پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
فصل اول
بخش اول
(دعاوی فلسفه کلاسیک بورژوائی)
فرانسیس بیکن (1561
ـ 1626)
فیلسوف و
دولتمرد انگلیسی
مؤسس امپیریسم
ماتریالیستی
1
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی با فرانسیس بیکن، گالیله و دکارت
شروع می شود.
2
توماس هوبس (1588 ـ 1679)
فیلسوف، ریاضی
دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ «تئوری دولت» در
عصر جدید آغازین
کتاب معروف او
«هیولا» نام دارد
·
پس از عبور از هوبس، اسپینوزا، لایب نیتس، جنبش روشنگری
اروپا و بویژه ماتریالیسم فرانسه، در هگل و فویرباخ به پایان خود می رسد.
·
مراجعه کنید به سیر
و سرگذشت روشنگری، ماتریالیسم فرانسه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
ایمانوئل کانت (1724
ـ 1804)
برجسته ترین
نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت
عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه
های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از
عقل عملی)
استه تیک
(انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی با دعوی شناخت و جامعه وارد صحنه شده
بود، تا ببرکت این شناخت «جامعه بشری را در روند پیشرفت پایداری به جامعه بهتری»
رهنمون شود و «به احقاق حقوق بشریت نایل آید.»
· (ایمانوئل کانت، «دعوای دانشکده ها»، آثار 6 جلدی، جلد 6، ص 351 (1964)،
مجموعه آثار، جلد 20، ص 44 (1900))
4
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی به توسعه تفکر فلسفی ئی اطلاق می شود که بنا بر
گرایشات اساسی اش، مدافع منافع و مطالبات بورژوازی ترقی طلب بوده است:
الف
·
بوسیله همین طبقه اجتماعی به پیش رانده شده است.
ب
·
و به همین طبقه اجتماعی در مبارزه اش بر ضد ایدئولوژی
فئودالی ـ روحانی استحکام بخشیده است.
ت
·
و به اثبات سیستماتیکی و تئوریکی جهان بینی بورژوائی کمر
بسته است.
5
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی در آغاز با روند اجتماعی ـ تاریخی انطباق داشته
است:
الف
·
تفکر کلاسیک بورژوائی با روند تشکیل و تأسیس بورژوازی به
مثابه طبقه اجتماعی انطباق داشته است.
ب
·
تفکر کلاسیک بورژوائی با تمایلات سوبژکت اجتماعی انطباق
داشته است.
ت
·
تفکر کلاسیک بورژوائی با شیوه
تولید و نظام اجتماعی جدیدتر و عالی تر در مقایسه با شیوه تولید و نظام اجتماعی
فئودالی، یعنی سرمایه داری انطباق داشته است.
6
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی از پشتیبانی پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی
بهره مند بوده است و به این آگاهانه به این تحول مدد رسانده است.
7
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی در رابطه با علوم طبیعی جدید و هنر،
منادی نامحدود این روند تاریخی مترقی بوده است.
8
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی به مبارزه سرسختانه ای بر ضد دشمن
خویش پرداخته است:
الف
·
بر ضد شیوه تولید فئودالی
ب
·
بر ضد نظام اجتماعی فئودالی
ت
·
بر ضد قوای اجتماعی فئودالی ـ روحانی
پ
·
بر ضد ایدئولوژی فئودالی روحانی
9
·
آماج اصلی فلسفه کلاسیک بورژوائی عبارت بود از شناخت عقلی
علوم طبیعی و تاریخی به قصد تشکیل جامعه ای عقلائی.
10
·
رابطه فلسفه کلاسیک بورژوائی با توسعه و تکامل علمی، با تبدیل دانش به فن (تکنیک)
و با پیاده کردن دانش در عمل اجتماعی را باید در این پیوند دید.
11
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی در رابطه با توسعه و تکامل علمی، تبدیل دانش به
فن (تکنیک) و پیاده کردن دانش در عمل اجتماعی، منادی اوپتیمیسم (خوش بینی) بود و
مشکلی نداشت.
12
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی در رابطه با توسعه و تکامل هنری نیز به همین سان
بود.
13
·
در تفکر کلاسیک بورژوائی میان توسعه فلسفی، توسعه علمی و
توسعه هنری پیوند تنگاتنگی وجود داشت.
14
·
مشکل فلسفه کلاسیک بورژوائی در پراتیک اجتماعی بورژوائی نوپدید
و نوزاد بود.
15
·
تمامت تفکر کلاسیک بورژوائی، یعنی کردوکار فلسفی ـ جهان
بینانه، علمی و هنری آن معطوف این پراتیک اجتماعی بورژوائی، یعنی مبارزه ی ضد فئودالی
ـ روحانی بود.
16
·
نگرش های مختلف در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر و اختلاف
تبیین نظر داشتند.
17
·
نیت اصلی و آماج همه آن نگرش ها اما یکی بود:
·
تشکیل حیات نوین!
·
یعنی تشکیل جامعه بورژوائی!
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر