بهروز
خلیق
اما در این زمینه سئوالات متعددی مطرح است که ما در گذشته از کنار آن ها می گذشتیم:
آیا ما تنها با یک پارادایم و نظریه برای تبیین تاریخ و جامعه روبرو هستیم و یا با پارادایم های متعدد؟
اگر با پارادایمهای متعدد روبرو هستیم، آیا فقط یکی از پارادایمها بیان تمام حقیقت و تبیین کننده تمام وجوه یک پدیده است (فراپارادایم)؟
یا اینکه این و یا آن پارادایم وجوهی از پدیده را تبیین میکنند و به برخی مسائل پاسخ میدهند؟
آیا پارادایمها از جامعیت و حتمیت برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟
سرچشمه :
اخبار روز
اما در این زمینه سئوالات متعددی مطرح است که ما در گذشته از کنار آن ها می گذشتیم:
آیا ما تنها با یک پارادایم و نظریه برای تبیین تاریخ و جامعه روبرو هستیم و یا با پارادایم های متعدد؟
اگر با پارادایمهای متعدد روبرو هستیم، آیا فقط یکی از پارادایمها بیان تمام حقیقت و تبیین کننده تمام وجوه یک پدیده است (فراپارادایم)؟
یا اینکه این و یا آن پارادایم وجوهی از پدیده را تبیین میکنند و به برخی مسائل پاسخ میدهند؟
آیا پارادایمها از جامعیت و حتمیت برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟
سرچشمه :
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
میم
حجری
سؤال هفتم
اگر با پارادایمهای متعدد روبرو هستیم، آیا فقط یکی از پارادایمها بیان تمام حقیقت و تبیین کننده تمام وجوه یک پدیده است (فراپارادایم)؟
سؤال هفتم
اگر با پارادایمهای متعدد روبرو هستیم، آیا فقط یکی از پارادایمها بیان تمام حقیقت و تبیین کننده تمام وجوه یک پدیده است (فراپارادایم)؟
·
در زر ورق همین به اصلاح «سؤالات» حضرت خلیق،
ترفند ایدئولوژیکی سنجیده و حساب شده ای بسته بندی شده است.
·
به چرخش چشمی جهان بینی ها و قوانین
علمی غیر قابل انکار تا درجه پارادیم هائی تنزل می یابند و با تیر واحدی چندین هدف
مختلف در آن واحد زده می شود:
1
·
اولا
همه جهان بینی ها همتراز جا زده می شوند.
2
·
ثانیا عامیت و اعتبار همه جائی جهان
بینی علمی مورد نظر حضرت خلیق، یعنی (مارکسیسم ـ لنینیسم) نفی
به اصطلاح «منطفی ـ علمی» می شود و سلب می شود.
3
·
ثالثا هر حکم و قانونی در صورت غیر
قابل انکار بودن، نسبی تلقی شود و توان توضیح وجه معینی از پدیده ای بوسیله آن،
برسمیت شناخته شود و قال قضیه کنده می شود.
4
·
در هر صورت نتیجه نهائی پیشاپیش
گرفته شده این می شود که چون هیچ فراپارادیمی اعتبار عام ندارد، پس جهان بینی
معتبر، علمی و انقلابی هم کشک است.
·
خواهیم دید که حضرت خلیق به
«سؤالات» خود چه جواب هائی کشف کرده اند.
سؤال هشتم
یا اینکه این و یا آن پارادایم وجوهی از پدیده را تبیین میکنند و به برخی مسائل پاسخ میدهند؟
یا اینکه این و یا آن پارادایم وجوهی از پدیده را تبیین میکنند و به برخی مسائل پاسخ میدهند؟
·
نسبیت بزرگ با همین سؤال در رگ
جهان بینی تزریق می شود:
1
·
هر پارادیمی به برخی مسائل پاسخ می
دهد.
·
اگر پاسخ پارادیمی هم به نفع خلیق
و شرکاء نبود، می شود همان پاسخ را هم بطور دیپلوماتیک نسبی تلقی کرد و ضمن برسمیت شناسی سطحی و کشکی
اعتبار آن در وجهی از پدیده ای، زنده به گورش ساخت.
2
·
جهان در آئینه ضمیر خلیق و شرکاء تا
درجه عرصه پارادیم سازی دلبخواهی فرد فرد سکنه آن تنزل می یابد و تحریف می شود.
3
·
وقتی کسی با مفاهیم استاندارد استدلال نکند، مشکلی در خودفریبی
و عوام فریبی نخواهد داشت.
4
·
چنین کسی وقتی دچار مشکل می گردد
که «کلنجار مفهومی» (هگل) طلب شود.
5
·
اگر به جای پارادیم کذائی خلیق و شرکاء، جهان بینی
را و یا قوانین علمی را بگذاریم، مسئله از ریشه فرق خواهد کرد.
·
آنگاه دیگر نمی توان گفت که هر کس
جهان بینی خاص خود را می بافد و همه جهان بینی ها همترازند و فاقد عامیت و اعتبار عام
اند.
·
چون جهان بینی که
نمی تواند فردی قلمداد شود.
·
هر جهان بینی طبیعتا مهر طبقه
اجتماعی معینی را بر پیشانی خود دارد.
سؤال نهم
آیا پارادایمها از جامعیت و حتمیت برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟
آیا پارادایمها از جامعیت و حتمیت برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟
·
فرمولبندی تق و لق این سؤال توخالی و بی محتوا
تماشائی است:
1
·
کسی که با این پیش شرط، خواننده
بخت برگشته را به چاله ها و چاه های «سؤالات» خویش رهنمون می شود که هر کس پارادیم
دلبخواهی خود را می بافد، پارادیم ها خاص اند و نه عام و چیزهائی در حد یاوه اند،
اکنون راجع به جامعیت و حتمیت پارادیم های کذائی می
پرسد.
2
آیا پارادایمها از جامعیت و حتمیت
برخوردارند و یا در حوزه معین قادر به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟
·
تماشائی تر اما بند واپسین این سؤال واپسین است:
·
احتمالا نویسنده این مطلب معنی
دقیق واژه «تبیین» را هم نمی دانند:
·
تبیین یعنی آشکار شدن.
·
اگر نویسنده محترم آن را به همین
معنی بکار برده باشند، باید گفت که پدیده فی نفسه آشکار و عیان است و ترجمه دیگر
واژه ی پدیده، نمود است.
·
اگر واژه تبیین را به معنی توضیح بکار برده باشند، و سؤال شان این باشد که « آیا پارادایمها در حوزه معین قادر
به تبیین پدیده های اجتماعی هستند؟»، باید گفت که هر یاوه و خرافه ای
حتی قادر به توضیح پدیده ها ست، مسئله فقط درجه حقیقت آن توضیح است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر