اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
راه توده
تحلیلی از شین میم شین
فصل سوم
بخش چهارم
«عدل» و «داد» در سرتاسر
شاهنامه
الف
خرد
ادامه
ادامه
1
·
تردیدی
نیست که فردوسی یکتاپرست معتقد و مؤمنی است.
·
·
(معلوم
نیست که جوانشیر به چه دلیل چنین ادعا می کند.
·
ما هنوز جز چند بیت از شاهنامه را مورد تأمل و حلیل قرار
نداده ایم.
·
ولی تفکر ماتریالیستی حکیم طوس از همان آغاز تحلیل حیرت
انگیز و ستایش انگیز بوده است.
·
خدای فردوسی در هر صورت با خدای انتزاعی تئولوژی اسلامی
تفاوت ماهوی دارد.
·
ولی باید پس از بررسی عینی شاهنامه به قضاوت نهائی مستدل
دست زنیم.
·
شین میم شین)
2
·
ولی
او پای کردگار جهان را در هر نیک و بدی به میان نمی کشد.
3
·
ماوراء
طبیعت را به طور مستقیم در هر امری دخالت نمی دهد.
4
·
اساس
جهان را بر خرد استوار می داند که نخستین آفرینش است.
نخست آفرینش، خرد را شناس
5
·
آنچه
بر خرد استوار است، ایزدی است و آنچه دور از خرد باشد، کار دیوان و دیوانگان است.
6
·
مرز
میان درست و نادرست، پذیرفتنی و ناپذیرفتنی خرد است.
7
·
نظامی
که بر خرد استوار باشد، رفتاری که خردمندانه باشد، درست و پذیرفتنی است و نظامی که
خلاف عقل بوده و رفتاری که ناخردمندانه باشد، نادرست و ناپذیرفتنی است.
8
·
فردوسی
بویژه در مورد شاهان و نظام حکومتی، خرد را همواره داور می گیرد.
9
·
نظام
بخردانه را می پسندد و حمایت می کند و نظام نابخردانه را طرد می کند و علیه آن می
شورد.
10
·
بهترین
صفت شاهان و پهلوانان و دستوران، خردمندی و دادگری است و بدترین صفت آنان دیوانگی
و بیداد.
11
·
نخستین
درگیری جدی در داستان های شاهنامه، از زمان جمشید آغاز می شود که مردم بر او می
شورند و به ضحاک می پیوندند.
12
·
علت
جدایی مردم از جمشید چنین است:
بر او تیره شد فــرّه ایزدی
به کژی گرائید و نابخردی
13
·
از
آن پس در همه درگیری های شاهنامه آنچه تعیین کننده مرزها ست، خرد است.
14
·
هر
شاهی که بیداد می کند، دیوانه و نابخرد است و هر شاهی که خردمند است، دادگر و مورد
قبول مردم.
15
·
جهان
بینی خردگرایانه (راسیونالیستی) که فردوسی در برخورد به تاریخ و داستان های تاریخی
دارد، ویژه خود او ست.
·
·
(وقتی
می گوییم که جوانشیر معنی جهان بینی را نمی داند، منظورمان همین است:
·
راسیونالیسم و یا خردگرائی که به مسئله اساسی فلسفه پاسخ نمی دهد، تا مهر جهان بینی بدان زده شود.
·
راسیونالیسم مکتب مخالف با امپیریسم و یا تجربه گرائی است و
یکی از مکاتب تئوری شناخت است.
·
ظاهرا رهبری حزب توده درک درستی از مارکسیسم ـ لنینیسم
نداشته است.
·
راسیونالیست و امپیریست ـ به قول درست نیک آئین حتی ـ هم می
تواند جهان بینی ایدئایلستی داشته باشد و هم جهان بینی ماتریالیستی.
·
در هر صورت جهان بینی راسیونالیستی و یا امپیریستی وجود
ندارد.
·
شین میم شین)
·
مراجعه کنید به مکاتب مربوط به تئوری شناخت در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
16
·
نظیر
آن را در هیچ یک از تدوین کنندگان خدای نامه ها و گرد آورندگان داستان های باستان-
که در دسترس است - نمی توان یافت.
17
·
در
همه آن ها به ماوراء الطبیعه نقشی به مراتب بیشتر از شاهنامه فردوسی اختصاص می
یابد.
18
·
در آنها
نظام جهانی بر علت و معلول استوار نیست.
·
·
(این
دیگر چه ادعائی است.
·
دیالک تیک علت و معلول سابقه ای دیرین دارد و به فلسفه
آنتیک می رسد.
·
وجود خدا همچنان و هنوز چه بسا با توسل به همین دیالک تیک
علت و معلول ـ البته با نقض قانون اصلی آن ـ اثبات می شود:
·
اگر برای ساختن خانه بنائی لازم است، بنابرین برای ساختن
کاینات هم باید خدائی وجود داشته باشد.
·
مقوله «علت العلل و یا علت اولیه» را ارسطو اختراع کرده
است و به فقهای قرون وسطی به ارث نهاده است.
·
خدا در قاموس فقها علتی است که معلول نبوده است.
·
این نقض دیالک تیک علت و معلول است:
·
نقض قلدرمنشانه این حقیقت امر است که هر علتی خود معلول
علتی دیگر بوده است.
·
بنای کذائی هم مادر ـ پدری داشته است.
·
خدا ولی علت بی مادر ـ پدر است.
·
شین میم شین)
19
·
بزعم
فردوسی، چیزهای بسیاری می توان یافت که عقل انسانی از درک آن عاجز است.
20
·
از
مقدمه شاهنامه ابومنصوری که باقی است می توان دریافت که در آن شاهنامه نیز چیزهایی
که خارج از عقل است، بسیار بوده و پیوند چندانی میان علت و معلول نبوده است.
21
·
در
تاریخ طبری نقش ماوراء الطبیعه تعیین کننده است.
22
·
چه
در داستان های تاریخی ایرانی و چه در داستان های عبری و عربی جادو و طلسم و نظایر
آن نقش اصلی ایفا می کنند.
23
·
در
عزرالسیر ثعالبی نیز که پس از شاهنامه فردوسی تدوین شده، جای زیادی برای خرد اختصاص
داده نشده است.
24
·
از
آثار نزدیک به زمان فردوسی، مقدمه «ویس و رامین» از برخی جهات شبیه مقدمه شاهنامه
است.
25
فخرالدین اسعد گرگانی (وفات 446 هجری)
شاعر داستانگوی ایرانی
معتزلی مذهب
·
فخرالدین
اسعد گرگانی هم مانند فردوسی خدا را برتر از اندیشه و دور از دیدارمی شناسد و خلقت
عالم را مانند شاهنامه از عناصر چهارگانه - آب و آتش و خاک و باد - می داند و چنان
پیدا ست که در داستان های ایران باستان نظیر فلسفه هندی، این عقیده رایج بوده است.
·
·
(ماتریالیست های آنتیک و یا جهان باستان کلاسیک نیز به یک و یا چند
عنصر اصلی مادی باور داشته اند.
·
این دلالت بر جهان بینی ماتریالیستی فردوسی
و اسعد گرگانی دارد.
·
شین میم شین)
26
·
اما
قابل تأمل است که مقدمه «ویس و رامین» درست از نظر عدم توجه به نقش خرد با مقدمه
شاهنامه تفاوت اساسی دارد.
27
·
مقدمه
«ویس و رامین» با ابیات زیر شروع می شود:
ســپاس و آفـــرین آن پادشــا را
که گــیـتی را پدید آورد و ما را
بدو زیبا ســت ملک و پادشـاهی
که هـرگز ناید از ملکـش جدائی
خــدای پاک و بی همتا و بی یار
هم از اندیشه دور و هم ز دیدار
نه بتــواند مــر او را چشم دیدن
نه اندیشـــه در او داند رســیدن
28
·
چنانکه
می بینید، بر خلاف فردوسی اینجا به «خردآفرینی خدا» اشاره نمی شود.
29
·
خردگرایی
فردوسی از جهاتی با نظریات اسماعیلیان که به علوم عقلی توجه داشته و خدا را تجسم
عقل کل می دانستند و جای اصلی را در ساختمان جهان به عقل می دادند، شباهت پیدا می
کند.
30
·
ولی
در جهان بینی فردوسی شاید تفاوت با اسماعیلیان به مراتب بیش از تشابه باشد.
31
·
خردگرایی
فردوسی بر خلاف فلسفه اسماعیلیان رنگ مذهبی غلیظ ندارد و به زندگی نزدیک تراست.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر