۱۳۹۲ تیر ۲۱, جمعه

سیری در گلستان سعدی (67)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت پنجم
(گلستان با ب اول، ص 24 ـ 25 ) 
تحلیلی از شین میم شین

توانم آن که نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم، کاو ز خود به رنج در است؟

بمیر تا برهی ای حسود، کاین رنجی است،
که از مشقت آن، جز به مرگ، نتوان رست.

·       معنی تحت اللفظی:
·       پرهیز از مردم آزاری از دستم بر می آید.
·       ولی نمی دانم با حسود چه باید بکنم که از دست خودش در رنج است.
·       ای حسود، بمیر.
·       چون درمان درد تو فقط مرگ است.

1
توانم آن که نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم، کاو ز خود به رنج در است؟

·       سعدی در این حکم، حسادت را امری طبیعی، جبلی، لدنی و مادر زاد تلقی می کند.

2

·       این همان  تئوری گوهر و بنیاد معروف خاص و عام سعدی و بعدها حافظ است که بر اساس دوئالیسم خیر  و شر (هابیل و قابیل) مبتنی است:
·       بنا بر این تئوری ضد علمی و ارتجاعی، آدم ها ماهیتا همیشه همان اند:
·       یا خیر مطلق اند و یا شر مطلق.

3

·       حسادت اما نه پدیده ای مادر زادی، طبیعی، خدادادی و ارثی، بلکه  پدیده ای اکتسابی و اجتماعی است.
·       حسادت علت مادی و معنوی دارد.

4

·       حسادت محصول جامعه طبقاتی است، جامعه ای که بر استثمار انسان بوسیله انسان مبتنی است.

الف

·       جامعه ای که در آن، جنگ همه علیه همه امری عادی و همیشگی است.

ب

·       جامعه ای که هر کس برای امرار معاش خویش، باید دامی بر سر راه دیگری بگسترد.

ت

·       جامعه ای که نه تنها گرگ ها در هراس از طعمه یکدیگر شدن به سر می برند، بلکه حتی گوسفندان به شاخ و شانه کشیدن علیه یکدیگر مجبورند.

5

·       اما جامعه طبقاتی، نه پدیده ای طبیعی، ازلی و ابدی، بلکه پدیده ی اجتماعی جدیدی است که به سبب توسعه نیروهای مولده، ضرورتا، در مرحله معینی از تاریخ بشری پدید آمده و درست به برکت توسعه فراتر همان نیروهای مولده در مرحله معینی از توسعه تاریخ بشری از بین خواهد رفت.

6

·       انسان ها خوی و خصال خود را در شکم مادر تشکیل نمی دهند، بلکه در روند زندگی خود به تجربه و تربیت کسب می کنند.

7
·       دشمنی و سوء ظن نسبت به همنوع از همان کودکی در سلول اولیه جامعه (خانواده) همراه با شیر مادر مثل زهری و چه بسا بمثابه پادزهری، در اندام کودک جاری می شود و قوام می یابد.

8
بمیر تا برهی ای حسود، کاین رنجی است،
که از مشقت آن، جز به مرگ، نتوان رست.

·       جبلی و لدنی تلقی کردن حسادت (شر)، بطور قانونی و منطقی به صدور حکم اعدام حسود (شرور) ختم می شود.

·       نتیجه نهائی منطقی تفکر دوئالیستی  هم همین است:
·        خیر مطلق باید حکم اعدام شر مطلق را کف دستش بگذارد و در نهایت خیرخواهی در گوشی حالی اش کند که همین مرگ قبل از همه به نفع خود او ست.

9
بمیر تا برهی ای حسود، کاین رنجی است،
که از مشقت آن، جز به مرگ، نتوان رست.

·       وقتی ما تئوری بنیاد سعدی و حافظ و اجامر و اوباش معاصر را تئوری شبه فاشیستی می نامیم، به همین دلیل است:

الف

·       دار و دسته های خونریز فاشیسم، امپریالیسم، فوندامنتالیسم و میلیتاریسم  نیز عملا با همین منطق، حکم کشتار کلکتیف (دسته جمعی) مردم را صادر می کردند.

ب

قربانیان فاشیسم

·       با همین منطق بود که کمونیست ها، یهودی ها، کولی ها، آنتی فاشیست ها، هومانیست ها، بیماران روانی، علیل ها و غیره محکوم به مرگ می شوند و نهایتا میلیون ها علیل جنگی از دار و دسته خود فاشیسم، فوندامنتالیسم و میلیتاریسم به جا می ماند.

ت


·       با همین منطق است که اسامه بن لادن و جورج بن جورج از محور خیر و شر دم می زنند و حکم جهاد مقدس خیر مطلق کذائی بر ضد شر مطلق من درآوردی را صادر می کنند و بشریت را به عصر بربریت برمی گردانند.

10

·       در قاموس سعدی، همه چیز، حتی حسادت،  بنیادی، طبیعی، مادرزادی، ازلی و ابدی است و لذا به مرض ارثی (ژنتیک) لاعلاج می ماند که انسان ها از شکم مادر به همراه می آورند و باید با خود به گور ببرند.

11


·       به همین دلیل است که در قاموس سعدی، رنج حسود از خویشتن او ست و برای رهاندن او از این رنج، باید او را از شر خودش آزاد ساخت، یعنی باید جلاد را خبر کرد تا گردنش را بزند.

12

·       رفته رفته روشن می شود که چرا تئوری گوهر و بنیاد و جزم (دگم) «مشیت الهی» برای جامعه فئودالی ـ بنده داری از اهمیت اساسی برخوردار اند.
·       این تئوری و این جزم بهترین توجیه نظری (تئوریکی) برای جنگ و قتل عام دیگران را در اختیار جباران خودکامه جهان قرار می دهد.
·       جنگی که برای برده داران و فئودال ها و امروزه برای امپریالیست ها از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.

13

·       اما با قتل عام حسود، نمی توان حسادت را ریشه کن کرد.
·       برای از بین بردن حسادت و هر پدیده اجتماعی و اخلاقی و غیره دیگر، باید علل اجتماعی، مادی و معنوی پیدایش آن را از بین برد.
·       باید جامعه طبقاتی را از بین برد که محل تشکیل و تکثیر انواع و اقسام میکروب ها ست.

14

·       حسادت و غیره نیز بسان جامعه طبقاتی، به مثابه منشاء آن، پدیده ای تاریخی است.
·       جامعه طبقاتی از حدود دو هزار سال پیش پدید آمده، در حالیکه عمر بشریت به دهها هزار سال بالغ می شود.

ادامه دارد.

۲ نظر:

  1. متاسفانه چنین است
    در جایی دیگر گفته است :
    وگر حسود نه راضیست گو به رشک بمیر
    که مرتبت به سزاوار میدهد یزدان
    اما همین سعدی در مواردی حسادت و رشک را برای خود جایز دانسته است :
    .هرگز حسد نبردم بر منصبيّ و مالي الاّ بر آنكه دارد با دلبري وصالي
    .رشكم از پيرهن آيد كه در آغوش تو خسبد زهرم از غاليه آيد كه بر اندام تو سايد
    .دوست دارم كه كست دوست ندارد جز من حيف باشد كه تو در خاطر اغیار آیی

    پاسخحذف