گاف سنگزاد
میم
حالا
که با تعریف ساده دیالک تیک آشنا شدیم،
بهتر
است از خود بپرسیم، عالی ترین دیالک تیک هستی کدام است؟
به عبارت دیگر
دو مفهوم مطلقا عالی و ضمنا تضادمند و وحدت مند کدام اند؟
حریف
عالیترین
دیالکتیک هستی مرگ و زندگی است
البته جهل و
دانش نیز بسیار مهم است
·
برای کشف عالی ترین
مفاهیم بهتر است اندکی به دور و بر خود بنگریم و بیاندیشیم:
1
·
درخت مشخص سرو در حیاط خانه را در نظر بگیریم.
·
سرو تک و تنهای مشخص چیزی منفرد است.
·
اکنون باید قرینه دیالک تیکی منفرد را، یعنی سرو را پیدا کنیم.
2
·
منفرد همیشه بسان خاص، با عام، دیالک تیکی را می سازد.
·
دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را.
3
·
خوب.
·
اکنون این سؤال مطرح می شود:
·
جفت دیالک تیکی سرو چیست؟
·
سرو با چه چیزی، دیالک تیک منفرد و عام را تشکیل می دهد:
4
·
جواب این سؤال را همه می دانند:
·
دیالک تیک سرو و درخت.
·
درخت مفهوم عامی است.
·
چون علاوه بر سرو، سپیدار و صنوبر و سنجد و سیب و درختان دیگر را نیز در برمی
گیرد.
5
·
حالا درخت را در نظر می گیریم.
·
درخت را به عنوان مفهوم منفرد در نظر گیریم.
·
جفت دیالک تیکی درخت به عنوان منفرد چه می شود؟
6
·
جواب این سؤال را هم همه می دانند:
·
درخت و موجودات زنده دیگر از قبیل نباتات دیالک تیک
منفرد و عام را تشکیل می دهند:
·
دیالک تیک درخت و نباتات را.
7
·
حالا در پله ای بالاتر:
· نباتات را به عنوان منفرد در نظر بگیریم.
·
مفهوم نباتات با کدام مفهوم عام دیالک تیک منفرد و عام را تشکیل می دهد؟
8
·
اکنون به مفهوم ماده می رسیم:
·
با شنیدن مفهوم ماده هر چه که هست، از جماد تا نبات و جانور و انسان، از ذره
تا کاینات به خاطر شنونده خطور می کند:
·
ماده عام ترین و آخرین مفهومی است که همه هستی در همه فرم های مادی آن در آن تجرید
یافته اند.
·
تجرید و یا انتزاع به چه معنی است؟
9
· اگر سرو و صنوبر و سپیدار و نارون
و افرا را در نظر گیرم و همه خصوصیات فردی آنها را مورد صرفنظر قرار دهیم، یعنی
کنار بگذاریم، یعنی جدا و یا انتزاع و یا تجرید کنیم و جنبه مشترک همه آنها را در
نظر گیریم، مثلا داشتن ریشه، تنه و شاخ و برگ را، به مفهوم درخت می رسیم.
10
· به همین سان نیز اگر همه چیزهای
هستی را در نظر گیریم و همه خصوصیات فردی آنها را کنار بگذاریم، انتزاع و تجرید
کنیم، خصوصیت مشترک همه آنها را عمده کنیم، مثلا وجود واقعی ـ عینی آنها را، به مفهوم
عام ماده می رسیم.
11
·
مفاهیم عام از این دست را مقوله می نامند و از
مقوله فلسفی ماده سخن می گویند.
·
وجود واقعی ـ عینی ماده از آن رو
ست که همه چیزهای مادی از ذره تا کهکشان در خارج از ذهن و ضمیر و میل و هوس ما
و مستقل از آن وجود دارند:
·
واقعی (رئال) ضد دیالک تیکی فکری (ایدئال) است.
·
عینی (اوبژکتیف) ضد دیالک تیکی سوبژکتیف
است.
·
مادی ضد دیالک تیکی روحی است.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک اوبژکت ـ
سوبژکت، ماده و روح، وجود و شعور، رئال و ایدئال در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
12
·
قرینه دیالک تیکی ماده را روح
تشکیل می دهد.
·
روح نتیجه تجرید و یا انتزاع همه
چیزهای غیرمادی است:
·
مفهوم، حکم، قانون، قانونمندی، تئوری،
علم، فلسفه، اخلاق، استه تیک، هنر، سیاست، قضاوت، اندیشه و غیره را می توان چیزهای
روحی و یا شعورین نامید.
13
·
بنابرین عالی ترین دیالک تیک هستی،
دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) است.
·
براساس تقدم قائل شدن به یکی از
این دو قطب، جهان بینی انسان ها از یکدیگر متمایز می گردد:
الف
·
کسی که در دیالک تیک ماده و روح (وجود
و شعور)، نقش تعیین کننده را از آن ماده (وجود) بداند، جهان بینی او ماتریالیستی
است.
ب
·
کسی که در دیالک تیک ماده و روح (وجود
و شعور)، نقش تعیین کننده را از آن روح (شعور) بداند، جهان بینی او ایدئالیستی است.
14
·
حل مسئله اساسی فلسفه همین پاسخ به
تقدم و یا تأخر ماده نسبت به روح است.
·
نحوه پاسخ قطعی به مسئله اساسی فلسفه و
یا طرز تعیین راه حل این مسئله اساسی فلسفی، معیار تعیین جهان بینی انسان ها ست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر