عمر خیام
(427 ـ
510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی
از شین میم شین
تحلیل رباعی شمارهٔ ۶۶
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
کاروان عمر بطرز شگفت انگیزی می گذرد.
·
هر لحظه ای را که بشادی می گذرد، غنیمت شمار.
·
ساقی به غم حریفان میخواره میاندیش.
·
می بیار که شب می گذرد.
1
دریاب دمی که با طرب می گذرد
·
اندیشه مطروحه در این رباعی، به معنی تصریح تمایزمند همان
اندیشه دیر آشنای غنیمت شماری دم است.
·
خیام در این رباعی رادیکالیته ای را وارد تئوری غنیمت دانی
دم خویش می سازد.
·
بدین طریق نه هر دم حیات، بلکه دمی از حیات غنیمت شمرده می
شود که به شادی و نشاط بگذرد.
2
·
این می تواند به معنی نمایندگی گرایش موسوم به اویده مونیسم
(خوشبختی گرائی، سعادتگرائی) از سوی خیام تعبیر شود.
3
·
اویده مونیسم (Eudämonismus)
به تعلیمات اخلاقی ئی اطلاق می شود که بنا بر آن،
انگیزه واقعی، آماج نهائی و معیار اخلاقی عمل انسانی، دستیابی به سعادت و خوشبختی است.
·
منظور
اویده مونیسم از خوشبختی عبارت است از توانائی انسان ها در بهره وری از لذات.
·
از این
رو اویده مونیسم را فلسفه لذت نیز نامیده اند.
·
مراجعه کنید به اویده مونیسم در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
4
·
می توان گفت که خیام دیالک تیک ریاضت و لذت را تخریب می
کند، ریاضت را دور می اندازد و لذت را بر تخت می نشاند.
·
این به معنی دیالک تیک عینی ستیزی و لاجرم به معنی خردستیزی
(ایراسیونالیسم) است.
5
·
اویده مونیسم یکی از
رایج ترین تعالیم اخلاقی در تاریخ فلسفه ما قبل مارکسیستی بوده است.
·
اکثریت تعالیم
اخلاقی زمان های گذشته به عناصری از اویده مونیسم آلوده بوده اند.
6
·
اویده مونیسم را می
توان بسته به تعابیر مختلف مکاتب گوناگون مربوطه از سعادت و خوشبختی به سه دسته
تقسیم بندی کرد:
الف
·
اویده مونیسم اگوئیستی
(مبتنی بر خودپرستی) که تحقق بخشیدن به خوشبختی خالص فردی را به بهای لگدمال کردن خوشبختی
دیگران و بی اعتنا به خوشبختی دیگران نمایندگی می کند.
ب
·
اویده مونیسم اجتماعی
و یا مبتنی بر از خود گذشتگی که تحقق بخشیدن به خوشبختی همنوعان و بویژه تأمین
رفاه اجتماعی را نمایندگی می کند.
ت
·
اویده مونیسم فردی که تحقق
بخشیدن به خوشبختی معنوی و یا روحی را نمایندگی می کند.
7
·
اگر در تعلیمات
اخلاقی ئی خوشبختی به معنی لذت نفسانی (حسی) تعبیر شود، آنگاه ما با استحاله اویده مونیسم به هدونیسم (Hedonismus) (هوس گرائی) سروکار داریم.
8
·
اینکه اویده مونیسم خیام و
امثالهم به کدام دسته تعلق دارد، باید در روند تحلیل دیالک تیکی آثار و افکار آنان
کشف شود.
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
·
مفاهیمی که در این بیت رباعی سؤال انگیزند، عبارتند از «حریف»
و «ساقی»
1
حریف
·
منظور خیام از حریفان ـ به احتمال قوی ـ همنشینان و یاران و
میخواران است.
2
ساقی
·
ساقی ظاهرا زن جوان و یا پسر نوجوانی است که فونکسیون پر
کردن قدح حریفان و ارضای دیگر حوایج غریزی و عاطفی و غیره آنان را به عهده داشته
است.
·
مسئله فقط این است که چرا ساقی باید غم حریفان را بخورد؟
·
مگر برده و غلام و کنیز و رعیت غم خواجه و بانو و ارباب
فئودال را می خورند که ساقی بخورد؟
3
·
احتمال آن می رود که ساقی، فونکسیون گوش سپردن به درد دل حریفان
و غمخواری سطحی و الکی و کشکی با آنان و نوازش جسمی و روحی آنان را نیز به عهده
داشته است.
·
این مسئله باید در روند تحلیل اشعار حافظ و غیره روشن شود.
·
4
صادق سرمد (۱۲۸۶ ـ ۱۳۳۹)
شاعر، روزنامه نگار
میخانه اگر ساقی صاحب نظری
داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
پیمانه نمی داد، به پیمان شکنان، باز
ساقی اگر از حالت مجلس خبری
داشت
·
در این شعر صادق سرمد، از عوض شدن روانشناسی حریفان نسبت به
ساقی پرده برداشته می شود:
·
صادق سرمد ساقی ها را به دو دسته طبقه بندی می کند:
الف
·
ساقیان صاحب نظر و باخبر از حالت مجلس که ره و رسم میخواری
و مستی را تعیین می کنند و هرگز پیمانه به دست پیمان شکنان نمی دهند.
ب
·
ساقیان فاقد نظر و بی خبر از حالت مجلس که برای پیمان و
پیمانشکنی حریفان تره هم خرد نمی کنند.
5
·
خود همین تحول در کیفیت ساقیان، نشانه نشو و نمای مناسبات
بورژوائی و از میدان بدر رانده شدن مناسبات برده داری ـ فئودالی است.
·
ساقی دیگر نه کلفت و نوکر و بنده و غلام و برده و سرسپرده
بی شعور این و آن، بلکه پرولتر است و به قول خواجه شیراز، «بندگی به ازای دستمزد
می کند»:
·
کردوکار و خصلت و روند و روالی که نه به مذاق خواجه خوشایند
است و نه به مذاق سرمد:
حافظ
تو بندگی چو گدایان به شرط
مزد مکن
که خواجه خود روش بنده
پروری داند.
·
حافظ در این بیت، کار به ازای دستمزد را، بی شرمانه با
گدائی و انگل وارگی یکسان تلقی می کند و از نظام بنده داری و شیوه بنده پروری بنده
داران به دفاع برمی خیزد.
·
درست بسان صادق سرمد.
·
نه کمتر و نه بیشتر.
·
گیرم که با ششصد و یا هفتصد سال فاصله زمانی.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر