۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (96)

خردستیزی
اثری از پیکاسو
فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش سوم
تاریخ پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
خردستیزی

قسمت هشتم
اعلام جزم (دگم) پوزیتیویستی  
کومته
ادامه
  
19

·         تمایلات سن سیمون در جهت تجدید سازمان مناسبات اجتماعی در همین زمان واپس زده می شوند:
·        کومته حتی در سال های 20 بر «ضرورت تفاوت قائل شدن میان دو عرصه زیر تأکید می ورزد: 

الف
·         به خیال روح اجتماعی نوین، جامعه را بر اساس سیستمی از افکار عام درخور در نظر گرفتن

ب
·        سیستمی از مناسبات اجتماعی و روش های اداری را موضوع بررسی خود قرار دادن.»
·        (همانجا، ص 260)   

20
·        به همین سان نیز مسئله مربوط به دیالک تیک انقلابات علمی و دیالک تیک انقلابات اجتماعی از بررسی های نظری پوزیتیویسم حذف می شوند و یا به یاوه های پر زرق و برق آن تبخیر می یابند.
·        تحول دورنمای اجتماعی و تاریخی، خود را در تخلیه مقوله و قانون و در سوبژکتیف سازی و محدودسازی مفهوم علم نمودار می سازد.

21
·         دوره های متفاوت تفکر کومته (علاوه بر قانون سه مرحله ای او) بر اساس ایده اصلی او استوار بوده اند:

الف
·        بنا بر این ایده اصلی کومته، قوانین چیزها و پدیده ها ربطی به «طبیعت درونی آنها» ندارند.

ب
·        قوانین چیزها و پدیده ها بیانگر روابط مستمر تشابه و توالی حقایق امورند و «روح انسانی قادر» به پژوهش در زمینه علل چیزها و پدیده ها نیست.

ت
·        «مسائل بزرگ» مربوط به طبیعت چیزها و پدیده ها و پیوندهای علی (علت و معلولی) هم غیر قابل حل و هم غیر قابل شناخت اند.
·        (همانجا، ص 327
·        کومته، «کورس فلسفه مثبت»، ص 145)         

22

·        بنا بر جمعبندی جان استوارت میل از دکترین کومته راجع به فلسفه حقیقی، بنی بشر فقط قادر به شناخت پدیده ها (ظواهر امور) است.

الف
·        ضمنا شناخت پدیده ها نسبی است و نه مطلق.

ب
·         بنی بشر قادر به شناخت ماهیت چیزها و پدیده ها نیست.

ت
·        بنی بشر قادر به شناخت فرم تشکیل رئال هیچ حقیقت امری نیست، بلکه فقط قادر به کشف روابط حقایق امور با یکدیگر بلحاظ توالی و تشابه است.»
·        (جان استوارت میل، «آگوست کومته و پوزیتیویسم»، ص 265)

23
 چهره یانوس
یانوس یکی از خدایان رومی و اساطیری است.
خدای دو چهره است.

·        ایدئالیسم مبتنی بر درک پوزیتیویستی کومته هم در آثار دوره جوانی او، هم در اثر او تحت عنوان «کورس فلسفه مثبت» و هم تا حدودی در ایام حیات مذهبی و کنسرواتیو او نشاندهنده چهره یانوس است:

الف
·        طرح اجتماعی و تاریخی کومته نشاندهنده خصلت ایدئالیستی علنی و عریان و آشکار است.
·        اصلا دو پهلو نیست.
·        البته کومته در نظرات خود حتی حرفی از اصطلاح ایدئالیسم بر زبان جاری نمی سازد.

ب
·        ماهیت ایدئالیستی تئوری شناخت کومته اما به مثابه مقدمات، مستور و نامرئی می ماند.
·        جایگاه فلسفی پدیده ها و حقایق امور در پوششی از دوپهلوئی نمودار می گردد.

·        این دوپهلوئی کومته اما با دوپهلوئی حاکم بر فلسفه حیات تفاوت دارد.
·        فلسفه حیات دو پهلوئی خود را علنا برسمیت می شناسد و از آن فضیلتی می سازد.

·        دو پهلوئی در پوزیتیویسم کومته به معنی نادانی است، نادانی ئی که در سراسر تاریخ پوزیتیویسم حی و حاضر است.
·        نادانی ئی که خود ویژگی معرفتی ـ نظری محتوای بنیادی شناور پوزیتیویسم را تشکیل می دهد و بطرز مستوری در پشت تظاهر به دقت علمی، وضوح و روشنی، شفافیت ضد متافیزیکی و یقین بدیهی و بی نیاز از دلیل و برهان کمین کرده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر