سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
(1345)
·
ای ابر باردار
·
بر بام ما مبار
·
بر بام کاگلی چه گلی سبز می شود؟
·
ای بر زمین غمزده ام چشم دوخته
·
پر گیر و بگذر از سر این دشت بی نفس
·
باران چه کرد خواهد با کشت سوخته؟
·
ای ابر خیره سر
·
پر باز کن، بپر
·
و آن سینه ریز گوهر باران کشیده را
·
از دشت ما بگیر و به منقار خود ببر
·
بر آسمان وحشی مردان کشتکار
·
رو، آشیانه کن
·
بر چشم سبز جنگل بیدار لانه کن
·
آنجا ببار یکسره، کاندر پناه تو
·
خشم از میان مهلکه، تن می کند رها
·
آنجا که با نوازش انگشت های تو
·
سر سبز می شود گل سرخی، همه صفا
·
ای ابر تیره رنگ
·
بشتاب بی درنگ
·
دست از سرم بدار و پی کار خویش گیر
·
راه دیار دلشدگان را به پیش گیر
·
بگذار خود ببارم بر بام و دشت خویش
·
بگذار خود بگریم بر سرگذشت خویش
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر