امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
(اسفند 1306)
هوشنگ ابتهاج:
«احتمال داره که صد سال دیگه دنیا اینقدر احمق بشه
که به شعر رؤیایی برگرده!
بعید نیست!»
سرچشمه:
مجله هفته
(اسفند 1306)
هوشنگ ابتهاج:
«احتمال داره که صد سال دیگه دنیا اینقدر احمق بشه
که به شعر رؤیایی برگرده!
بعید نیست!»
سرچشمه:
مجله هفته
تحلیلی از مسعود بهبودی
·
همه بدون استثناء پیرتر می شویم، بندرت اما عاقلتر
·
ایرانی جماعت از دیرباز مرده جو، مرده شو، مرده ستا و مرده پرست سنتی و سرسخت بوده
اند و اکنون سایه پرستی پر رنگی هم بدان اضافه شده است.
· رجاله ها چنان از سایه تجلیل به عمل می آورند، که هر خردگرای منطقی اندیشی در
زنده بودن سایه تردید می کند.
رؤیایی پا شد و حرفهایی زد و بعد یه بیتی از نظامی خوند:
کیسه برانند در این رهگذر
هر که تهی کیسه تر آسوده تر.
...
خلاصه نادرپور گفت:
«آقا!
کیسه بُرانند در این رهگذر!
بیچاره رؤیایی تازه فهمید قضه چیه و تند گفت:
بله هم اون طور میشه خوند هم این طور
کارد می زدی به نادر خون در نمیاومد!»
(سایه)
کیسه برانند در این رهگذر
هر که تهی کیسه تر آسوده تر.
...
خلاصه نادرپور گفت:
«آقا!
کیسه بُرانند در این رهگذر!
بیچاره رؤیایی تازه فهمید قضه چیه و تند گفت:
بله هم اون طور میشه خوند هم این طور
کارد می زدی به نادر خون در نمیاومد!»
(سایه)
·
اشتباه خواندن واژه هائی از قبیل کیسه بر که امری غیر عادی نیست تا سایه سر به
زیر افکند و خود را علامه دهر جا بزند و نادرپور پا شود، مچگیری کند و علامه نمائی.
·
اتفاقا استنباط رؤیائی نه تنها غلط نبوده، بلکه بنظر ما درست تر بوده است.
کیسه بران اند در این رهگذر
هر که تهی کیسه تر آسوده تر.
هر که تهی کیسه تر آسوده تر.
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
بنی بشر در این گذرگاه زندگی به جماعت باربر (حمال) شبیه اند، هر کس کیسه اس
خالی تر (بارش سبکتر) باشد، به همان اندازه آسوده تر است.
·
این برداشت رؤیائی درست بوده است.
·
برداشت سایه و نادرپور هم می تواند
درست باشد، ولی نه درست تر از برداشت رؤیایی:
کیسه بران اند در این رهگذر
هر که تهی کیسه تر آسوده تر.
هر که تهی کیسه تر آسوده تر.
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
در این گذرگاه زندگی، کیسه برهائی (دزدانی) وجود دارند ولذا هر کس کیسه اش خالی تر (سرمایه اش کمتر) باشد،
به همان اندازه آسوده تر است.
·
چون دغدغه کمتری در زمینه دزدیده شدن اموالش خواهد داشت.
·
بنظر ما برداشت رؤیایی بمراتب منطقی تر و دقیقتر
از تصور سایه و نادرپور بوده است.
استاد!
به این سؤال من جواب بدین.
گویا از ایشون نقل شده که شعر منو مردم این زمانه نمیفهمن و نسلهای بعدی میفهمن.
نظر شما چیه؟
هوشنگ ابتهاج:
«احتمال داره که صد سال دیگه دنیا اینقدر احمق بشه
که به شعر رؤیایی برگرده!
بعید نیست!»
به این سؤال من جواب بدین.
گویا از ایشون نقل شده که شعر منو مردم این زمانه نمیفهمن و نسلهای بعدی میفهمن.
نظر شما چیه؟
هوشنگ ابتهاج:
«احتمال داره که صد سال دیگه دنیا اینقدر احمق بشه
که به شعر رؤیایی برگرده!
بعید نیست!»
·
این نظرات سایه راجع به شعر یدالله رؤیائی در هر صورت نادرست اند.
1
·
سایه معیار عینی روشن برای تمیز چیزها و پدیده ها در اختیار ندارد.
2
·
چراغ راه سایه شاید شم قوی ایشان باشد.
3
·
یکی از مضرات فقر فلسفی همین پرسه زدن در سطح چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای طبیعی و اجتماعی است.
4
·
اولا از یدالله رؤیائی می توان دهها شعر بسیار زیبا نام برد که بیشک ارزش استه
تیکی و هنری درخوری دارند.
·
به عنوان نمونه:
سکوت دسته گلی بود
میان حنجره ی من
ترانه ساحل
نسیم بوسه ی من بود و پلک باز تو بود
بر آب ها، پرنده ی باد
میان لانه صدها صدا پریشان بود
بر آب ها
پرنده بی طاقت بود.
صدای تندر خیس
و نور، نور تر آذرخش
در آب، آینه ای ساخت
که قاب روشنی از شعله های دریا داشت
نسیم بوسه و پلک تو و پرنده ی باد
شدند آتش و دود.
میان حنجره ی من
سکوت دسته گلی بود.
میان حنجره ی من
ترانه ساحل
نسیم بوسه ی من بود و پلک باز تو بود
بر آب ها، پرنده ی باد
میان لانه صدها صدا پریشان بود
بر آب ها
پرنده بی طاقت بود.
صدای تندر خیس
و نور، نور تر آذرخش
در آب، آینه ای ساخت
که قاب روشنی از شعله های دریا داشت
نسیم بوسه و پلک تو و پرنده ی باد
شدند آتش و دود.
میان حنجره ی من
سکوت دسته گلی بود.
5
·
این تازه نه زیباترین شعر رؤیایی، بلکه یکی از اشعار زیبای ایشان است.
·
رؤیایی اشعار بمراتب زیباتری دارد.
دریا زبان دیگر دارد.
با موج ها ـ هجوم هجاها ـ
با سنگ ها ـ تکلم کف ها ـ
دریا زبان دیگر دارد.
شور حباب ها
در ازدحام و همهمه آب
غلیان واژه های مقدس
در لهجه های مبهم گرداب
ای خطبه های آب
بر میزهای مفرغی دریا،
ای کاش با فصاحت سنگین این کبود
اندام من تلفظ شیرین آب بود!
با موج ها ـ هجوم هجاها ـ
با سنگ ها ـ تکلم کف ها ـ
دریا زبان دیگر دارد.
شور حباب ها
در ازدحام و همهمه آب
غلیان واژه های مقدس
در لهجه های مبهم گرداب
ای خطبه های آب
بر میزهای مفرغی دریا،
ای کاش با فصاحت سنگین این کبود
اندام من تلفظ شیرین آب بود!
6
·
چگونه می توان تحت تأثیر اینهمه تخیل و تصور و تصویر بکر و بدیع و زیبا قرار
نگرفت.
7
·
خیلی از این اشعار چندان دلنشین، جذاب، گیرا و زیبا هستند که آدمی از خواندن
مکررشان سیر نمی شود.
8
·
ضمنا در جامعه طبقاتی هر قشر و طبقه ای ـ خواه و ناخواه ـ هنر خاص خود را و
هنرمندان خاص خود را پدید می آورد، می پرورد و توسعه می دهد.
9
·
ما هنوز اشعار رؤیائی را مورد تحلیل قرار نداده ایم تا به قضاوت قطعی خطر
کنیم.
·
ولی رؤیایی حتما منافع و ایدئال ها و آرزوهای قشر و یا حتی طبقه ای را تبیین
می دارد.
10
·
پرولتاریا همیشه و همه جا به نفی دیالک تیکی چیزهای مادی و روحی می پردازد:
·
یعنی جنبه ها و جوانب مثبت و زیبای چیزها را حفظ می کند و توسعه می دهد و جنبه
ها و جوانب منفی و زشت آنها را نقد و حذف.
11
·
شیوه برخورد سیخکی و مکانیکی به آثار و افکار انسان ها با مارکسیسم ـ لنینیسم از
بیخ و بن بیگانه است.
·
چنین برخوردهائی به دوره های شرم انگیز تاریخ ما تعلق داشته اند و آبروی بشریت
مترقی را ریخته اند.
·
پرولتاریا اصلا و اصولا به تحلیل دیالک تیکی هر چیز مادی و معنوی می پردازد و با برخورد سیخکی و مکانیکی حتی ذره ای سر سازش و سازگاری ندارد.
12
·
ضمنا بندرت می توان شاعری پیدا کرد که در مجموعه اشعارش تعدادی شعر زیبا وجود
نداشته باشد، خواه بلحاظ فرم و ساختار و خواه بلحاظ مضمون و محتوا.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر