پروفسور دکتر رایموند بایر
برگردان شین میم شین
III
جریانات مختلف فلسفه حقوقی
6
مارکسیسم و فلسفه حقوقی
اثری از مجله ارجمند هفته
1
·
مارکسیسم ادعای غیر قابل شناخت بودن چیزها را بطور کلی رد
می کند.
2
·
برای مارکسیسم هم حقوق قابل توضیح است و هم فونکسیون الزامی آن.
3
·
برای مارکسیسم این مسئله که ما با فلسفه «حقوقی» سر و کار
داریم و یا با فلسفه «دولت»، فقط بسته به تأکید بر یکی از آن دو تعیین می شود.
4
·
و گرنه، میان حقوق و دولت، خویشاوندی تنگاتنگی وجود دارد و
جنبه فلسفی قضیه تنها در چارچوب یک فلسفه واحد و بلحاظ جهان بینی شالوده ریزی شده،
قابل بحث است.
5
·
مسئله ی منشاء، ماهیت و هدف حقوق را باید همواره با توجه به
دولت در نظر گرفت.
6
·
خودویژگی دولت سوسیالیستی و حقوق سوسیالیستی درک نظری (تئوریکی)
آن در چارچوب علوم اجتماعی را ضرور می سازد.
7
·
در پی رشد علم، در کشورهای سوسیالیستی و بنا بر الزامات ساختمان یک جامعه نوین،
روندهای تمایز معینی در هر کدام از عرصه های دانش پدید آمده اند که به نوبه خود بر
نگرش فلسفی تأثیر می گذارند و به مثابه رشته های خاص عرصه منفرد دانش، به بارآوری
تمامت فلسفه کمک می کنند.
8
·
تنها در این چارچوب و با توجه مستمر بر پراتیک، می توان
موضوع «فلسفه حقوقی» را از مارکسیسم ـ لنینیسم انتظار داشت.
9
·
مؤخره ای که در سی نوامبر 1917 بر اثر فلسفی ـ حقوقی اصلی لنین تحت عنوان «دولت و
انقلاب» نوشته شده، نشان می دهد که برای فلسفه حقوقی نیز تقدم پراتیک، حقانیت
خود را حفظ می کند.
·
(لنین، «دولت و انقلاب»)
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر