پروفسور
دکتر ویلهلم گیروس
برگردان
شین میم شین
تئوری هنر بورژوائی واپسین
ادامه
9
·
ساختارگرائی (استروکتورالیسم) با شیوه نگرش سینکرونی محض به انکار هر متد
دیاکرونی ـ تاریخی می پردازد.
·
(نگرش سینکرونی عوامل زبانی را برای دوره
معینی اعتبار می بخشد.
·
نگرشی دیاکرونی اما توسعه تاریخی
زبان را در نظر می گیرد. مترجم)
10
·
ساختارگرائی به تحریف تمام عیار دیالک
تیک ساختار و فونکسیون می پردازد.
11
·
ساختارگرائی پیوند علی (علت و
معلولی) در موزائیک تیپولوژی ها را منحل می کند.
12
·
ساختارگرائی مقوله سوبژکت را که
ثابت تعیین کننده اصلی بنی بشر و پراتیک تاریخ فرمنده (فرم بخشنده به تاریخ) بنی
بشر است، بوسیله «آن» غیر انسانی (غیر شخصی) مانی پولیزه گشته ی موسوم به ساختار
جایگزین می سازد.
13
·
فوکو هر تئوری تاریخ را به مثابه «چیزی
دوکسولوژیکی» قلمداد می کند.
·
(دوکسولوژی یعنی تسبیح الهی. مترجم)
14
·
ساختارگرائی ماهیت مثلا هر عمارتی
را، فرم اتاق های آن را، تناسب ها و دکوربندی های آنها را توصیف می کند.
·
ولی ساختار آنها را از فونکسیون
های شان استخراج نمی کند.
·
(این بدان می ماند که کسی اره را، دندانه های
اره را، فواصل داندانه ها را و رنگ اره و دسته اره را توصیف کند، ولی از ساختار آن،
فونکسیون های اره را، یعنی چوب بری و یا آهن بری اره را استخراج نکند. مترجم)
15
·
ساختارگرائی فرم تاریخی نمودین
نوین پوزیتیویسم است و بس.
16
·
مارکسیسم ـ لنینیسم اما از وحدت دیالک
تیکی ساختار و فونکسیون، یعنی از دیالک تیک ساختار و فونکسیون شروع به حرکت می
کند.
17
·
مارکسیسم ـ لنینیسم فونکسیون هر
عضو همپیوند هر سیستم را، مثلا هنر را در سیستم فراگیر مربوطه، مثلا در جامعه در
نظر می گیرد و در جهت کشف قوانین عینی تأثیر متقابل میان هر دو سیستم (سینکرون و
دیاکرون) تلاش می ورزد تا آنها را تحت
تسلط خود در آورد و بدین طریق طبیعت سوبژکتین (سوبژکت واره) انسان ها
را جامه عمل بپوشاند.
18
·
ساختارگرائی کذائی در تئوری هنر
علاوه بر این، فرم نمودین خودنمای جدید چیزپرستی است.
·
مراجعه کنید به فتیشیسم (بت پرستی) در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
19
ماکس بنزه (1910 ـ 1990)
فیلسوف،
نویسنده، مؤلف آلمانی
موضوع کار:
تئوری علم
منطق
استه تیک
سمیوتیک
·
ساختارگرائی کذائی خود را واضح تر
از همه جا در استه تیک به اصطلاح «انفرماسیون» ماکس بنزه آشکار می سازد.
20
·
استه تیک به اصطلاح «انفرماسیون»
هنر را تنها به مثابه «ساختار» واژه ها، ارتعاشات هوا و یا تواتر (فرکانس) نور
تجزیه و تحلیل می کند.
21
·
اما هر مسئله مربوط به ندرت (یکبارگی،
یگانگی) تاریخی هر اثر هنری را، فونکسیون هر اثر هنری را و تأثیرات روحی، روانی و اجتماعی
آن را دور می اندازد.
22
·
استه تیک به اصطلاح «انفرماسیون»
دگماتیسم مکانیسیستی ـ متافیزیکی تازه ای است که به ریاضیات مزین گشته و از تصور
هنجارهای مطلق هنری سخن ها بر لب دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر