لنین دوست کارگران نبود.
ن. تیف
نمی توان برای برابری و آزادی مبارزه کرد و در عین حال
خواستار برپایی
نهادی به نام دولت شد که از
بیخ و بن ضد برابری و ضد آزادی ست.
از این جاست که می توان
گفت که دشمن اصلی جنبش کارگری در هر جای از جهان در یک واژه ی چهار حرفی خلاصه می شود:
دولت
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
مسعود بهبودی
·
مشتی به عنوان نمونه از خرواری:
«سوسیالیسم همان برابری و آزادی است.»
(ن. تیف)
·
جل الخالق!
·
تعریف مفهوم سوسیالیسم با توسل به
دو مفهوم انتزاعی «برابری» و «آزادی»
·
اتفاقا گروهی هم به همین نام وجود
داشته و دارد.
·
اکنون آدمی از خود می پرسد که نکند
زیر کاسه این گروه هم نیمکاسه ای آنارشیستی پنهان شده است.
·
خوب آزادی به چه معنی است؟
1
·
در زمینه تعریف مقوله ی آزادی دره
عمیقی از اختلاف نظر میان مارکسیسم ـ لنینیسم و آنارشیسم از زمان تدوین «فقر
فلسفه» بوسیله مارکس، حفر شده است که «فلسفه فقر» پرودون آنارشیست را به طنزی
مستدل، علمی و تجربی به نقد می کشد و افشا و رسوا می سازد.
2
·
آزادی در قاموس هگل و مارکس و
انگلس و لنین و هر دیالک تیکی اندیشی فقط در داربست دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت
و آزادی) معنی دارد و نه در خارج از آن.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار
(ضرورت و آزادی) در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
3
·
حتی خواجه شیراز به این دیالک تیک
وقوف داشته است:
رضا به داده بده وز
جبین گره بگشا
که بر من و تو در
اختیار نگشاده است.
·
درست بر خلاف آنارشیسم که در این
دیالک تیک، آزادی (اختیار) را مطلق می کند
و جبر را نادیده می گیرد، خواجه شیراز جبر را مطلق می کند و منکر اختیار می شود.
4
·
انسان در جامعه و جهان مختار مطلق
نیست.
·
بلکه در لابه لای دیوار های جبر حرکت، زندگی، کار و پیکار می کند. (به آذین)
5
·
انسان جامعه و یا تاریخ خود را نه
به دلخواه، بلکه در تبعیت و رعایت قوانین و قانونمندی های عینی هستی می سازد:
مثال
·
آب در صد درجه سانتیگراد با فشار
جو می جوشد.
·
این یک قانون عینی جبری است و بنی
بشر چاره ای جز تمکین بدان ندارد.
·
بر خلاف توهمات آنارشیسم، انسان در
این زمینه مختار و آزاد نیست تا با اعمال اراده و زور آب را در 10 درجه با فشار جو
بجوشاند.
6
·
آزادی بنی بشر به میزان شناخت و
شعور او ست:
·
انسان پس از تعیین فاکتورهای عینی
دخیل در دمای جوش آب، یعنی پس از بررسی عینی و تشخیص و تعیین درجه حرارت و فشار می
تواند با تغییر فشار همان آب را در 10 درجه و یا حتی در منهای 10 درجه سانتیگراد
بجوشاند.
7
·
عینیت جبر به جای خود می ماند:
·
آب در دیالک تیکی از حرارت و فشار
می جوشد و یا یخ می زند و یا حتی اتم واره (اتمیزه) می شود.
8
·
آزدی و اختیار انسانی تنها و تنها
در دیالک تیک جبر و اختیار رقم می خورد.
·
هستی طبیعی و اجتماعی شهر هرت نیست
تا هر دیوانه اراده گرائی بتواند اراده خود را بدان دیکته کند.
9
·
تفاوت و تضاد مارکسیسم ـ لنینیسم
با آنارشیسم و هر نگرش ضدعلمی و خرافی دیگر همین جا ست.
10
·
در پرتو همین دیالک تیک می توان به
بی پایگی محتوای این مطلب و مطالب نظیر آن پی برد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر