احسان طبری
(1295 ـ 1368)
گفتگوی احسان
طبری و صادق هدایت
مقاله
طبري، بخشي از گفتگوئي است که او در ديداری اتفاقي با صادق هدايت در خيابان هاي
تهران، پس از سرکوب حکومت آذربايجان داشته است.
مقاله
حذف شده طبري از کتاب «خدمت و خيانت روشنفکران»
(با کمي تلخيص)
تحلیلی از
شین میم شین
احسان
طبری
بايد در ميان آن روشنفکران
ارجمند، که تلخي مصائب گذشته و ناگواري حوادث اکنون و تاريکي منظره آينده، آنها را
به خشم آورده و نوميد ساخته و بعضي از روشنفکرنمايان خودپسند، که کاخ فلسفه و تخيل
خود را تا ثريا بالا مي برند و سايه مخوف آن را بر روي همه چيزهاي ثمربخش، خجسته،
فاضل و اصيل مي افکنند، فقط براي آنکه امنيت کوچک خود را از تطاول مصون نگاه
دارند، فرق بسيار گذاشت.
·
طبری
جوان در این حکم خویش، باز هم بطور ایدئالیستی، سوبژکتیویستی، دلبخواهی و بدون کند
و کاو تجربی ـ نظری، قشر روشنفکر جامعه را به دو دسته طبقه بندی می کنند.
·
آنهم چه طبقه بندی ئی که ارواح کلاسیک های مارکسیسم را
به عذاب می اندازد.
1
روشنفکران ارجمند، که تلخي
مصائب گذشته و ناگواري حوادث اکنون و تاريکي منظره آينده، آنها را به خشم آورده و
نوميد ساخته
·
بزعم طبری جوان، «طبقه» روشنفکران
ارجمند را کسانی تشکیل می دهند که خشمگین و نومیدند.
·
سؤال اما
این است که حضرات از چی و کی خشمگین اند؟
2
·
اگر طبری
نمونه ای از این «طبقه» روشنفکران ارجمند ارائه می دادند، ما می توانستیم نظری به آثار
حضرات بیاندازیم و به این پرسش خویش پاسخ
بیابیم.
·
در آثار صادق هدایت و شاملو
و امثالهم در تحلیل نهائی همه کاسه ـ کوزه ها بر سر توده خراب می شود.
·
دیوار توده برای خردستیزان ـ از هر رنگ و پرچم و
ایدئولوژی ـ کوتاه ترین دیوارها بوده است.
·
در نتیجه، خشم حضرات همه از دم متوجه توده های «بی همه چیز» است.
3
·
نیچه که خشمگین ترین روشنفکر جهان سرمایه داری است، تمامت
نفرت خود را به صورت تفی بزرگ بر چهره بی خانمانان (پرولتاریا) و مارکسیسم و
سوسیالیسم می اندازد.
4
·
هیتلر که غرش پر خشم و خروشش گوش فلک را حتی کر کرده، در
سنت نیچه ها، پس از تحمیق پر وعده و وعید بی خانمانان بی پناه و بی سواد و نهادن
یوغ فاشیسم بر گرده میلیون ها تن از خرد
تا کلان، همه را از دم مشتی استر و الاغ و گوساله و گوسفند تلقی می کند.
5
روشنفکران ارجمند، که تلخي
مصائب گذشته و ناگواري حوادث اکنون و تاريکي منظره آينده، آنها را به خشم آورده و
نوميد ساخته
·
بنظر
طبری جوان این «طبقه» از روشنفکران ارجمند، نه تنها خشمگین اند، بلکه نومید اند.
·
طبری جوان نومیدی را نه به عنوان جلوه بارزی از پسیمیسم، بلکه نتیجه سیر رویدادها تصور می کنند.
·
ولی به احتمال قوی بطور کمرنگ حدس می زنند که نومیدی
نتیجه وابستگی طبقاتی به طبقات بی فردا و بی دورنما ست.
·
طبری جوان اما روشنی بینشی و صراحت تبیینی لازم در این
زمینه را ندارند.
·
به همین دلیل یکی به نعل می کوبند و یکی به میخ.
6
روشنفکران ارجمند، که تلخي
مصائب گذشته و ناگواري حوادث اکنون و تاريکي منظره آينده، آنها را به خشم آورده و
نوميد ساخته
·
طبری
جوان دلیل خشم و نومیدی حضرات را در عوامل زیر می دانند:
الف
·
در تلخي مصائب گذشته
ب
·
در ناگواري حوادث اکنون
ت
·
در تاريکي منظره آينده
·
هر سه دلیل و علت خشم و نومیدی حضرات ارجمند بزعم طبری جوان خارجی اند.
·
تنها فرقی که میان سه عامل تعیین کننده ی خشم و نومیدی
حضرات ارجمند وجود دارد، فاکتور زمانی است:
·
اولی به گذشته مربوط می شود، دومی به حال حاضر و سومی به
آینده.
7
·
تحلیل هائی هم که فلاسفه و «علمای» بورژوازی راجع به
هیتلر و غیره می دهند، همه در همین حد اند:
·
هیتلر می خواست هنرپیشه شود، تئاتر بازی کند، ولی از بد
روزگار کامیاب نشده بود.
·
بعد به کارهای دیگری پرداخته بود.
·
باز هم شکست خورده بود و بالاخره بیکار و علاف مانده
بود.
·
و یکشبه تصادفا مؤمن به فاشیسم گشته بود و به دشمن بشریت
مترقی و مولد و زحمتکش بدل شده بود.
·
تنها چیزی که ناگفته می ماند، وابستگی طبقاتی حضرات
خشمگین و نومید است که اتفاقا تعیین کننده ترین عامل است.
8
·
در همین نظر طبری جوان و البته صد البته در هر نظر هر کس
دیگر باید ذراتی از حقیقت عینی وجود داشته باشد و گرنه این نظر نه به مخیله کسی خطور می کند و نه مورد
قبول کسی واقع می شود.
·
همه این عوامل که طبری بر می شمارد در بروز خشم و فوران نومیدی
مؤثرند.
·
ولی تعیین کننده نیستند.
·
ولادیمیر لنین هم قبل و هم پس از پیروزی انقلاب، علیرغم
جسم و روح و روان بیمار و دردمند به مبارزه بر ضد وضع موجود ادامه می دهد، ولی
ولادیمیر مایاکوفسکی دست به انتحار می زند.
·
ببین تفاوت ره از کجا ست تا به کجا!
9
بعضي از روشنفکرنمايان خودپسند،
که کاخ فلسفه و تخيل خود را تا ثريا بالا مي برند
·
این «طبقه» من درآوردی دیگر روشنفکران است.
·
روشنفکران «طبقه» اول، ارجمند بودند، ولی روشنفکران «طبقه»
دوم، روشنفکرنما و خودپسند اند.
·
طبری جوان شاید در حرف بگوید که روشنفکران قشری اجتماعی
اند، ولی در عمل منکر قشروارگی حضرات اند و آنها را به ارجمند و خودپسند و روشنفکر
و روشنفکرنما طبقه بندی می کند.
·
آخوندی به نام ناصر مکارم شیرازی هم فلاسفه مارکسیسم را،
مارکس و انگلس و لنین و غیره را فیلسوف نما نامیده است و کتابی هم به نام «فیلسوف
نماها» تحریر کرده و جایزه سلطنتی دریافت کرده است.
·
خدا عمرش دهد.
·
اگر این کتاب را ما در کودکستان نخوانده بودیم، احتمالا شیخ
اللهی ـ شاه اللهی مانده بودیم.
10
بعضي از روشنفکرنمايان خودپسند،
که کاخ فلسفه و تخيل خود را تا ثريا بالا مي برند و سايه مخوف آن را بر روي همه
چيزهاي ثمربخش، خجسته، فاضل و اصيل مي افکنند، فقط براي آنکه امنيت کوچک خود را
از تطاول مصون نگاه دارند.
·
بزعم طبری جوان این «طبقه» از روشنفکران نیز فاقد
خاستگاه و پایگاه طبقاتی اند و طرز تفکر و معیارهای ارزشی آنها فردی و مصلحت
طلبانه و نتیجتا تصادفی است.
·
یکی تصادفا ارجمند می شود و تحت تأثیر مصائب (!) ازمنه ی
ماضی و مضارع و مستقبل، خشمگین و نومید می شود، دیگری تصادفا خودپسند می شود و به
نیت حفظ امنیت فردی خود به انکار همه ارزش های والای بشری برمی خیزد.
11
·
این «تحلیل های» طبری جوان فقط به درد عوام و عوامفریبی
می خورند و فاقد کمترین ارزش علمی اند.
·
هستی طبیعی و اجتماعی از ذره تا کهکشان نه جولانگاه آنارشی
و هرج و مرج، بلکه عرصه فرمانفرمائی قوانین و قانونمندی های عینی است.
·
بدون علت عینی حتی آب از آب تکان نمی خورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر