۱۳۹۲ شهریور ۱۴, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (21)



پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان شین میم شین


 فصل اول

بخش هشتم

نمونه هائی از فلسفه بافی  های فلاسفه بورژوائی واپسین  

 دیلتی، سیمل، لسینگ، اورتگا گاسه، کلاگس، یاسپرس، هایدگر، کارناپ، ویتگن اشتاین، پوپر


 6
کارل یاسپرس

(«وضع روحی زمان»، 1931)  


 کارل یاسپرس (1883 ـ 1969)

روانکاو و فیلسوف آلمانی

نماینده فلسفه حیات که با اگزیستانسیالیسم سارتر تفاوت های جدی داشت.

موضوعات آثار فلسفی او فلسفه مذهب و فلسفه روشنفکرانه بودند.

1

·        «مسئله، اغلب این است که قانون مبهم سیر بی رحمانه سرگذشت بشری چیست؟

2

·        مسئله آیا این نیست که محتوای هر چیزی که روزی بدان داده شده بود، اندک اندک می پوسد؟»
·        (کارل یاسپرس، «وضع روحی زمان»، ص 184، 1932)

3

·        «از آنجا که سیر یاد شده مبهم و ناروشن است، از آنجا که بهترین تلاش ها تا کنون ناکام مانده اند و باز هم می توانند ناکام بمانند، بنابرین، هر نقشه و هر عمل در رابطه با آینده دور محکوم به شکست است.»
·        (کارل یاسپرس، «وضع روحی زمان»، ص 184، 1932)  

4
(«مقدمه ای بر فلسفه»، 1950)

·        «سیر تاریخ یا شبیه غلطکی است که کسی نمی تواند جلودارش شود و یا شبیه معنائی است که تا بی نهایت قابل تعبیر و تفسیر است.
·        معنائی که اگر ما بدان دل ببندیم، هرگز از آن سر در نمی آوریم.»
·        (کارل یاسپرس، «مقدمه ای بر فلسفه»، ص 102،1965)

5

·        «انسان بر طبیعت تسلط پیدا می کند تا آن را به خدمت گیرد.
·        اما در تسلط بر طبیعت، بی حساب و کتاب بودن طبیعت دست نخورده می ماند و لذا انسان در معرض خطر مدام و بعد ناکامی و شکست بطور کلی قرار می گیرد.

6

·        طبیعت رام و اهلی گشته قابل اعتماد، مورد خاصی است در چارچوب بی اعتمادی بطور کلی.»
·        (کارل یاسپرس، «مقدمه ای بر فلسفه»، ص 21،1965)

7
مارتین هایدگر

(«وجود و زمان»، 1927)


 مارتین هایدگر (1889 ـ 1976)

فیلسوف آلمانی در سنت فنومنولوژی هاسرل، فلسفه حیات ویلهلم دیلتی، اگزیستانسیالیسم کیرکگارد

منتقد فلسفه غرب و توسعه درک جدیدی از انسان و جهان

از ایدئولوگ های سینه چاک فاشیسم آلمان

1
  
·        «انسان ـ کم و بیش ـ «اتم» مهمی است در لا به لای چرخ تاریخ جهان و بازیچه ای است در دست شرایط و حوادث.»
·        (مارتین هایدگر، «وجود و زمان»، ص 382، 1967)

2
(«بی اعتنائی»، 1960)
  
·        «قوائی که در فرم ماشین آلات و تأسیسات فنی انسان ها را همه جا و همیشه مورد استفاده قرار می دهند، به بند می کشند، پیش می رانند و تحت فشار قرار می دهند، دیری است که از حیطه اراده و قدرت تصمیمگیری انسان ها پا فراتر نهاده اند.
·        برای اینکه این قوا مصنوع بشر نیستند.»
·        (مارتین هایدگر، «بی اعتنائی»، ص 21، 1950)

3

·        «بدین طریق، در کلیه جریانات فنی، معنائی حکومت می کند که تعیین کننده کرد و کار انسان ها ست.
·        معنائی که انسان ها کشف نکرده اند.
·        معنائی که انسان ها نساخته اند.

4

·        ما نمی دانیم که حاکمیت روز افزون فن اتم چه حیله وحشتناکی در سر دارد.
·        معنای جهان فنی خود را از نظرها پنهان می دارد.»
·        (مارتین هایدگر، «بی اعتنائی»، ص 25، 1950)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر