پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
شین میم
شین
·
سهم این
بخش اجتماعی (آموزش، ورزش، امکانات لازم برای صرف اوقات فراغت، ارتباطات، وسایل
نقلیهً عمومی و غیره و غیره) هرچه
بیشتر شود، نیاز به بالا بردن سطح تولید افزایش خواهد یافت.
·
ولی بالا بردن سطح تولید، باید خردمندانه صورت
گیرد و متناسب با حفظ محیط زیست و با در نظر گرفتن شرایط طبیعی گسترش یابد .
·
به این نکته، که «سیستم نیازها» خود تمایل به
افزایش و تکثیر نیازها را به همراه می آورد، هگل نیز پی برده بود.
·
چون ارضای هر نیازی، راه را به پیدایش نیازهای
جدید هموار می سازد.
·
·
هگل هم
متوجه این امر شده بود، که این اوتوماتیسم تکثیر نیازها، خود «تکثیر پایان ناپذیر
وابستگی و فقر را به همراه خواهد آورد.»
·
·
از این رو، باید تضادمندی تکثیر نیازها، از طریق
برنامه ریزی تولیدی تنظیم شود.
·
تولید بی
بند و بار و تضادهای ناشی از آن باید جای خود را به برنامه ریزی معقول بدهد که عمل
اجتماعی را تنها متناسب با شرایط طبیعی موجود مجاز می شمارد.
·
·
مارکس بارها از طبیعت، به عنوان یکی از سرچشمه
های ثروت نام می برد:
·
»کار تنها
سرچشمهً همهً ثروت ها نیست.
·
طبیعت نیز همانند کار، سرچشمهً ارزش های مصرفی
است و ثروت شیئی از ارزش های مصرفی تشکیل می یابد.
·
کار هم
در واقع، خودنمائی نیروی طبیعی، یعنی نیروی کار انسانی (انسان به عنوان موجودی
طبیعی) است «.
·
·
انگلس این اندیشهً بنیادی را اینگونه فرمولبندی کرده است:
·
«جای هرج و مرج در تولید اجتماعی را سازماندهی آگاهانهً مبتنی بر
برنامه ریزی خواهد گرفت.
·
جان کندن مدام برای بقای فردی پایان خواهد یافت و انسان
بالاخره جهان حیوانی ـ بمعنی مشخص آن ـ را ترک خواهد گفت و از شرایط زندگی حیوانی،
پا به عرصهً شرایط زندگی حقیقی انسانی خواهد نهاد.... «.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر