نامه سرگشاده
بیش از ۳۰۰۰ نفر از کارگران، تکنسین ها و مهندسان پروژه های نفتی ایران به حسن
روحانی
ناصر آقاجری
سرچشمه:
مجله هفته
ربابه
· نامه نگاری یکی از
فرم های سنتی مبارزه ـ حداقل ـ از زمان انقلاب مشروطه است.
· ولی با عرض حال نوشتن
به نمایندگان طبقه حاکمه ارتجاعی مسئله ای حل نمی شود.
1
· اشرافیت بنده داری،
فئودالی، روحانی و بورژوائی از طبقات اجتماعی انگل و پارازیت تشکیل می یابند.
· از این نقطه نظر فرقی
با گداها، دزدها و راهزن ها ندارند.
· یعنی بسان اقشار
لومپن و گردنه گیر، گیرنده اند و نه دهنده.
2
· البته می توان بطرق
مختلف از آنها گدائی کرد و به دریافت
پشیزی دل خوش داشت، ولی نمی توان احقاق حقوق بر حق خویش کرد و مثل آدم زندگی
کرد.
3
· تحصیل سود به ازای سرمایه
ی خویش، برای حضرات حکم مقدسات دارد.
4
· گرفتن حق خویش اما در
چارچوب سیستم سرمایه داری حاکم یا محال است و یا دم بریده و نیم بند و به دردنخور.
5
· از این رو، توده و
طبقه کارگر باید بدانند که راه حل رادیکال و معنامند، سرنگونی حاکمیت طبقه حاکمه و
برقراری حاکمیت توده ای است.
· بذر این اندیشه رهگشا
که انعکاس بی چون و چرای حقیقت عینی است، باید در مزرع ضمیر توده زحمت افشانده شود
و منشاء پیکار طبقاتی رادیکال آن گردد.
6
· و گرنه شیوه های شبیه
به گدائی و التماس و زاری وسیله تخریب مضاعف توده زحمت است:
· هم وسیله تخریب حیثیت
توده زحمت در انظار عمومی است و هم وسیله تخریب حیثیت آن در چشم خویشتن خویش است.
7
· توده فی نفسه غول بی
سر است.
· ولی اگر تئوری رهائی بخش
در مزرع ضمیرش افشانده شود و به بار نشیند، در مدتی کوتاه به قدرت مادی بدل می شود
و بسان غول مهیبی برون آمدن و مادیت یافتن می طلبد.
8
· ضمنا فرم های
مبارزاتی باید خصلت روندین (پروسه ای) داشته باشند.
· یعنی از پله نازل به
پله عالی تر و فراتر بگذرند.
9
· اگر مثلا نامه نگاری
به ثمر نرسید، اعتصاب در کارخانه معین،
اعتصاب در منطقه معین، اعتصاب در سراسر کشور، تظاهرات خیابانی و الی آخر سازمان
داده شود.
10
· در این روند رزم است
که توده بلحاظ نظری و عملی توسعه و تکامل می یابد و به مقام طبقه حاکمه طراز نوین
ارتقا می یابد.
· و گرنه خطر بروز و اشاعه بیماری های دیرآشنا و ناشناخته از قبیل
اکونومیسم، ترید ـ یونیونیسم، آنارکو سندیکالیسم و غیره وجود دارد.
11
· توده قبل از هر چیز
باید با تئوری لنینی دولت آشنا شود.
· و بداند که دولت نه
یار و مددکار بی طرف توده، نه امامزاده ای ماورای طبقاتی، بلکه وسیله سرکوب آشکار
و نهان توده و خادم منافع استراتژیک طبقه حاکمه استثمارگر و ستمگر است.
12
· توده باید تسخیر و تخریب
دستگاه دولتی را در مد نظر همیشگی خویش داشته باشد و به دولت طبقه حاکمه امید
نبندد.
13
· توده باید بر اساس
این آگاهی لنینی، دولت طبقه حاکمه را بشناسد و بی امان به توپ انتقاد انقلابی نظری
و تجربی ـ عملی خویش بندد و زمینه عینی و ذهنی لازم را برای تشکیل دولت توده ای
فراهم آورد که آغاز محو دولت بطور کلی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر