۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (58)

 بهروز خلیق
اما در این زمینه سئوالات متعددی مطرح است که ما در گذشته از کنار آن ها می گذشتیم:
آیا ما تنها با یک پارادایم و نظریه برای تبیین تاریخ و جامعه روبرو هستیم و یا با پارادایم های متعدد؟
  اگر با پارادایم‏های متعدد روبرو هستیم، آیا فقط یکی از پارادایم‏ها بیان تمام حقیقت و تبیین کننده تمام وجوه یک پدیده است (فراپارادایم)؟

یا اینکه این و یا آن پارادایم وجوهی از پدیده‏ را تبیین می‏کنند و به برخی مسائل پاسخ می‏دهند؟
آیا پارادایم‏ها از جامعیت و حتمیت برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟   
 

سرچشمه :
اخبار روز

http://www.akhbar-rooz.com


میم حجری

سؤال هفتم
اگر با پارادایم‏های متعدد روبرو هستیم، آیا فقط یکی از پارادایم‏ها بیان تمام حقیقت و تبیین کننده تمام وجوه یک پدیده است (فراپارادایم)؟


·        در زر ورق همین به اصلاح «سؤالات» حضرت خلیق، ترفند ایدئولوژیکی سنجیده و حساب شده ای بسته بندی شده است.

·        به چرخش چشمی جهان بینی ها و قوانین علمی غیر قابل انکار تا درجه پارادیم هائی تنزل می یابند و با تیر واحدی چندین هدف مختلف در آن واحد زده می شود:



1

·         اولا همه جهان بینی ها همتراز جا زده می شوند.



2

·        ثانیا عامیت و اعتبار همه جائی جهان بینی علمی مورد نظر حضرت خلیق، یعنی  (مارکسیسم ـ لنینیسم)  نفی به اصطلاح «منطفی ـ علمی» می شود و سلب می شود.



3

·        ثالثا هر حکم و قانونی در صورت غیر قابل انکار بودن، نسبی تلقی شود و توان توضیح وجه معینی از پدیده ای بوسیله آن، برسمیت شناخته شود و قال قضیه کنده می شود.



4

·        در هر صورت نتیجه نهائی پیشاپیش گرفته شده این می شود که چون هیچ فراپارادیمی اعتبار عام ندارد، پس جهان بینی معتبر، علمی و انقلابی هم کشک است.

·        خواهیم دید که حضرت خلیق به «سؤالات» خود چه جواب هائی کشف کرده اند.

سؤال هشتم
یا اینکه این و یا آن پارادایم وجوهی از پدیده‏ را تبیین می‏کنند و به برخی مسائل پاسخ می‏دهند؟

·        نسبیت بزرگ با همین سؤال در رگ جهان بینی تزریق می شود:



1

·        هر پارادیمی به برخی مسائل پاسخ می دهد.

·        اگر پاسخ پارادیمی هم به نفع خلیق و شرکاء نبود، می شود همان پاسخ را هم بطور دیپلوماتیک نسبی تلقی کرد و ضمن برسمیت شناسی سطحی و کشکی اعتبار آن در وجهی از پدیده ای، زنده به گورش ساخت.



2

·        جهان در آئینه ضمیر خلیق و شرکاء تا درجه عرصه پارادیم سازی دلبخواهی فرد فرد سکنه آن تنزل می یابد و تحریف می شود.



3

·        وقتی کسی با  مفاهیم استاندارد استدلال نکند، مشکلی در خودفریبی و عوام فریبی نخواهد داشت.



4

·        چنین کسی وقتی دچار مشکل می گردد که «کلنجار مفهومی» (هگل) طلب شود.

5
·        اگر به جای پارادیم کذائی خلیق و شرکاء، جهان بینی را و یا قوانین علمی را بگذاریم، مسئله از ریشه فرق خواهد کرد.

·        آنگاه دیگر نمی توان گفت که هر کس جهان بینی خاص خود را می بافد و همه جهان بینی ها همترازند و فاقد عامیت و اعتبار عام اند.
·        چون جهان بینی که نمی تواند فردی قلمداد شود.
·        هر جهان بینی طبیعتا مهر طبقه اجتماعی معینی را بر پیشانی خود دارد.

سؤال نهم
آیا پارادایم‏ها از جامعیت و حتمیت برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟

·        فرمولبندی تق و لق این سؤال توخالی و بی محتوا تماشائی است:

1
·        کسی که با این پیش شرط، خواننده بخت برگشته را به چاله ها و چاه های «سؤالات» خویش رهنمون می شود که هر کس پارادیم دلبخواهی خود را می بافد، پارادیم ها خاص اند و نه عام و چیزهائی در حد یاوه اند، اکنون راجع به جامعیت و حتمیت پارادیم های کذائی می پرسد.

2
آیا پارادایم‏ها از جامعیت و حتمیت برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟

·        تماشائی تر اما بند واپسین این سؤال واپسین است:
·        احتمالا نویسنده این مطلب معنی دقیق واژه «تبیین» را هم نمی دانند:
·        تبیین یعنی آشکار شدن.
·        اگر نویسنده محترم آن را به همین معنی بکار برده باشند، باید گفت که پدیده فی نفسه آشکار و عیان است و ترجمه دیگر واژه ی پدیده، نمود است.
·        اگر واژه تبیین را به معنی توضیح بکار برده باشند، و سؤال شان این باشد که « آیا پارادایم‏ها در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟»، باید گفت که هر یاوه و خرافه ای حتی قادر به توضیح پدیده ها ست، مسئله فقط  درجه حقیقت آن توضیح است. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر