پروفسور دکتر رایموند بایر
برگردان شین میم شین
III
جریانات مختلف فلسفه حقوقی
5
اکلکتیسیسم
مدرن
·
این حقیقت امر را که فلسفه
مارکسیستی مخالفان خود را به تغییر فکر وامی دارد، امروزه می توان به مثابه یک
پدیده فلسفی عام باز شناخت.
1
·
امروز ـ قبل از همه ـ به عوض
محتوای طبقاتی حقوق، گشتاور اقتصادی ـ با تأکید، ولی بطرزی دست و پا
شکسته ـ وارد فلسفه حقوقی می شود.
2
·
حقوق فونکسیون معین و نهائی خود را
در تشکیل نگرش های اجتماعی و نتیجتا در تشکیل
نگرش های حقوقی از دست می دهد.
3
·
فلسفه حقوقی ایدئالیستی ـ امروزه ـ
مناسبات زندگی مادی را به مثابه جزئی، جنبه ای، جانبی و گشتاوری از تشکیل شعور و
ایده ها وارد برنامه خویش می سازد.
4
·
اما در نهایت، برای ایده ها و
احساس ها ـ به مثابه علل نهائی حوادث تاریخی ـ جا باز می کند.
5
·
ماتریالیسم دیالک
تیکی و تاریخی ـ اما ـ با صراحت و روشنی نکات زیر اثبات کرده است:
الف
·
خصلت جامعه ـ در
حقیقت ـ نه بوسیله حقوق، بلکه بوسیله ساختار اقتصادی (مناسبات تولیدی) تعیین می
شود.
ب
·
حقوق محصول ساختار
اقتصادی است.
ت
·
حقوق انعکاس ساختار
اقتصادی است.
6
·
از این نظر، پذیرش فاکتور اقتصادی در طرح فلسفه
حقوقی ایدئالیسم، اگرچه پیشرفت محسوب می شود، ولی پیشرفتی ناقص است که بر مسئله اساسی فلسفه سرپوش می نهد.
7
·
در این ملاحظه گشتاور اقتصادی به مثابه
فاکتور مؤثر در تشکیل حقوق، اکلکتیسیسمی نشو و نما می یابد که اجزاء مختلف بیشمار
تشکیل حقوق و کاربست حقوق را مجاز می دارد.
· (ما زمانی با اکلکتیسیسم فلسفی سر و کار داریم که کسی تئوری ها، نظرات و قبل از همه عناصر و تزهای سیستم ها و
جریانات فلسفی مختلف را بدون تلاش در جهت ترکیب خلاقانه آنها و بدون بر طرف کردن
تناقضات منطقی موجود، با هم مخلوط کند و سیستم من در آوردی «جدیدی» را بوجود آورد.
مترجم)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر