۱۳۹۲ مرداد ۱, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (296)


چه خوش گفت زرتشت 
که در مبارزه با سیاهی شمشیر نمی کشم، چراغی روشن می کنم.
سرچشمه:
 صفحه فیسبوک آرش برومند  

آرش
ضمنا سعی نکنیم همه چیز را با خط کش «دیالک تیک» بسنجیم.
چون آن چیزی که امروز برای ما یقین جلوه می کند، فردا در برابر شناخت جدیدمان رنگ می بازد.

1

·       از این دو حکم آرش می توان به استنباط ایشان از دیالک تیک پی برد.
·       ظاهرا بنظر ایشان دیالک تیک یعنی باور به همیشه همانی شناخت.
·       به عبارت دیگر، کسی که با «خط کش دیالک تیک» همه چیز را می سنجد، فکر می کند که شناخت امروزی او از چیزی، فردا هم اعتبار خواهد داشت.

·       اگر نظر ایشان همین باشد، بی اعتنا به استنباط  ایشان از دیالک تیک، نمی توان به ایشان حق نداد.
·       چون شناخت ما راجع به گربه ای حتما نباید پس از یک سال هم اعتبار داشته باشد.

چرا و به چه دلیل؟
2

·       اولا به این دلیل که اوبژکت شناخت، یعنی موضوع شناخت، یعنی گربه در عرض یکسال به هر دلیلی تغییر خواهد یافت.
·       اگر غذای کافی گیر آورد، بیشک رشد خواهد کرد و اگر چیزی گیر نیاورد، لاغرتر و ضعیف تر خواهد گشت.
·       شاید مثلا خدا نکرده زیر ماشین رود و علیل شود.

·       پس از یک سال باید در هر صورت به تصحیح، تدقیق و یا تکمیل شناخت یک سال پیش پرداخت.

3

·       ثانیا به این دلیل که سوبژکت شناخت، یعنی شناسنده، یعنی فرد و یا گروه و یا نهاد اجتماعی معینی که موظف به شناخت اوبژکت شناخت، مثلا گربه بوده، پس از یکسال تغییر خواهد کرد.
·       بلحاظ میزان دانش رشد خواهد کرد.
·       بلحاظ اسلوب و متد فکری و بلحاظ وسایل شناخت مجرب تر و مجهزتر خواهد شد.
·       مثلا دستگاه های آزمایشگاهی جدیدتر و توسعه یافته تری از قبیل میکروسکوپ و غیره و تجارب معرفتی بیشتری خواهد داشت.

·       به هر دو دلیل نمی توان به آرش حق نداد.

4
ضمنا سعی نکنیم همه چیز را با خط کش «دیالک تیک» بسنجیم.
چون آن چیزی که امروز برای ما یقین جلوه می کند، فردا در برابر شناخت جدیدمان رنگ می بازد.

·       ایراد نظری آرش اولا در استنباط ایشان از دیالک تیک است.
·       چون دیالک تیک حتی بزعم هر ساده لوحی به معنی دیدن چیزها اولا در حرکت و تغییر و تحول شان، ثانیا در تأثیر متقابل شان است.

·       این تعریفی است که حدود 100 سال پیش از دیالک تیک شده است.


·       ناصر مکارم شیرازی هم حتی از آن خبر دارند.

·       اما شاید آرش نظر دیگری دارند.
·       بهتر است که به بقیه استدلال ایشان توجه کنیم:

5
این دیالک تیکی که هگل تعریف کرد و مارکس آن را تکمیل، مربوط به سده 19 و همخوان با دانش بشر در آن دوران بوده است.
 
تندیس مارکس و هگل در پکن

·       آرش واقعا از دیالک تیک بی خبرند.
·       اما بی خبر بودن از دیالک تیک عیب نیست.
·       عیب داشتن توهم باخبر بودن از دیالک تیک و خیلی چیزهای دیگر است.

6

·       بزعم آرش هگل تعریف کننده دیالک تیک است و مارکس تکمیل کننده آن.

·       هراکلیت با شنیدن این نظر آرش حتما در گور مشت بر سنگ لحد می کوبد و از خشم و غضب به خود می پیچد.
·       چون ناصر مکارم شیرازی حتی 50 سال پیش می دانست که هراکلیت مؤسس دیالک تیک خودپو ست.

7

·       ایراد دیگر آرش این است که به تفاوت و تضاد دیالک تیک هگل و مارکس ـ ا نگلس واقف نیستند.

·       دیالک تیک هگل دیالک تیکی ایدئالیستی است.
·        وارونه و پا در هوا ست.
·       هگل ایدئالیست عینی است.

·       هگل واقعیت عینی را مخلوق روح مطلق، ایده مطلق می داند.
·       بزعم هگل، ایده از پله های تعالی پایین می آید و بالاخره به واقعیت عینی تبدیل می شود.

·       به همان سان که عیسی مسیح از پله های آسمانی پایین آمده و هیئت آدم گرفته و مرئی شده و پس از تصلیب به نعره ای از درد دو باره روح شده و به اصل خویش برگشته است.

8



·       دیالک تیک مارکس ـ انگلس اما ماتریالیستی است.
·       روی پاهای خود ایستاده است.
·       وارونه و پا در هوا نیست.

·       مارکس و انگلس نافی دیالک تیک هگل بوده اند و نه تکمیل کننده تعریف هگل از دیالک تیک.
·       تعریف هر دو از دیالک تیک یکی است.

·       به عبارت دقیقتر مارکس و انگلس به نفی دیالک تیکی دیالک تیک هگل پرداخته اند.
·       یعنی همه عناصر و جنبه های مثبت و بالنده آن را حفظ کرده اند و توسعه داده اند و همه عناصر و جنبه های منفی و فرسوده ان را دور ریخته اند.

9
این دیالک تیکی که هگل تعریف کرد و مارکس آن را تکمیل، مربوط به سده 19 و همخوان با دانش بشر در آن دوران بوده است.

·       از همین حکم آرش می توان بوضوح دریافت که ایشان واقعا از دیالک تیک بی خبرند.

·       تأسف آور این است که ما حداقل 5000 مطلب در همین زمینه منشتر کرده ایم و آرش حتی حوصله مطالعه تعریف دیالک تیک، قوانین دیالک تیکی و ماتریالیسم و ایدئالیسم و غیره را نداشته اند.
·       این واقعا تأسف آور است.

·       آرش فکر می کنند که قوانین عام هستی با گذشت زمان بی اعتبار می گردند.
·       به همین دلیل ادعا می کنند که «این دیالک تیک مربوط به قرن معینی بوده و با دانش آن قرن منطبق بوده و اکنون دانش پیشرفت کرده و قوانین اعتبار خود را از دست داده اند.»

·       ما برای اثبات بطلان ادعای آرش مثالی می زنیم:

9
·       دیالک تیک فرم و محتوا.
·       این یکی از معروفترین دیالک تیک هائی است که مارکس در اثر عظیم خود تحت عنوان «سرمایه» توسعه داده و برای حلاجی جامعه سرمایه داری به خدمت گرفته است.
·       این همان دیالک تیکی است که سعدی در صدها فرم مختلف بسط و تعمیم داده است.

 صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار!

·       سعدی همین دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک ظاهر و باطن و یا دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم داده است.

·       خوب 150 سال که چیزی نیست.
·       یک میلیون سال دیگر هم همین دیالک تیک همین اعتبار را خواهد داشت.

·       حیرت انگیز است که آرش به این حقیقت مبرهن واقف نیستند.

10
·       مثال های دیگر:
·       دیالک تیک کمیت و کیفیت.
·       دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت)
·       دیالک تیک گسست و پیوست.
·       دیالک تیک وسیله و هدف
·       دیالک تیک وسیله و فونکسیون
·       و الی آخر.

·       سعدی می تواند صدهزار مثال دیگر بزند.

11
·       مثال های دیگر:
·       قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی
·       قانون وحدت اضداد.

·      آیا پس از یک تریلیون سال از اعتبار این قوانین سر سوزنی کم خواهد شد؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر