فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش دوم
هاله دوگانه ایدئالیسم فلسفه بورژوائی واپسین
نطفه های نظری پوزیتیویسم و فلسفه حیات
نفی و انکار فلسفه خرد دیالک تیکی
بورکه، فریدریش شله گل، نوالیس، اشلایرماخر
الف
مرحله اول
ادامه
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش دوم
هاله دوگانه ایدئالیسم فلسفه بورژوائی واپسین
نطفه های نظری پوزیتیویسم و فلسفه حیات
نفی و انکار فلسفه خرد دیالک تیکی
بورکه، فریدریش شله گل، نوالیس، اشلایرماخر
الف
مرحله اول
ادامه
·
بورکه انقلاب فرانسه را ثمره کار «متافیزیک
سیاسی»، «فلسفه بربرمنش و مکانیسیستی» قلمداد می کرد.
9
·
بنظر بورکه در انقلاب فرانسه « قابالائی
لگام بسیاری از اعمال انجام شده را بدست داشته که خود را فلسفی می نامیده و روح
محرکه کل این اعمال، نظریات و سیستم های فکری بوده اند.»
·
(هارموندز ورث، «نظریه بورکه راجع به انقلاب
فرانسه»، ص 181، 1981)
10
·
بورکه می نویسد:
·
«من انگار دچار بحران بزرگی ام.
·
در بحران اوضاع و احوال نه فقط در
فرانسه، بلکه علاوه بر آن، در اروپا.
·
شاید هم فراتر از اروپا.
·
وقتی مجموعه اوضاع و احوال در نظر
گرفته شود، معلوم می شود که انقلاب فرانسه حیرت انگیزترین حادثه ای است که در جهان
اتفاق افتاده است.»
·
(هارموندز ورث، «نظریه بورکه راجع به انقلاب
فرانسه»، ص 92، 1981)
11
·
این طرز تفکر پوزیتیویستی ابتدائی
و ناقص الخلقه، خصلت کنسرواتیوی (محافظه کارانه ای) داشته است.
12
·
این طرز تفکر پوزیتیویستی خود را
نه به مثابه پیشقراول فلسفه حیات، بلکه به
مثابه ضد فلسفه روشنگری نمودار می ساخت و احساسات خدا دادی و پیشداوری های عهد
عتیق را برسمیت می شناخت.
13
·
این نقطه نظرات پوزیتیویستی که به
هاله عقلانیت خدا دادی نظام بورژوائی تثبیت یافته اشاره داشت، منادی تقلیل و تحدید
امکانات و مطالبات تاریخی ـ عملی و نظری خرد و مخالف سرسخت مطالبات انقلابی خرد
بود.
14
·
این نقطه نظرات پوزیتیویستی با
ابدیت بخشیدن آنتروپولوژیکی به مذهب در صدد حمایت از جزم (دگم) نابری تقدیری و سرنوشتی بود که مالکیت خصوصی به
همراه می آورد و سودای تجلیل و تقدیس از تداوم کنسرواتیو (محافظه کارانه) را بر سر
داشت.
15
·
بورکه می نویسد:
·
«ما می دانیم و مفتخر به دانستن آنیم که انسان
ببرکت هیئت جسمی خویش، حیوانی دیندار است و آته ئیسم نه تنها با عقل ما، بلکه حتی
با غرایز ما در تضاد است و نمی تواند برای مدت مدیدی دوام آورد.»
·
(هارموندز ورث، «نظریه بورکه راجع به انقلاب
فرانسه»، ص 187، 1981)
16
·
عناصر آغازین طرز تفکر پوزیتیویستی
و فلسفه حیاتی در درهم تنیدگی با یکدیگر بوده اند:
·
انقلاب ستیزی مبتنی بر استدلال پوزیتیویستی
در جریان فلسفه حیاتی رومانتیک برسمیت شناخته و پذیرفته می شود.
·
این جریان فلسفه حیاتی ضمنا به
مثابه گشتاوری فرعی حامل خطوط فکری پوزیتیویستی بوده و چه بسا حتی قوی تر از برخی
نظریات عمدتا پوزیتیویستی در آن زمان بوده است.
17
ماکس شلر (1874 ـ 1928)
فیلسوف آلمانی
مؤلف آثاری در زمینه اتیک، فنومنولوژی و آنتروپولوژی فلسفی
ملقب به «اولین مرد جنت فلسفه»
هایدگر ضمن تأیید لقب او، اعلام کرده که همه فلاسفه قرن بیستم از آبشخور ماکس شلر سیراب گشته اند و او را قوی ترین قدرت فلسفی در آلمان مدرن، اروپای معاصر و فلسفه معاصر نامیده است.
در سال 1954 کارول وژتیلا و بعدها پاپ ژان پل دوم، تز دکترای او را توسعه عنوان «ارزیابی امکان تشکیل اتیک مسیحی بر پایه سیستم ماکس شلر» مورد مدافعه قرار دادند.
فیلسوف آلمانی
مؤلف آثاری در زمینه اتیک، فنومنولوژی و آنتروپولوژی فلسفی
ملقب به «اولین مرد جنت فلسفه»
هایدگر ضمن تأیید لقب او، اعلام کرده که همه فلاسفه قرن بیستم از آبشخور ماکس شلر سیراب گشته اند و او را قوی ترین قدرت فلسفی در آلمان مدرن، اروپای معاصر و فلسفه معاصر نامیده است.
در سال 1954 کارول وژتیلا و بعدها پاپ ژان پل دوم، تز دکترای او را توسعه عنوان «ارزیابی امکان تشکیل اتیک مسیحی بر پایه سیستم ماکس شلر» مورد مدافعه قرار دادند.
·
در روند شکوفائی فلسفه حیات، تداوم
و استمرار این جریان فکری رومانتیکی مورد تأیید و تصدیق پیشقراولان بشدت متفاوت فلسفه
حیات از قبیل شلر و بوبر قرار می گیرد.
·
آن سان که هر قدم رومانتیک در
بازنگری، قدمی تقریبا ضد ایدئالیستی بنظر می رسد.
·
این تداوم و استمرار به دلیل رابطه
بسیار بغرنج شلینگ، کیرکگارد و نیچه با رومانتیک ضمن برقرار گشتن، پرده پوشی و
مغشوش می شود.
18
مارتین بوبر (1878 ـ 1965)
مذهبفیلسوف اطریشی ـ اسرائیلی
مؤلف آثار متعدد
·
«بوبر می داند که میان ایده حیات در عصر ما و
در رومانتیک مثلا در آثار نوالیس پیوند ژرفی وجود دارد.
·
این متفکرین رومانتیکی بوده اند که
ایده های حیات انسانی، شرایط و عصر حاضر
را جدی گرفته اند.
·
ایده هائی که در صدد ترک خطه ایده
وارگی (ایدئالیته) بودند تا قدم به عالم واقع گذارند.»
·
(ج. وال، «مارتین بوبر و فلسفه حیات»، ص 423،
1963)
19
·
این شعبه فلسفه حیات نه با ادبیات
و هنر رومانیتک یکسان است و نه با تفکر فلسفی رومانتیک بطور کلی.
20
·
در تفکر فلسفی رومانتیک ضمنا
گرایشات پانته ئیستی ـ ماتریالیستی، فلسفی ـ طبیعی (فلسفه طبیعت) (مثلا در آثار لورنس
اوکن) و تمایلات ضد مذهبی وجود داشته اند و ضمنا تمایلات اختیار راسیونالیستی نیز.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر