۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

دیالک تیک امام جمعه ها و نوچه ها (3)

 
چقدر کلمات معصوم اند
نیما امام جمعه (کوهبنانی)
(الف میم شیری)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از مسعود بهبودی
  
مهر مازانی
“استالین زدائی" امروز علی‌الخصوص نزد روشنفکران بورژوائی و منورالفکر های تازه وارد 
نفی هر نوع گفتمان عدالت خواهیو برای چپ های تازه دموکرات  شده ایرانی‌ 
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.

·        خوب.
·        لطف کنید و به محتوای گنجانده شده در همین جمله خود بیاندیشید:

1
“استالین زدائی" امروز علی‌الخصوص نزد روشنفکران بورژوائی و منورالفکر های تازه وارد 
نفی هر نوع گفتمان عدالت خواهی است.

·        من که فرصت و علاقه و نیروی لازم برای مطالعه زباله های روشنفکران فئودالی و یا بورژوائی را ندارم.
·        مطلبی از بهروز خلیق و مطالبی از دیگر روشنفکران بورژوائی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری تحت عناوین مختلف، مثلا «پای منبر بزرگان» و غیره تحلیل شده است.
·        من حتی در یک مورد در این میان، به حرفی از استالین و استالین زدائی برخورد نکرده ام.
·        شما بهتر است که تا دیر نشده به هنگام بحث و استدلال، عینی باشید و با دعاوی سوبژکتیف خود، به خودفریبی و خواننده فریبی دست نزنید.
·        چون پیروزی های موضعی و لحظه ای در میدان های مبارزات اجتماعی در همه فرم های سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیکی از ارزش چندانی برخوردار نیست:
·        گرفتن و یا از دست دادن سنگری اینجا و یا آنجا سرنوشت نبرد را رقم نمی زند.

2
·        اما فرض کنیم که شما واقعیت عینی را بطرزی مطلقا رئالیستی منعکس می کنید:
·        روشنفکران بورژوائی به قصد مبارزه بر ضد رهایش اجتماعی زحمتکشان، فقط و فقط بر ضد استالین مبارزه می کنند و نه بر ضد جهان بینی (فلسفه) طبقه کارگر.   
·        اکنون فقط باید به این سؤال جواب یافت که چرا و به چه دلیل روشنفکران بورژوائی ـ چه کهنه و چه نو ـ از استالین پیراهن عثمان می سازند و زیر علم متشکله از آن سینه می زنند؟

3
·        بنظر من دلیل این کرد و کار مفروض باید پرهیز مبارزان راه رهائی اجتماعی از نقد عینی و علمی استالینیسم باشد.
·        چون استالینیسم تحلیل عینی و علمی و رئالیستی نشده، طرفداران فئودالیسم و کاپیتالیسم از این میدان برای لشکرکشی بهره برمی گیرند.
·        بنابرین باید نقد عینی و  علمی استالینیسم که چه بسا ربط تعیین کننده ای به خود استالین ندارد، برنامه ریزی، سازماندهی و تشویق شود.

الف
·        آنگاه که استالینیسم مورد تجزیه و تحلیل همه جانبه و رادیکال قرار گیرد، این میدان از دست طرفداران علنی سرمایه گرفته خواهد شد.

ب
·        ضمنا در این صورت، دکاکین متنوع و بیشمار استالینیسم ستیزی و استالینیسم ستائی، بی مشتری خواهند ماند و بساط احزاب استالینیستی با ماسک مارکسیسم ـ لنینیسم بر چهره نیز برچیده خواهد شد.

4

·        برای روشنگری بدیلی جز روشنگری وجود ندارد.

·        چون توده های مولد و زحمتکش سنگری مطمئن تر از سنگر حقیقت عینی ندارند:
·        دفاع از حقیقت عینی عملا به معنی دفاع از منافع استراتژیکی توده های مولد و زحمتکش است.

·        آنهم نه از دیروز و یا امروز، بلکه از دیرباز:
·        دفاع از حقیقت عینی همیشه و در طول تاریخ جامعه بشری، در راستای منافع استراتژیکی طبقه مترقی و صاحب دورنمای تاریخی و در تحلیل نهائی، توده بوده است.

5
·        اما اشاره به تجارب شخصی بی ضرر و ضرور است و آن اینکه پس از شکست سوسیالیسم واقعا موجود در رسانه های امپریالیستی نه تنها استالینیسم ستیزی تعطیل شد، بلکه به استالین ستائی مستور و غیرمستقیم استحاله یافت.
·        ضمنا بنا بر تجارب شخصی من، طرفداران آگاه ایراسیونالیسم (خردستیزی) و آنتی کمونیسم، استالینیسم را از لیست آماج های ایدئولوژیکی خود خط زده اند.
·        این مسئله را باید با بررسی امپیریستی هم که شده، پیگیری کرد و اگر شمول عام داشته باشد، علت یابی نمود.   

6
“استالین زدائی" امروز علی‌الخصوص نزد روشنفکران بورژوائی و منورالفکر های تازه وارد 
نفی هر نوع گفتمان عدالت خواهی

·        علاوه بر اینها همه، اگر کسی قصد دفاع از «گفتمان عدالت خواهی» دارد، باید به دفاع مستدل و علمی و عینی از ایدئولوژی طبقه کارگر بپردازد.
·        با حمله سطحی و امپیریستی بر این و آن و دفاع عوامانه و چه بسا تهوع انگیز از این و آن فقط می توان حقیقت عینی را از اعتبار انداخت، ولی هرگز نمی توان به دفاع از حقیقت، توده و سوسیالیسم پرداخت.
·        اگر چنین کرد و کار هائی مؤثر باشند، باید سگ های ولگرد سر جاده ها که به هر عابر پیاده و سواره پارس می کنند، سازنده تاریخ تلقی شوند.
·        بدون تسلط حقیقی بر تئوری رهائی نهائی هرگز نمی توان از منافع توده، حقیقت عینی و حقانیت سوسیالیسم دفاع کرد.
·        فقط می توان آبرو ریزی کرد.  

7
“استالین زدائی" امروز برای چپ های تازه دموکرات  شده ایرانی‌ 
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.

·        خوب چپ ایرانی مورد نظر شما که «تازه دموکرات شده»، قبلا چی بوده است؟
·        وقتی اصطلاح «چپ کذائی» را می شنوید به اعتراض برمی خیزید.
·        ولی ایکاش زحمتی به خود می دادید و به بررسی میراث نظری همین چپ ایرانی می پرداختید و به کشف ماهیت طبقاتی چپ مورد نظر نایل می آمدید و ضمنا به ماهیت طبقاتی خود و اعوان و انصار خود نیز.
·        فریب ظاهر چیزها را فقط عوام بی نصیب از توان تفکر و تأمل می خورند و نه خود اندیشان مجهز به تئوری رهائی.

8
“استالین زدائی" امروز برای چپ های تازه دموکرات  شده ایرانی‌ 
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.

·        خوب.
·        اگر هدف «روشنفکران بورژوائی و تازه دموکرات شده» نفی لنینیسم و یا تخلیه لنینیسم از محتوای انقلابی است، چه باید کرد؟
·        باید با چنگ و دندان از بهانه، یعنی استالین دفاع کرد و همه تقصیرات ریز و درشت را بحق و یا به ترفند بر گردن لنین انداخت؟
·        خودتان اندکی بیاندیشید.
·        آخر کدام صاحب عقل سلیمی چنین کرد و کاری را می تواند رنگ بزند و به اسم بلبل  بفروشد؟
·        نکند بزعم بعضی ها تخریب لنین به معنی «دفاع از لنینیسم و محتوای انقلابی لنینسم» است!
·        بیشک نه شما قصد عوامفریبی دارید و نه من ـ خدای ناکرده ـ مغز خر خورده ام.

9
 پاسکال


“استالین زدائی" امروز برای چپ های تازه دموکرات  شده ایرانی‌ 
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.

·        ضمنا باید روشن شود که مارکسیسم ـ لنینیسم، علمی از طراز علم الاشیاء (فیزیک، شیمی، بیولوژی و غیره)  است.
·        مارکسیسم ـ لنینیسم همانقدر به مارکس و انگلس و لنین ربط دارد که فیزیک به پاسکال و غیره و شیمی به لیبیگ و غیره.

·        استالینیسم هم ربط تعیین کننده ای به استالین ندارد.
·        استالینیسم ایدئولوژی است.
·        استالینیسم گرایشی انحرافی از مارکسیسم ـ لنینیسم است.

·        استالینیسم در تحلیل نهائی فرمی از آنتی کمونیسم است.

·        این فرم از آنتی کمونیسم اما باید همه جانبه تحلیل شود.
·        تحلیل هائی که تا کنون صورت گرفته به علل مختلف ناقص و نارسا بوده اند.
·        بنظر من همه احزاب کمونیست کم و بیش به استالینیسم آلوده اند.
·        یکی از دلایل نظری اصلی شکست های پیدرپی در سال های بعد از انقلاب اکتبر هم همین بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر