۱۳۹۳ فروردین ۱۹, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (112)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت یازدهم
(گلستان با ب اول، ص 30) 
تحلیلی از شین میم شین
  
یکی از ملوک بی انصاف، پارسائی را پرسید، که
از عبادت ها کدام فاضلتر است؟
گفت:
«تو را خواب نیمروز،
تا در آن یک نفس، خلق را نیازاری!»

ظالمی را خفته دیدم نیمروز
گفتم:
«این فتنه است، خوابش برده، به!

و آن که خوابش بهتر از بیداری است
آن چنان بدزندگانی مرده، به!»  

پایان

یکی از ملوک بی انصاف، پارسائی را پرسید، که
از عبادت ها کدام فاضلتر است؟
گفت:
«تو را خواب نیمروز،
تا در آن یک نفس، خلق را نیازاری!»

·        معنی تحت اللفظی:
·        یکی از سلاطین بی انصاف از پارسائی پرسید:
·        «بهترین عبادت کدام است؟»
·        پارسا در پاسخ گفت:
·        «بهترین عبادت برای تو خواب ظهر است تا در این لحظه کوتاه آزارت به کسی نرسد.»  

1
یکی از ملوک بی انصاف،
پارسائی را پرسید، که از عبادت ها کدام فاضلتر است؟

·        گزینش واژه ها از سوی سعدی ـ به مثابه خدای سخن ـ همیشه سنجیده، اندیشیده و حساب شده است.
·        اینکه سعدی از واژه «انصاف» به جای عدل و داد استفاده می کند، بی دلیل نیست.
·        چون یکی از معانی واژه «بی انصافی» عدم رعایت میانه روی و اعتدال است.
·        رعایت اعتدال و یا نگهداری اندازه در سلب مالکیت از توده مولد و زحمتکش است.

2
·        سعدی و بعدها حافظ مخالفتی با بهره کشی بنده داری ـ فئودالی از توده های مولد و زحمتکش ندارند.
·        بهره کشی از توده ها اما بنظر این ایدئولوگ های فئودالیسم باید حد و اندازه داشته باشد.
·        اعتدال باید رعایت شود.
·        چون در غیر این صورت رعایا یاغی می شوند و یا پا به فرار می گذارند و از طریق گدائی و دزدی و دیگر شیوه های زیست لومپنی روزگار می گذرانند و یا به بیگانه پناه می برند.
·        آن سان که نه از تاک نشان می ماند و نه از تاکنشان:
·        نه از تولید کشاورزی، دامداری، صنعت دستی و تجارت نشانی می ماند و نه از جامعه و اشرافیت بنده دار و فئودال و سلطنت و سلاطین.

3
·        واژه «عدل» هم در قاموس سعدی و حافظ به معنی رعایت اعتدال است و با مفهوم عدل و داد در قاموس حکیم طوس یکسان نیست.
·        در ایدئولوژی فئودالی، سلاطین و ملوک بطور بنیادی و فی نفسه مظهر خیر و عدل اند.
·        معیار مرزبندی بین سلاطین و یا ملوک اما رعایت اعتدال است.
·        به همین دلیل است که سعدی از ملوک بی انصاف سخن می گوید و نه از ملوک بیدادگر.
·        فرق اساسی سعدی با فردوسی هم همین است.
·        فردوسی منادی و حامی رادیکال و سرسخت داد و مخالف آشتی ناپذیر بیداد است.

4
یکی از ملوک بی انصاف، پارسائی را پرسید، که
از عبادت ها کدام فاضلتر است؟
گفت:
«تو را خواب نیمروز،
تا در آن یک نفس، خلق را نیازاری!»

·        صحت نظر ما در همین پرسش و پاسخ پادشاه و پارسا تأیید می شود:
·        پارسا خواب نیمروز پادشاه بی انصاف را  و در بدترین حالت مرگ زنده هائی از قبیل او را مصلحت می داند.
·        فردوسی اما حد و مرز سوبژکت ستم را، یعنی خطه خاص را در می نوردد و برچیدن بساط ستم را، حل مسئله در مرحله عام را تئوریزه می کند.
·        فردوسی توده را به قیام برمی انگیزد تا دمار از دودمان ضحاک کشیده شود.
·        خلق در قاموس سعدی و حافظ، هیچ کاره و هیچ واره است و پادشاه همه کاره و همه چیز واره.
·        خلق در قاموس حکیم طوس اما موتور تحول اجتماعی است، سوبژکت تاریخ است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر