امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) (6 اسفند 1306)
تحلیلی از شین میم شین
زندگی
· چه فکر می کنی،
· که بادبانشکسته زورق به گلنشسته ای است، زندگی؟
· در این خراب ریخته
· که رنگ عافیت از او گریخته
· به بن رسیده راه بسته ای است، زندگی؟
· چه سهمناک بود سیل حادثه،
· که همچو اژدها دهان گشود
· زمین و آسمان ز هم گسیخت
· ستاره خوشه خوشه ریخت
· و آفتاب در کبود دره های آب غرق شد!
· هوا بد است
· تو با کدام باد می روی؟
· چه ابر تیره ای گرفته سینه ی تو را،
· که با هزار سال بارش شبانه روز هم
· دل تو وا نمی شود!
· تو از هزاره های دور آمدی
· در این درازنای خونفشان
· به هر قدم نشان نقش پای تو ست
· در این درشتناک دیولاخ
· ز هر طرف، طنین گام های رهگشای تو ست
· بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
· به خون نوشته نامه ی وفای تو ست
·
· به گوش بیستون، هنوز
· صدای تیشه های تو ست
· چه تازیانه ها که با تن تو تاب عشق آزمود
· چه دارها که از تو گشت سربلند
· زهی شکوه قامت بلند عشق،
· که استوار ماند در هجوم هر گزند!
· نگاه کن،
· هنوز آن بلند دور
· آن سپیده، آن شکوفه زار انفجار نور
· کهربای آرزو ست
· سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای او ست.
· به بوی یک نفس در آن زلال، دم زدن
· سزد اگر هزار بار
· بیفتی از نشیب راه و باز
· رو نهی بدان فراز
· چه فکر می کنی،
· جهان چو آبگینه ی شکسته ای است،
· که سرو راست هم در او شکسته می نمایدت؟
· چنان نشسته کوه در کمین دره های این غروب تنگ
· که راه بسته می نمایدت؟
· زمان بی کرانه را
· تو با شمار گام عمر ما مسنج
· به پای او، دمی است این درنگ درد و رنج
· بسان رود،
· که در نشیب دره سر به سنگ می زند،
· رونده باش!
· امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش!
پایان
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر