سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
بر پنجه ی
پا بر آمد آن یار و پرید
·
تا از سر
شاخسار، سیبی را چید
·
بسترد به
سینه، گرد آن را و فشرد
·
بر سرخی
سیب کال، دندان سپید
·
از
سوختگان ، باز پری می خواهند
·
خاکستر
شعله پروری می خواهند
·
آنان که
ز یک قفس جدامان کردند
·
آواز غم
آلوده تری می خواهند
·
موجی است
که می کند سر از دریا بر
·
بالنده و
رقصنده و دامنگستر
·
میلش همه
پرواز و رهایی است، ولی
·
در می
شکند، فرود می آرد سر
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر