جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی (604 ـ 672
ه.ق)
تحلیلی
از شین میم شین
در نیابد حال پخته، هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
بند بگسل، باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
زنجیرها را در هم شکن و آزاد باشد.
·
تا کی می خواهی بنده سیم و زر باشی.
·
مولوی پس از مقدمه چینی های ایراسیونالیستی (خردستیز) لازم،
پس از خام و نرم کردن خواننده و شنونده به صدور رهنمودهای خود مبادرت می ورزد:
1
·
اولین رهنمود مولانا رهائی از بند سیم و زر است.
·
این رهنمود مولانا اما به چه معنی است؟
2
بند بگسل، باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
·
می توان گفت که مولانا در این بیت، دیالک تیک لذت و ریاضت
را به شکل دیالک تیک سیم و زر و گسست بندها بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده
را از آن ریاضت (گسست بندها) می داند.
3
·
همین رهنمود را ایدئولوگ های طبقه حاکمه برده دار و فئودال
(مثلا سعدی و حافظ) هم می توانند صادر کنند، صادر هم کرده اند.
·
مولانا اما در اوپوزیسیون ضد طبقه حاکمه قرار دارد و در
تحلیل نهائی نماینده منافع طبقه جدید است.
·
اکنون این سؤال پیش می آید که چرا شعار واحدی را هر دو صادر
می کنند؟
4
·
دلیل این امر در تحلیل نهائی شاید این باشد که هر دو طبقه
اجتماعی، هم اشرافیت بنده دار و فئودال (طبقه حاکمه) و هم بورژوازی استثمارگر، متمول
و ثروتمندند.
·
نمایندگان ایدئولوژیکی هر دو نیز همدیگر را به حرص و آز و ثروت اندوزی متهم می کنند:
5
·
سعدی و حافظ هم از سوئی بی اعتنا به حرص و آز و مال اندوزی
و ملک پرستی اشرافیت بنده دار و فئودال، بورژوازی (تجار و غیره) را به خست، مال
پرستی، ثروت اندوزی، حرص و آز متهم می کنند و از سوی دیگر، برای فریب توده های
مولد و زحمتکش به ستایش اغراق آمیز و ریاکارانه از قناعت و ریاضت می پردازند.
·
هدف آنها تعمیق تضاد میان بورژوازی و توده های مولد و
زحمتکش است.
6
·
مولانا هم بی اعتنا به انباشت استراتژیکی سرمایه بوسیله
بورژوازی، از سوئی اشرافیت بنده دار و فئودال را به مال پرستی و بندگی سیم و زر متهم
می کند و از سوی دیگر به تبلیغ ریاضت و قناعت و بی اعتنائی به مال و ملک و مستغلات
و غیره فرا می خواند تا توده ها را زیر پرچم بورژوازی گرد آورد.
·
هدف مولانا نیز تعمیق شکاف طبقاتی میان اشرافیت بنده دار و
فئودال و توده های مولد و زحمتکش است.
گر بریزی بحر را در کوزه ای
چند گنجد قسمت یک روزه ای
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
اگر دریائی را در کوزه ای بریزی، فقط به اندازه نیاز یک
روزه در آن جا می گیرد.
·
مولانا در این بیت برای اثبات صحت رهنمود خود مبنی بر ریاضت
پیشگی دلیل می آورد:
·
اگر هم قارون باشی، بیش از سه وعده غذا در روز نخواهی خورد.
·
پس قید سیم و زر را بزن و ریاضت پیشه کن!
کوزهٔ چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد، پر در نشد
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
چشم آزمندان سیری ناپذیر است.
·
صدف فقط به شرط قناعت می تواند از مروارید پر شود.
·
مولانا در این بیت برای اثبات صحت رهنمود خویش دو دلیل می
آورد:
1
·
دلیل اول مولانا در ذم حرص و آز است:
·
چون آزمندان مبتلا به مرض جوع اند و سیری ناپذیرند، پس پیش
به سوی ریاضت پیشگی!
2
·
دلیل دم مولانا در ستایش از قناعت است:
·
چون صدف ببرکت قناعت از مروارید پر می شود، پس پیش به سوی
ریاضت کشی و قناعت پیشگی!
·
جالب اما عوامفریبی بی سر و صدای مولانا ست:
·
معلوم نیست که به چه دلیل تجربی و علمی، می توان ادعا کرد
که قناعت پیشگی صدف موجب پر گشتن آن از مروارید است.
3
کوزهٔ چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد، پر در نشد
·
مولانا در این بیت، در هر صورت بسان سعدی، دیالک تیک لذت و
ریاضت را به شکل دیالک تیک آزمندی و قناعت بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده
را از آن ریاضت (قناعت) می داند.
4
·
حالا می توان دید که چگونه دو ایدئولوژی متضاد، ساز و برگ استدلالی واحدی را به دو نیت کاملا متضاد
به خدمت می گیرند.
·
می توان گفت که وسیله واحدی برای فونکسیون های متضادی مورد
استفاده قرار می گیرد:
·
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
·
قضیه در عالم واقع هم از همین قرار است:
·
با تبر هم می توان هیزم تهیه کرد و هم می توان آدم کشت.
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
هر کسی که عاشق باشد، از حرص و عیب کلی مبرا می گردد.
·
مولانا در این بیت پس از برشمردن مزایای قناعت و معایب حرص
و آز، راه حل ایراسیونالیستی نهائی خود را اعلام می دارد:
·
بنظر او برای تطهیر خویش از حرص و آز و هر عیب دیگر باید
عاشق شد.
·
یاوه که نباید شاخ و دم داشته باشد.
·
یاوه به همین می گویند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر