پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان شین میم شین
·
به قول
کلاسیک های مارکسیسم، «سه طبقه جامعه مدرن، اشرافیت فئودالی، بورژوازی و پرولتاریا
هر کدام اخلاق خاص خود را دارند.»
1
·
این امر
حاکی از آن است که «انسان ها ـ آگاهانه و یا نا آگاهانه ـ نظرات اخلاقی خود را در
آخرین تحلیل از مناسبات پراتیکی ئی که شالوده ی موقعیت طبقاتی شان را تشکیل می دهد، استخراج می
کنند، یعنی از مناسبات اقتصادی ئی استخراج می کنند که تحت آن مناسبات، تولید و
مبادله می کنند.»
2
·
«همان
طور که جامعه تاکنون در داربست تضادهای طبقاتی سیر کرده، به همان سان نیز اخلاق همواره اخلاق طبقاتی بوده است:
3
·
اخلاقی
بوده که یا توجیه کننده حاکمیت و منافع طبقه حاکمه بوده و یا ـ هنگامی که طبقه
ستمکش قدرتمند شده ـ ابراز انزجار نسبت به این حاکمیت را و نمایندگی از منافع آتی
ستمکشان را به عهده گرفته است.
4
·
در اینکه
روی هم رفته هم اخلاق و هم کلیه بخش های دیگر معرفت بشری پیشرفت کرده اند، نمی
توان تردید داشت.»
·
(کلیات
مارکس و انگلس، جلد 20، ص 87)
5
·
بر شالوه
آنتاگونیستی جامعه هرگز نمی تواند اخلاق یکسان، واحد و معتبر برای همه انسان ها
نشو و نما یابد.
6
کارل مارکس
(1818 ـ 1883)
فریدریش انگلس
(1820 ـ 1894)
·
از این
رو مارکسیسم ـ لنینیسم نظریه فلاسفه و تئولوگ های ایدئالیست را در رابطه با دعاوی
زیر غیرعلمی و وسیله ای برای تحمیق توده های مردم تلقی می کند و قاطعانه رد می کند:
الف
·
قانون
اخلاقی «ابدی» را
ب
·
قانون
اخلاقی معتبر برای عموم مردم را
ت
·
ارزش های
اخلاقی «ابدی» با منشاء الهی را
پ
·
ارزش های
اخلاقی ناشی از «عالم ارزش های خودبا (برای خود باشنده)» را
7
ولادیمیر ایلیچ
لنین (1870 ـ 1924)
·
به قول
لنین، «ما هرنوعی از این اخلاقمندی را که از مفهوم ماورای طبیعی و بی طبقه استخراج
می شوند، رد می کنیم.
8
·
ما می
گوییم که این عوامفریبی ئی است، مکر و حیله ای است که به قصد انجماد فکری کارگران
و دهقانان و برای دفاع از منافع زمینداران و سرمایه داران اختراع شده است.»
·
(کلیات
لنین، جلد 31، ص 281)
9
·
ستون
اصلی جامعه سرمایه داری و اخلاق حاکم عبارت است از استثمار انسان بوسیله انسان که
بر مالکیت خصوصی سرمایه داری بر وسایل تولید استوار شده است.
10
·
براساس
اصول اخلاق بورژوائی، انتقال مالکیت خصوصی سرمایه داری بدست خلق زحمتکش و از بین
بردن استثمار انسان بوسیله انسان غیر اخلاقی است.
11
·
از نقطه
نظر طبقه کارگر ـ اما برعکس ـ استثمار انسان بوسیله انسان ضد اخلاقی ترین پدیده
ممکنه است.
12
·
برای
اینکه استثمار انسان بوسیله انسان های به حک حرمت از انسان مولد کلیه نعمات مادی و
به ذلت، خفت، خواری و بی خانمانی انها منجر می شود.
13
·
طبقه
کارگر که در راه رهائی خود و کلیه زحمتکشان مبارزه می کند، در قبال اخلاق بورژوائی
رایج در جامعه سرمایه داری، اخلاق پرولتری خود را بوجود می آورد و پس از پیروزی
انقلاب سوسیالیستی آن را شالوده اخلاق سوسیالیستی قرار می دهد.
14
·
این امر
حاکی از مرحله کیفیتا نوینی در توسعه اخلاق است.
ادامه دارد.
ویرایش
پاسخحذفحک حرمت باید هتک حرمت باشد.