سیری شتابزده در اولدوز و كلاغ ها
میم دال
·
می
خواهم، نکته ای را در مورد نقطه نظرات اولدوز متذکر شوم.
شرط اول
اولش اين كه قصه ي مرا فقط براي بچه ها بنويسد، چون
آدم هاي بزرگ حواس شان آنقدر پرت است كه قصه ي مرا نمي فهمند و لذت نمي برند.
·
این نقطه
نظر از زاویه دید اولدوز مطرح می شود.
·
صمد می
تواند با آن موافق باشد و یا نباشد.
·
ظاهر امر
بر موافق بودن او از این نقطه نظر دلالت دارد و شما هم بدرستی اشاره کرده اید.
·
اما
مسئله حواس پرتی بزرگترها حاوی نشانی از دنیای متفاوت کودکان و بزرگسالان است.
·
این
مسئله در فیلم ها و داستان های زیادی مورد بررسی قرار گرفته است.
·
از جمله
در صحنه ای از فیلم خانه دوست کجاست که بزرگتر ها در حال معامله اند و کودکی سؤال
کننده را که در گیر مشکل پیدا کردن آدرس دوست خود می باشد، اصلا نمی بینند.
·
این عدم
آشنایی با دنیای کودکان با مشکلات خاص خودش چند بار در فیلم یاد شده، زیر ذره بین
برده می شود.
·
بنا بر
این اولدوز حق دارد با توجه به عدم آشنایی بزرگترها با دنیای کودکان چنین بیاندیشد.
·
صمد
بهرنگ هم با توجه به آشنایی اش با دنیای کودکان حق دارد با چنین دیدگاهی موافق
باشد.
·
اگرچه
متن بوی ادبیات چریکی را به همراه دارد و خیلی مستقیم و کمی نا تراشیده موضوع را
مطرح می کند.
·
با مهر
شین میم شین
·
خیلی
ممنون از زحمت خواندان برداشت ما و نقد آن.
·
اجازه بدهید
برای پرهیز از خروج از موضوع نظرات شما را تجزیه و تحلیل کنیم:
1
این نقطه نظر از زاویه دید اولدوز مطرح می شود.
صمد می تواند با آن موافق باشد و یا نباشد.
·
حق اصولا
با شما ست:
·
نویسنده
قصه می تواند با نظر کاراکتری از کاراکترهای قصه موافق باشد و یا نباشد.
·
ولی باید
توجه داشت که قصه هنوز شروع نشده.
·
ما در
این بخش تحلیل، نه با خود قصه، بلکه با مقدمه ای بر قصه اولدوز و کلاغ ها سر و کار
داریم.
·
صمد گربه
را دم حجله ترور و عملا خواننده را خلع سلاح می کند.
·
اولدوز
نه صحنه گردان ماجرا، بلکه آلت دستی برای او ست تا نظرات مخرب خود را از زبان
دخترک معصومی به خورد خواننده دهد.
·
صمد ـ به
جرئت می توان گفت ـ که این «قصه های کودکان» را نه برای کودکان واقعا موجود، بلکه
برای بزرگسالان کودک واره و عاجز از تفکر مفهومی می نویسد و منتشر می کند.
·
تحلیل
قصه های او نیز به همین دلیل بسیار دشوار خواهد بود.
·
آدم نمی
داند آنها را به عنوان قصه کودکان مورد تأمل قرار دهد و یا به عنوان قصه کودکان
برای بزرگسان عاجز از خوداندیشی!
·
نوشته
های «استراتژیکی ـ تاکتیکی» اشرف دهقانی نیز ماهیتا فرقی با قصه های بهرنگ ندارند.
·
تنها فرق
فی مابین این است که اشرف نه برای کودکان، بلکه برای بزرگسالان کودک واره واقعا
موجود می نویسد.
2
ظاهر امر بر موافق بودن او از این نقطه نظر دلالت
دارد و شما هم بدرستی اشاره کرده اید.
·
نه
ظاهرا، بلکه واقعا چنین است:
·
این نه
موضع فکری اولدوز بیچاره، بلکه موضع فکری خود بهرنگ است و به هنگام تحلیل «قصه
های» او خواهیم دید.
3
اما مسئله حواس پرتی بزرگترها حاوی نشانی از
دنیای متفاوت کودکان و بزرگسالان است.
·
یکی از
خطرات گمراهی بی توجهی به دیالک تیک استثناء و قاعده است که خود شما در جائی دیگر
بدرستی مورد تأکید داده اید.
·
بزرگسالان
به اصطلاح «حواس پرت»، نان روزانه خود و خانواده خود را از کام اژدهای مهیبی بیرون
می کشند.
·
سیر کردن
شکم خود و کودکان خود در جامعه طبقاتی کار آسانی نیست و بزرگسالان برای این مهم،
از جهنم تحقیر و توهین و تخریب جسمی و روحی می گذرند.
·
یک سر و
هزار سودا دارند.
·
خود شما
به احتمال قوی بهتر از ما می دانید.
·
بزرگسالان
اصولا و قاعدتا نمی توانند حواس پرت باشند.
·
کمترین
غفلتی همان و خرد شدن در منگنه جامعه طبقاتی همان!
·
حواس
پرتی بزرگسالان روی هم رفته پدیده ای استثنائی است که در پی خستگی جسمی و روحی
بروز می کند.
·
حواس
پرتی کودکان اما امری قانونمند است.
·
روح کودک
هنوز به زره تجربه و دانش زیست مجهز نگشته است.
·
از این
رو، بر خلاف ادعای بهرنگ، حواس پرتی کودکان قاعده است و نه بزرگسالان.
4
این مسئله در فیلم ها و داستان های زیادی مورد
بررسی قرار گرفته است.
·
حق با
شما ست.
·
این یاوه
را صمد ـ بی تردید ـ از قصه سنت اگزوپری موسوم به «شازده کوچولو» به عاریه گرفته
است.
·
قصه
شازده کوچولو یکی از تکخال های سرشته به نیرنگ و عوامفریبی امپریالیسم است که با
تیراژ غول آسائی و در فرم های مختلفی (کتاب، کاست، سی دی، فیلم، تئاتر، کارتن و
غیره) در مقیاس جهانی وسیعا معرفی، تبلیغ،
توزیع و مصرف شده است.
·
در این
کتاب هم انسان در نهایت معصومیت و بیطرفی تحقیر می شود و هم بزرگسالان به تندباد
تمسخر بظاهر بجا و منطقی سپرده می شوند.
·
سرمایه،
نه تنها بلحاظ کمی غول آسا و نیرومند گشته، بلکه بمراتب بیشتر بلحاظ کیفی توسعه
یافته است.
·
سرمایه
امروز در مقایسه با اواسط قرن نوزدهم، با ساز و برگ مادی و معنوی بکلی دیگر و
بغرنجتر، مستورتر و نامرئی تر مبارزه می کند:
·
امروز
عکس چه گوارا را سلطنت طلب ها و نئوفاشیست ها بر پرچم خویش نقش بندی می کنند و عکس
استالین را سرتنت طلب ها!
·
نیروهای
طرفدار پیشرفت اجتماعی باید امروز به سلاح خوداندیشی نیرومندی تجهیز شوند، اگر
هوای دفاع از سنگر آزادی را بر سر دارند.
·
بیدارباش
مدام الزامی است و غفلت جایز نیست!
5
از جمله در صحنه ای از فیلم خانه دوست کجاست که
بزرگتر ها در حال معامله اند و کودکی سؤال کننده را که در گیر مشکل پیدا کردن آدرس
دوست خود می باشد، اصلا نمی بینند.
·
خوب این
حقیقت امر که نمی تواند دلیل بر حواسپرتی بزرگسالان باشد:
·
اگر
فیلمساز کذائی به این نتیجه رسیده، باید به حال و روزش زار زار گریست.
·
معامله
کذائی بزرگترها با یکدیگر همیشه باید نه با حواس پرتی، بلکه با تمرکز دقت غول آسا
جامه عمل پوشد:
·
پای مرگ
و زندگی خود و خانواده آنها در میان است!
·
خود همین
بی توجهی به سؤال کودک پرسنده دلیل بر حدت و دشت ستیزی است که میان دو طرف معامله
شعله می کشد.
6
این عدم آشنایی با دنیای کودکان با مشکلات خاص
خودش چند بار در فیلم یاد شده، زیر ذره بین برده می شود.
·
اگر «عدم
آشنایی با دنیای کودکان با مشکلات خاص خودش» به همین سان که مثال آوردید، زیر ذره
بین نهاده شده باشد، «عدمش به ز وجود» خواهد بود.
·
ولی باید
لطف می کردید و فاکت های مشخص ارائه می دادید تا قابل بحث باشند.
7
بنا بر این اولدوز حق دارد با توجه به عدم آشنایی
بزرگتر ها با دنیای کودکان چنین بیندیشد.
·
شما بیشک
قصه «اولدوز و کلاغ ها» را بدقت نخوانده اید.
·
در این
قصه نه خود صمد اهل اندیشیدن و تفکر است و نه اولدوز.
·
کاراکتر
متفکر در این قصه ننه کلاغه است:
·
شعور ننه
کلاغه بمراتب بیشتر از شعور صمد و اولدوز است، البته صمد متوجه طنز تلخ قصه خود
نیست.
·
علاوه بر
این، کودک نابالغ چگونه می تواند باندیشد و قضاوت کند، در کشوری که بالغ شصت ساله
ناتوان از تفکر است.
·
کودکان
در بهترین حالت تجارب ساده زندگی روزمره خود را بطور مخدوش و دست و پا شکسته
نمایندگی می کنند.
·
روند
تفکر روندی دشوار و عرقریز است و خیلی ها پس از هفتاد ـ هشتاد سال می میرند، بی
آنکه لبی از چشمه تفکر تر کرده باشند.
·
بیهوده
نیست که حریفی، تفکر را رشک انگیزترین، عالی ترین و رهائی بخش ترین هنر بنی بشر می
نامد.
8
صمد بهرنگ هم با توجه به آشنایی اش با دنیای
کودکان حق دارد با چنین دیدگاهی موافق باشد.
·
صمد
بهرنگ با دنیای کودکان آشنا نیست.
·
صمد
بهرنگ جوانی بیست و چند ساله است و هنوز ساده ترین مفاهیم و مقولات دیالک تیکی را
نمی شناسد.
·
صمد حتی
در فهم رساله امیر پرویز پویان مشکل داشت.
·
برای
آشنائی با جهان کودکان به سرمایه تجربی و معنوی هنگفتی از فلسفه، پداگوژیک،
سوسیولوژی (جامعه شناسی) و پسیکولوژی نیاز است.
·
صمد در
اثر به اصطلاح تربیتی خود، با مخالفان مدرن تنبیه جسمی کودکان در مدارس در می
افتد.
·
نه.
·
صمد با
دنیای کودکان آشنا نبوده است، ایکاش حدس و گمان شما واقعیت می داشت.
9
اگرچه متن بوی ادبیات چریکی را به همراه دارد و
خیلی مستقیم و کمی نا تراشیده موضوع را مطرح می کند.
·
آثار صمد
نه تنها به بوی چریکیسم کذائی آلوده است، بلکه همین فونکسیون را به عهده دارد.
·
طرح
ناشیانه مسئله به دلیل «فقر فلسفه» است.
·
طرح
نتراشیده نخراشیده یاوه های آنارشیستی ـ نیهلیستی کار آسانی نیست.
·
خواهیم
دید.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر