سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
از خانه بیرون زدم
·
ـ تنها ـ
·
که در خود نمی گنجیدم
·
چنانکه جمعیت در خیابان و خیابان در شهر
·
نه
·
دلکاسه حوصله ی
دریا نداشت
·
جانوری بودم
·
شاید اژدهایی
·
که دهانم
·
در کار بلعیدن شهیاد بود و
·
دمم
·
پل چوبی را نوازش می کرد
·
های های!
·
افسانه از واقعیت جان می گرفت
·
هر گام
·
از هر گوشه ی شهر
·
بر راهی واحد می دوید
·
پاها فرشی تازه می بافت،
·
قالی تاریخ
·
نو پایی و نو زبانی
·
کالی در کردار
·
ورزش سبک برآمدن،
·
با هم آمدن
·
اما در مجموع
·
سماع جادویی اتحاد
·
مزارع سیاهپوش آدمی
·
با غنچه مشت های سفید و
·
سرود سرخ
·
شهادت بر پرچم و
·
کینه
·
در شعر می گردید
·
پیری در پیاده رو می گریست و
·
آینده
·
دست در دست پدر
·
یا بر سینه ی مادر
·
همراه می آمد
·
دیوارها
·
دفتر وقایع و آرزو بود
·
آتشنامه های خلق
·
به صف می رفتیم که صف شدن را
·
به سالیان
·
تو مان آموخته بودی
·
هر سپیده دمان در صف تیر باران شدگان
·
به نیم شبان در صف زندانیان
·
به نیمروز در صف طویل ملاقات کنندگان
·
به شامگاهان در صف خواربار
·
و هرگاه و بی گاه در صف نفت
·
و اینک صف در صف
·
برابر تو بودیم، ای مردمی شکن
·
توده ی تیره ای بودیم
·
خال کبود غم
·
بر گونه شهر
·
و در برابر دشمن سربی
·
کوره ای گداخته از خشم
·
نه تیری برای کشتن
·
نه تبری برای شکستن
·
اما گرمایی به کفایت، برای ذوب کردن
·
گرچه به سوگی عظیم
·
برخاسته بودیم
·
ولی حضور همگان
·
شادی آورده بود
·
شور آورده بود
·
در کربلای حاضر
·
حسین
·
نه مرثیه، که حماسه می خواست
·
به کربلای تو آمدم
·
حسین
·
نه بدان گذرگاه که امتی اندک
·
با تو ماندند و
·
ماندگار شدند.
·
با تو آمدم بدان مهلک
·
که معبر ملتی است
·
و نه به دین تو
·
که به آیین تو
·
از سر صداقت
·
به شهادت
·
با تو آمدم
·
تا عاشورا را به اعشار (یک دهم ها) برم
·
به عشرات (از ده تا نود و نه، تکثیر) برم
·
تا این گلگونه را
·
درشت کنم
·
درشت تر کنم
·
و شنلی از خون برآرم
·
شایسته اندام مردمم
·
در من بنگر، حسین
·
نفتگرم
·
خدمتکارم
·
آموزگارم
·
طواف (فروشنده دوره گرد) و باربرم
·
قلمزن و اندیشه گرم
·
نهال نازک اندوه، نه
·
درخت خون
·
از ریشه ی سهمگین حسرت
·
در پیگیری رد خون، حسین
·
به کسان رسیدم
·
به بسیاران
·
تا شبنم سرخ تو نیز
·
بر من نشست و شکفتم
·
و اینک
·
راهی دراز بایدمان رفتن
·
نه از پل به میدان
·
و نه از مدینه به کوفه و کربلا
·
راهی از رنج تا رستاخیز
·
از ستمشاهی تا برادری!
·
تنها رفتم و
·
خلقی به خانه بازآمدم
·
گندمی
·
که در غلاف لاغر خویش
·
خرمنی بارآورد .
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر