهای مولده از سوئی و روبنای ایدئولوژیکی از سوی دیگر قرار
دارند.
·
پس از رفع
این نیازهای اولیه نوبت به چیزها و کارها و نیازهای دیگر می رسد.
7
·
در ضرب المثل معروف نیز همین تز مارکسیستی تقطیر و تجرید
گشته است:
·
«شکم گرسنه ایمان ندارد!»
8
·
این ضرب المثل در عین سادگی، پاسخ ماتریالیستی به مسئله
اساسی فلسفه نیز است:
·
وجود بر شعور تقدم دارد. (ماتریالیسم دیالک تیکی)
·
ماده بر روح تقدم دارد. (ماتریالیسم دیالک تیکی)
·
وجود اجتماعی بر شعور اجتماعی تقدم دارد. (ماتریالیسم تاریخی)
·
نان بر ایمان تقدم دارد. (ماتریالیسم تاریخی)
9
·
سعدی هم عملا همین پاسخ را همیشه به مسئله اساسی فلسفه داده
و می دهد:
·
قبل از جنگ آوری باید نیازهای اساسی ارگانیسم سپاهیان و
اسب های آنان بر آورده شود:
·
با شکم گرسنه حتی نمی توان نفس کشید، نمی توان حتی اندیشید، چه رسد به جنگ و
ستیز.
10
زر
بده، مرد سپاهی را، تا سر بنهد
وگرش
زر ندهی، سر بنهد در عالم
·
باورش دشوار است، ولی واقعیت دارد.
·
سعدی درست در سنت مارکس، دیالک تیک جذب و دفع انسانی را
مقدم بر هرچیز می داند:
·
دیالک تیک جذب مواد غذائی و دفع تفاله مواد غذائی را.
11
·
در فلسفه مارکس و انگلس کار مادی (تولید مادی) نیز چیزی چیزی جز جذب و دفع انسان (جامعه) با
طبیعت نیست:
·
در روند تولید مادی، انسان عناصری از طبیعت را جذب می
کند و تفاله حاصله را دفع می کند، یعنی به طبیعت بازپس می دهد.
·
مثلا انگور را از طبیعت جذب می کند و پس از گرفتن آب انگور،
تفاله آن را دفع می کند، یعنی به طبیعت پس می دهد.
·
مواد طبیعی از قبیل درخت و آهن و مس و غیره را جذب می
کند و مثلا رادیو می سازد و مازاد مواد را دفع می کند و پس از چند سال رادیو هم
خراب می شود و دوباره به شکل زباله به طبیعت برگردانده می شود تا تجزیه شود و
دوباره در فرم درخت و غیره ترکیب شود.
·
سیکل بی پایان داد و ستد میان طبیعت و جامعه
·
دیالک تیک لایزال جذب و دفع
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر