7 سال پس از خاموشی به
آذین
به قلم رضا
نافعی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
رضا نافعی
تحلیلی از
شین میم شین
به آذین
«دریا .
دریای زنده ی پر خشم و خروش.
دریای رام و آرام .
پنهانکار، پر فریب، مهربان، نوازشگرِ هوسناک.
آلودۀ پاک، خاموشِ با یک جهان آوا.
گستردگی و ژرفا .
انبوه تنها و هستِ پایا .
بخشنده ی بی حساب.
ستاننده بیرحم، با خود درافتاده.
در خود پوینده و به خود رسیده.
از همه گسیخته و همه را پذیرنده .
دریا و همان دریا.»
با خود در افتاده.
·
منظور به آذین از مفهوم «با خود در افتاده» چیست؟
·
شاید منظور ایشان نوعی خودستیزی دریا ست، تا بتوانند به
ترفند سوسیالیزاسیون پدیده های طبیعی، خودستیزی اهل طریقت و عرفان را توجیه
تئوریکی (نظری) کنند.
1
·
خودستیزی دریا ـ در هر صورت ـ حاکی از تضادمندی درونی
دریا ست.
·
خودستیزی دریا دال بر دیالک تیکیت ماهوی دریا ست.
·
نشانه بارز و آشکار جولانگاه همبائی و ستیز، وحدت و تضاد
اقطاب دیالک تیکی بودن دریا ست.
2
·
به آذین اما احتمالا بطور ناخودآگاه، با همین مفهوم «با
خود در افتاده»، شالوده نظری پانته ئیستی عرفان را زیر علامت سؤال بزرگی قرار می
دهد.
·
پانته ئیسم و عرفان منکر تضادمندی چیزها، پدیده ها و
سیستم های هستی است.
·
درقاموس پانته ئیسم وحدت یکه تاز بلامنازع میدان است و
از خودستیزی، خودجنبی، به قول به آذین از «با خود در افتادگی» کمترین اثری در بین
نیست.
3
·
کسی که با حقیقت عینی در افتد، به همین روز می افتد که خود
مولانا و به آذین افتاده است:
·
به قصد توضیح عرفان و وحدت وجود، تیشه بر ریشه یکسونگری
متافیزیکی آن فرود می آورد و دیالک تیکیت هستی را به اعتراف زانو می زند.
در خود پوینده و به خود رسیده.
· به آذین با این مفهوم
یکی دیگر از خصایل دیالک تیکی دریا را بر زبان می رانند:
1
· دیالک تیک رونده و
رسنده بودن همزمان دریا را.
2
· دیالک تیک مبدأ و مقصد
بودن دریا را.
3
· به زبان احسان طبری، اصل
خود جنبی دریا را.
4
· مطلقیت اصل حرکت بطور
کلی را.
5
·
دیالک تیک حرکت و سکون و به عبارت دیگر، دیالک تیک مطلق
و نسبی بودن دریا را.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک حرکت و سکون، دیالک تیک مطلق و
نسبی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
· این بدان معنی است که دریا
در خویشتن خویش، در پویش و جنبش مدام است.
7
·
آنچه به آذین راجع به دریا بر زبان می رانند، در مورد
ماده (واقعیت عینی) بطور کلی مصداق بی چون و چرا دارد:
·
ماده فی نفسه دیالک تیک آغاز و انجام است.
·
بی آغاز و بی پایان است.
·
ازلی و ابدی است.
·
خلق ناپذیر و فناناپذیر است.
از همه گسیخته و همه را پذیرنده
· به آذین با این مفهوم ـ
به قصد اثبات خارق العادگی مثنوی مولوی و عرفان بطور کلی ـ بی آنکه احتمالا خود
متوجه شوند، تیشه بر ریشه پانته ئیسم فرود می آورند و یکی دیگر از شناخت افزارهای
دیالک تیکی معروف را بسط و تعمیم می دهد:
1
· به آذین دیالک تیک
پیوست و گسست (تداوم و شکست، استمرار و انقطاع) را به شکل دیالک تیک همه را
پذیرنده و از همه گسیخته بسط و تعمیم می دهد.
· مراجعه کنید به دیالک
تیک پیوست و گسست در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
· در همین دیالک تیک
پیوست و گسست، قانون دیالک تیک ماتریالیستی معروف به نفی نفی و یا نفی در نفی تبیین
می یابد.
· مراجعه کنید به تئوری
توسعه، قوانین دیالک تیک ماتریالیستی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
دریا و همان دریا
·
آری، دریا، ولی نه همان دریا!
·
دریا و بظاهر همان دریا!
چرند «همیشه همانی» در چراگاه فلسفه امپریالیسم
·
احمد شاملو هم مرتب از «همیشه همانی» جامعه و مردم دم می
زند و فکر می کند که به کشف بسیار مهمی نایل آمده است.
· «همیشه همانی»
کذائی اما فقط در اذهان مه آلود و کرخت و لخت خردستیزان وجود دارد.
·
جهان و هر چه در آن است، از ذره تا کهکشان در شدن مدام است.
·
چیزی همیشه همان نمی ماند و نمی تواند هم همیشه، همان بماند،
که بوده است.
·
دلیل یاوه وارگی همیشه همانی چیزها در تضادمندی درونی
آنها ست.
·
در وحدت و ستیز اقطاب دیالک تیکی آنها ست.
·
در دیالک تیک پیوند و تضاد بودن آنها ست.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر