چقدر کلمات معصوم اند
نیما امام
جمعه (کوهبنانی)
(الف میم شیری)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از مسعود بهبودی
مهر مازانی
“استالین
زدائی" امروز علیالخصوص نزد روشنفکران بورژوائی و منورالفکر های تازه وارد
نفی هر نوع گفتمان عدالت خواهی و برای چپ های تازه دموکرات شده ایرانی
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.
·
خوب.
·
لطف کنید و به محتوای گنجانده شده
در همین جمله خود بیاندیشید:
1
“استالین زدائی"
امروز علیالخصوص نزد روشنفکران بورژوائی و منورالفکر های تازه وارد
نفی هر
نوع
گفتمان
عدالت
خواهی است.
·
من که فرصت و علاقه و نیروی لازم
برای مطالعه زباله های روشنفکران فئودالی و یا بورژوائی را ندارم.
·
مطلبی از بهروز خلیق و مطالبی از
دیگر روشنفکران بورژوائی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری تحت عناوین مختلف، مثلا
«پای منبر بزرگان» و غیره تحلیل شده است.
·
من حتی در یک مورد در این میان، به
حرفی از استالین و استالین زدائی برخورد نکرده ام.
·
شما بهتر است که تا دیر نشده به
هنگام بحث و استدلال، عینی باشید و با دعاوی سوبژکتیف خود، به خودفریبی و خواننده فریبی
دست نزنید.
·
چون پیروزی های موضعی و لحظه ای در
میدان های مبارزات اجتماعی در همه فرم های سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیکی از
ارزش چندانی برخوردار نیست:
·
گرفتن و یا از دست دادن سنگری
اینجا و یا آنجا سرنوشت نبرد را رقم نمی زند.
2
·
اما فرض کنیم که شما واقعیت عینی
را بطرزی مطلقا رئالیستی منعکس می کنید:
·
روشنفکران بورژوائی به قصد مبارزه بر
ضد رهایش اجتماعی زحمتکشان، فقط و فقط بر ضد استالین مبارزه می کنند و نه بر ضد جهان
بینی (فلسفه) طبقه کارگر.
·
اکنون فقط باید به این سؤال جواب
یافت که چرا و به چه دلیل روشنفکران بورژوائی ـ چه کهنه و چه نو ـ از استالین
پیراهن عثمان می سازند و زیر علم متشکله از آن سینه می زنند؟
3
·
بنظر من دلیل این کرد و کار مفروض
باید پرهیز مبارزان راه رهائی اجتماعی از نقد عینی و علمی استالینیسم باشد.
·
چون استالینیسم تحلیل عینی و علمی
و رئالیستی نشده، طرفداران فئودالیسم و کاپیتالیسم از این میدان برای لشکرکشی بهره
برمی گیرند.
·
بنابرین باید نقد عینی و علمی استالینیسم که چه بسا ربط تعیین کننده ای
به خود استالین ندارد، برنامه ریزی، سازماندهی و تشویق شود.
الف
·
آنگاه که استالینیسم مورد تجزیه و
تحلیل همه جانبه و رادیکال قرار گیرد، این میدان از دست طرفداران علنی سرمایه گرفته
خواهد شد.
ب
·
ضمنا در این صورت، دکاکین متنوع و
بیشمار استالینیسم ستیزی و استالینیسم ستائی، بی مشتری خواهند ماند و بساط احزاب
استالینیستی با ماسک مارکسیسم ـ لنینیسم بر چهره نیز برچیده خواهد شد.
4
·
برای روشنگری بدیلی جز روشنگری
وجود ندارد.
·
چون توده های مولد و زحمتکش سنگری
مطمئن تر از سنگر حقیقت عینی ندارند:
·
دفاع از حقیقت عینی عملا به معنی
دفاع از منافع استراتژیکی توده های مولد و زحمتکش است.
·
آنهم نه از دیروز و یا امروز، بلکه
از دیرباز:
·
دفاع از حقیقت عینی همیشه و در طول
تاریخ جامعه بشری، در راستای منافع استراتژیکی طبقه مترقی و صاحب دورنمای تاریخی و در تحلیل نهائی، توده بوده
است.
5
·
اما اشاره به تجارب شخصی بی ضرر و
ضرور است و آن اینکه پس از شکست سوسیالیسم واقعا موجود در رسانه های امپریالیستی نه
تنها استالینیسم ستیزی تعطیل شد، بلکه به استالین ستائی مستور و غیرمستقیم استحاله
یافت.
·
ضمنا بنا بر تجارب شخصی من،
طرفداران آگاه ایراسیونالیسم (خردستیزی) و آنتی کمونیسم، استالینیسم را از لیست آماج
های ایدئولوژیکی خود خط زده اند.
·
این مسئله را باید با بررسی
امپیریستی هم که شده، پیگیری کرد و اگر شمول عام داشته باشد، علت یابی نمود.
6
“استالین زدائی"
امروز علیالخصوص نزد روشنفکران بورژوائی و منورالفکر های تازه وارد
نفی هر
نوع
گفتمان
عدالت
خواهی
·
علاوه بر اینها همه، اگر کسی قصد
دفاع از «گفتمان عدالت خواهی» دارد، باید به دفاع مستدل و علمی و عینی از ایدئولوژی
طبقه کارگر بپردازد.
·
با حمله سطحی و امپیریستی بر این و
آن و دفاع عوامانه و چه بسا تهوع انگیز از این و آن فقط می توان حقیقت عینی را از
اعتبار انداخت، ولی هرگز نمی توان به دفاع از حقیقت، توده و سوسیالیسم پرداخت.
·
اگر چنین کرد و کار هائی مؤثر باشند،
باید سگ های ولگرد سر جاده ها که به هر عابر پیاده و سواره پارس می کنند، سازنده تاریخ
تلقی شوند.
·
بدون تسلط حقیقی بر تئوری رهائی
نهائی هرگز نمی توان از منافع توده، حقیقت عینی و حقانیت سوسیالیسم دفاع کرد.
·
فقط می توان آبرو ریزی کرد.
7
“استالین
زدائی" امروز برای چپ های
تازه
دموکرات شده ایرانی
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.
·
خوب چپ ایرانی مورد نظر شما که «تازه
دموکرات شده»، قبلا چی بوده است؟
·
وقتی اصطلاح «چپ کذائی» را می
شنوید به اعتراض برمی خیزید.
·
ولی ایکاش زحمتی به خود می دادید و
به بررسی میراث نظری همین چپ ایرانی می پرداختید و به کشف ماهیت طبقاتی چپ مورد
نظر نایل می آمدید و ضمنا به ماهیت طبقاتی خود و اعوان و انصار خود نیز.
·
فریب ظاهر چیزها را فقط عوام بی
نصیب از توان تفکر و تأمل می خورند و نه خود اندیشان مجهز به تئوری رهائی.
8
“استالین
زدائی" امروز برای چپ های
تازه
دموکرات شده ایرانی
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.
·
خوب.
·
اگر هدف «روشنفکران بورژوائی و
تازه دموکرات شده» نفی لنینیسم و یا تخلیه لنینیسم از محتوای انقلابی است، چه باید
کرد؟
·
باید با چنگ و دندان از بهانه، یعنی
استالین دفاع کرد و همه تقصیرات ریز و درشت را بحق و یا به ترفند بر گردن لنین
انداخت؟
·
خودتان اندکی بیاندیشید.
·
آخر کدام صاحب عقل سلیمی چنین کرد
و کاری را می تواند رنگ بزند و به اسم بلبل بفروشد؟
·
نکند بزعم بعضی ها تخریب لنین به
معنی «دفاع از لنینیسم و محتوای انقلابی لنینسم» است!
·
بیشک نه شما قصد عوامفریبی دارید و
نه من ـ خدای ناکرده ـ مغز خر خورده ام.
9
پاسکال
“استالین
زدائی" امروز برای چپ های
تازه
دموکرات شده ایرانی
نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.
·
ضمنا باید روشن شود که مارکسیسم ـ
لنینیسم، علمی از طراز علم الاشیاء (فیزیک، شیمی، بیولوژی و غیره) است.
·
مارکسیسم ـ لنینیسم همانقدر به مارکس
و انگلس و لنین ربط دارد که فیزیک به پاسکال و غیره و شیمی به لیبیگ و غیره.
·
استالینیسم هم ربط تعیین کننده ای
به استالین ندارد.
·
استالینیسم ایدئولوژی است.
·
استالینیسم گرایشی انحرافی از مارکسیسم
ـ لنینیسم است.
·
استالینیسم در تحلیل نهائی فرمی از
آنتی کمونیسم است.
·
این فرم از آنتی کمونیسم اما باید
همه جانبه تحلیل شود.
·
تحلیل هائی که تا کنون صورت گرفته
به علل مختلف ناقص و نارسا بوده اند.
·
بنظر من همه احزاب کمونیست کم و
بیش به استالینیسم آلوده اند.
·
یکی از دلایل نظری اصلی شکست های
پیدرپی در سال های بعد از انقلاب اکتبر هم همین بوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر