اثری از حسین رزاقی
سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
کسی در انتظار او نبود
·
دلی برای او نمی تپید
·
نگاه هیچکس به خوشدلی به روی او نمی نشست
·
هراس خورده بود و مات
·
درون حلقه نگاه های ناشناس، بی پناه
·
هوای سرد سوز می خلید
·
و پاره های جامه اش به جان او
·
چو دشنه ای نهفته می برید
·
تکه تکه از توان او
·
هنوز نارسیده، کال بود
·
جوانکی هنوز خردسال بود
·
به او نگاه می کنم
·
به من نگاه می کند
·
و هر دو آه می کشیم
·
چه دشمنی میان ما ست؟
·
عدوی راستین ما
·
همان یگانه غول سود و زر در کمین توده ها ست
·
اسیر بینوا برادری غریب مانده و گم است
·
رها و بسته هر چه هست
·
یکی ز خیل بی شمار مردم است .
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر