۱۳۹۲ تیر ۳۰, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (3)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
 فصل اول
بخش اول
(دعاوی فلسفه کلاسیک بورژوائی)  

 فرانسیس بیکن (1561 ـ 1626)
فیلسوف و دولتمرد انگلیسی
مؤسس امپیریسم ماتریالیستی

1

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی با فرانسیس بیکن، گالیله و دکارت شروع می شود.

2

 توماس هوبس (1588 ـ 1679)
فیلسوف، ریاضی دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ «تئوری دولت» در
عصر جدید آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد

·       پس از عبور از هوبس، اسپینوزا، لایب نیتس، جنبش روشنگری اروپا و بویژه ماتریالیسم فرانسه، در هگل و فویرباخ به پایان خود می رسد.

·       مراجعه کنید به  سیر و سرگذشت روشنگری، ماتریالیسم فرانسه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3

 ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی با دعوی شناخت و جامعه وارد صحنه شده بود، تا ببرکت این شناخت «جامعه بشری را در روند پیشرفت پایداری به جامعه بهتری» رهنمون شود و «به احقاق حقوق بشریت نایل آید.»
·  (ایمانوئل کانت، «دعوای دانشکده ها»، آثار 6 جلدی، جلد 6، ص 351 (1964)، مجموعه آثار، جلد 20، ص 44 (1900))

4

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  به توسعه تفکر فلسفی ئی اطلاق می شود که بنا بر گرایشات اساسی اش، مدافع منافع و مطالبات بورژوازی ترقی طلب بوده است:

الف

·       بوسیله همین طبقه اجتماعی به پیش رانده شده است.

ب

·       و به همین طبقه اجتماعی در مبارزه اش بر ضد ایدئولوژی فئودالی ـ روحانی استحکام بخشیده است.

ت

·       و به اثبات سیستماتیکی و تئوریکی جهان بینی بورژوائی کمر بسته است.

5

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  در آغاز با روند اجتماعی ـ تاریخی انطباق داشته است:

الف

·       تفکر کلاسیک بورژوائی با روند تشکیل و تأسیس بورژوازی به مثابه طبقه اجتماعی انطباق داشته است.

ب

·       تفکر کلاسیک بورژوائی با تمایلات سوبژکت اجتماعی انطباق داشته است.

ت

·       تفکر کلاسیک بورژوائی با   شیوه تولید و نظام اجتماعی جدیدتر و عالی تر در مقایسه با شیوه تولید و نظام اجتماعی فئودالی، یعنی سرمایه داری انطباق داشته است.

6

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی از پشتیبانی پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی بهره مند بوده است و به این آگاهانه به این تحول مدد رسانده است.

7

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی در رابطه با علوم طبیعی جدید و هنر، منادی نامحدود این روند تاریخی مترقی بوده است.

8

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی به مبارزه سرسختانه ای بر ضد دشمن خویش پرداخته است:

الف
·       بر ضد شیوه تولید فئودالی

ب
·       بر ضد نظام اجتماعی فئودالی

ت
·       بر ضد قوای اجتماعی فئودالی ـ روحانی

پ
·       بر ضد ایدئولوژی فئودالی روحانی

9

·       آماج اصلی فلسفه کلاسیک بورژوائی عبارت بود از شناخت عقلی علوم طبیعی و تاریخی به قصد تشکیل جامعه ای عقلائی.

10

·       رابطه فلسفه کلاسیک بورژوائی  با توسعه و تکامل علمی، با تبدیل دانش به فن (تکنیک) و با پیاده کردن دانش در عمل اجتماعی را باید در این پیوند دید.

11

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  در رابطه با توسعه و تکامل علمی، تبدیل دانش به فن (تکنیک) و پیاده کردن دانش در عمل اجتماعی، منادی اوپتیمیسم (خوش بینی) بود و مشکلی نداشت.

12

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  در رابطه با توسعه و تکامل هنری نیز به همین سان بود.

13

·       در تفکر کلاسیک بورژوائی میان توسعه فلسفی، توسعه علمی و توسعه هنری پیوند تنگاتنگی وجود داشت.
14

·       مشکل فلسفه کلاسیک بورژوائی در پراتیک اجتماعی بورژوائی نوپدید و نوزاد بود.

15

·       تمامت تفکر کلاسیک بورژوائی، یعنی کردوکار فلسفی ـ جهان بینانه، علمی و هنری آن معطوف این پراتیک اجتماعی بورژوائی، یعنی مبارزه ی ضد فئودالی ـ روحانی بود.

16

·       نگرش های مختلف در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر و اختلاف تبیین نظر داشتند.

17

·       نیت اصلی و آماج همه آن نگرش ها اما یکی بود:
·       تشکیل حیات نوین!
·       یعنی تشکیل جامعه بورژوائی!

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر