۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

تئوری هنر (9)

اثری از الفارو سیکوه ئیروز
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین

·        بخشی از طبیعت محسوب داشتن انسان، به معنی قطع قطعی و اساسی رابطه با قرون وسطی بوده است.

1

·        اما تفسیر تئوریکی ماقبل مارکس قادر به توضیح نظری این مسئله نبود که گذار از طبیعت به جامعه به جهشی کیفی مبتنی بوده است.

2


مونتسکیو (1689 ـ 1751)
رئیس مجلس فرانسه
مؤلف «روح القوانین» (1748)
از چهره های اولین مرحله روشنگری فرانسه  
 
·        به همین دلیل، گرایش حاکم، پدیده های حیات انسانی را ـ به مثابه موضوع هنر و یا فعالیت هنری ـ بخشی از وجود انسانی تلقی می کرد و بطور نظری از قوانین طبیعی و یا از پدیده های قابل مقایسه با پدیده های طبیعی استخراج می کرد.

·        ما با این شیوه استخراج در آثار مونتسکیو و دیدرو مواجه می شویم. 

3

 دنیس دیدرو (1713 ـ 1784)
یکی از خلاق ترین اندیشمندان ماتریالیست روشنگری اروپا  
از مؤلفین برجسته دایرة المعارف
و از همکاران و دوستان دآلمبر، روسو، کاندیلا. 

·        این خط نظری عملا در آغاز قرن نوزدهم با ناتورالیسم به پایان رسید.

4

·        در رابطه بلاواسطه با این اسطوره زدائی از هنر، مسائل زیر مورد کند و کاو قرار می گرفتند:

الف
·        ریشه های پیدایش هنر

ب
·        ریشه های توسعه هنر

ت
·        شرایط مناسب برای توسعه هنر

پ
·        زمینه طبیعی حاصلخیز برای هنر

ث
·        مکانیسم تأثیر هنر


ج
·        فونکسیون هنر در انسانی گشتن بنی بشر

5

·        مدت مدیدی بر سر بدیل های غلط و بکلی انتزاعی زیر مبارزه سختی در می گیرد:

الف
·        بر سر سودمندی هنر

ب
·         بر سر بت واره سازی هنر


 5

·         فقط زمانی که روشنگری فرانسه فونکسیون فعالیت های هنری را بطور بلاواسطه از وظایف تاریخی دوران استخراج می کند،  مفاهیم سودمندی و بت واره سازی هنر، معنای تاریخی مشخص کسب  می کنند.

·        مراجعه کنید به مفهوم دوران در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر