۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه

ارزش (4)



پروفسور دکتر ولفگانگ ایشهورن
پروفسور دکتر راین هولد میلر
برگردان شین میم شین

4
برخورد فلسفه مارکسیستی به مسئله ارزش

·        فلسفه مارکسیستی برای توضیح مسئله ارزش، آن را در پیوند با روندهای تعیین کننده کردوکار زندگی عملی انسان ها و در پیوند با پراتیک اجتماعی مشخص آنها در چارچوب سیستم معینی از مناسبات اجتماعی و تاریخی در نظر می گیرد.

1

·        مهمترین بنیان فهم علمی ارزش ـ بمثابه یک پدیده توسعه اجتماعی ـ را می توان در توضیح ماتریالیستی ـ تاریخی رابطه سوبژکت ـ اوبژکت یافت.

2

·        یعنی، در تجزیه و تحلیل روابط عملی که انسان بمثابه سوبژکت فردی و کلکتیف (دسته جمعی) با طبیعت و جامعه ـ بمثابه اوبژکت های کردوکار حیات انسانی ـ برقرار می سازد، یافت.

3

·        هر پدیده مفروض واقعیت عینی ـ همیشه ـ تنها در رابطه با انسان ها ست که می تواند ارزش تلقی شود.

4

·        در خارج از رابطه اوبژکت نسبت به انسان (بمثابه سوبژکت)، بدون انسان ها و بدون خصلت اجتماعی روابط انسان ها با طبیعت و شرایط حیات اجتماعی او در همبود با سایر انسان ها، ارزشی وجود ندارد.

5

·        کلیه کردوکارهای عملی انسان همواره با توجه به دو طرف رابطه او با محیط زیست طبیعی و اجتماعی مشخص می شوند:

الف

·        در یک طرف این رابطه، خود انسان (بمثابه سوبژکت فردی و یا دسته جمعی با نیازمندی ها، منافع و آماج های عمل فردی و اجتماعی مشخص معین تاریخی اش) قرار دارد.

ب

·        در طرف دیگر این رابطه، موضوع کردوکار عملی او، یعنی اوبژکت طبیعی و یا اجتماعی با خواص و مشخصات و یا تعین های کیفی معین دیگر در مقابل او قرار می گیرد که برای ارضای نیازمندی ها و علایق مادی و معنوی او و برای زندگی او اهمیت دارد.

6

·        هر کردوکار انسانی عبارت است از کردوکاری هدفمند و آماجگرا.

7

·        انسان با تعیین آگاهانه آماج ها، میان اوبژکت های مورد نظر و نیازمندی های اجتماعی و یا فردی خود رابطه بر قرار می کند.
8

·        انسان در کردوکار تولیدی عملی و در انواع دیگر کردوکار اجتماعی خود، بر بنیان تجاربی که میلیون ها بار تکرار می شوند، پی می برد که کدامیک از خواص چیزها و پدیده های طبیعی و اجتماعی برای ارضای نیازمندی ها و علایق او اهمیت حیاتی دارند.

9

·        این روندی است که در طی آن، تصورات انسان ها راجع به ارزش ها نیز شکل می گیرند.

10

·        آنچه برای شعور انسانی در فرم ارزش چیزها و پدیده های طبیعی، مناسبات اجتماعی و غیره مطرح می شود، بنا بر ماهیت خویش، یک طرف خاص رابطه اجتماعی سوبژکت ـ اوبژکت را تشکیل می دهد و فرم ایدئولوژیکی تعمیم معارف و تجارب مربوط به اهمیت پدیده های معین برای حیات اجتماعی و فردی او ست که از منشور منافع طبقاتی عبور کرده است.

11

·        در ارزش های حیاتی، فرهنگی، اخلاقی و غیره، رابطه متقابل میان اوبژکت های مورد نظر انسانی و یا اوبژکت های مورد نظر و عمل انسانی، با شاخص ها و خواص معین شان از سوئی و انسان با نیازمندی ها و منافع مشخص تاریخی اش از سوی دیگر خودنمائی می کند، انسانی که به معنی و اهمیت این چیزها و پدیده ها برای زندگی خود پی برده است.

12

·        بنابرین، ارزش یک رابطه معنوی است که عناصر تشکیل دهنده عینی (اوبژکتیف) آن عبارتند از تعین های کیفی اوبژکت ها وعناصر تشکیل دهنده ذهنی (سوبژکتیف) آن، عبارتند از نیازمندی ها و منافع انسان ها.

13

·        بنابرین، ارزش ماهیتا بمثابه یک پدیده اجتماعی و بویژه بمثابه یک پدیده ایدئولوژیکی تلقی می شود و نه بمثابه خاصیت و صفت طبیعی برای چیزهای مادی و یا فراورده های معنوی.

14

·        ارزش های معنوی، فرهنگی، اخلاقی و استه تیکی نیز بمثابه چنین پدیده های ایدئولوژیکی، محصولات تاریخی اند و لذا بلحاظ تاریخی تغییرپذیرند و لذا در جامعه طبقاتی بیانگر شرایط وجودی، حوایج و منافع اجتماعی طبقات مربوطه اند.

15

·        ارزش های باصطلاح اجتماعی، معنوی و غیره را می توان تا حدودی بمثابه فرم معینی در نظر گرفت که انسان ها در آن، معارف و تجارب گردآمده در پراتیک اجتماعی، بویژه در مبارزه طبقاتی خود را بطور ایده ای جا می دهند و وارد شعور اجتماعی می سازند.

16

·        انسان ها از طریق تشکیل ارزش های اجتماعی، معنوی ـ فرهنگی و غیره، پیوند های معین واقعیت اجتماعی را برملا و دسترس پذیر می سازند.

17

·        سوبژکت های ارزش ساز در روند تاریخی ـ قبل از همه ـ عبارتند از طبقات اصلی جامعه و سوبژکت ارزش ساز در جامعه سوسیالیستی عبارت است از جامعه بمثابه یک کل.

18

·        اگر در مرحله توسعه سوسیالیستی یک جامعه، در بخش اعظم جمعیت کشور، طرز تفکر و طرز رفتار کیفیتا نوینی رفته رفته تشکیل می شود، که حاکی از احساس مسئولیت نسبت به کل جامعه سوسیالیستی و احراز درجه بالائی از دولت شناسی و عشق به همبود سوسیالیستی است، این بدان معنی است که نظام سوسیالیستی ارزش ها و تصورات ارزشی نوینی بوجود آورده است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر