حمید مصدق
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
سقراط پویش
·
با من اکنون چه
نشستن
ها ، خاموشی ها
·
با تو اکنون چه فراموشی ها ست!
·
چه کسی می خواهد
·
من و تو ما نشویم،
·
خانه اش ویران باد!
·
·
من اگر ما نشوم ، تنهایم
·
تو اگر ما نشوی
·
خویشتنی
·
از کجا که من و تو
·
شور یکپارچگی را در شرق
·
باز برپا نکنیم
·
از کجا که من و تو
·
مشت رسوایان را وا نکنیم
·
من اگر برخیزم،
·
تو اگر برخیزی،
·
همه برمی خیزند
·
من اگر بنشینم،
·
تو اگر بنشینی،
·
چه کسی برخیزد؟
·
چه کسی با دشمن بستیزد؟
·
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون
پنجه در پنجه هر دشمن دون
·
آویزد؟
·
دشت ها نام تو را می گویند
·
کوه ها شعر مرا می خوانند
·
کوه باید شد و ماند
·
رود باید شد و رفت
·
دشت باید شد و خواند.
·
در من این جلوه ی اندوه ز چیست؟
·
در تو این قصه ی پرهیز که چه؟
·
در من این شعله ی عصیان نیاز
·
در تو دمسردی پاییز که چه؟
·
حرف را باید زد
·
درد را باید گفت
·
سخن از مهر من و جور تو نیست
·
سخن از
·
متلاشی شدن دوستی است
·
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
·
آشنایی با شور
·
و جدایی با درد
·
و نشستن در بهت فراموشی
·
یا غرق غرور
·
سینه ام آینه ای است
·
با غباری از غم
·
تو به لبخندی از
این آینه بزدای، غبار!
·
من چه مي گويم، آه
·
با تو اكنون چه فراموشي ها
·
با من اكنون چه نشستن ها، خاموشي ها ست!
·
تو مپندار كه خاموشي من،
·
هست برهان فراموشي من.
·
من اگر برخيزم،
·
تو اگر برخيزي،
·
همه برمي خيزند.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر