پروفسور ماتیاس کلاین
برگردان شین
میم شین
1
·
فرم نمودین تعیین کننده ی چالش جانبدارانه فلسفی در دوران
ما عبارت است از مبارزه میان ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، یعنی فلسفه
مارکسیستی ـ لنینیستی و یا جهان بینی طبقه کارگر و همه انسان های مترقی و پیشرفت
طلب از سوئی و انواع و اقسام ایدئالیسم فلسفی و مذهبی، یعنی ساز و برگ جهان بینانه
بورژوازی در حال زوال از سوی دیگر و بطور کلی مبارزه میان ایدئولوژی سوسیالیستی و
ایدئولوژی بورژوائی.
2
·
همانطور که تضادهای اجتماعی میان طبقات مترقی و ارتجاعی،
مثلا میان بورژوازی و اشراف فئودال در دوره آغازین سرمایه داری و میان طبقه کارگر
و بورژوازی در نظام سرمایه داری رقابت آزاد و در دوره گذار از سرمایه داری به
سوسیالیسم آشتی ناپذیر بوده اند، به همان سان نیز تضادهای فلسفی میان ماتریالیسم و
ایدئالیسم آشتی ناپذیر (آنتاگونیستی) اند.
3
·
همانطور که میان بورژوازی و پرولتاریا، میان سرمایه داری و
سوسیالیسم ـ کمونیسم، «راه سومی» وجود ندارد، به همان سان نیز میان فلسفه
ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی یکپارچه و منسجم و ایدئولوژی سوسیالیستی مبتنی بر
آن از سوئی و فرم های متنوع ایدئولوژی بورژوائی از سوی دیگر، نمی تواند «ایدئولوژی
سومی» وجود داشته باشد.
4
·
به قول لنین، «در جامعه بردگی مزدوری (دستمزدی) دنبال علم
بیطرف گشتن همانقدر عاقلانه است که از کارخانه داران از طریق کاهش سود سرمایه،
افزایش میزان دستمزد کارگران را انتظار داشتن، عاقلانه است.»
·
(کلیات لنین، جلد 19، ص 3)
5
·
هر تلاش در جهت آشتی دادن ایدئولوژی بورژوائی با ایدئولوژی
سوسیالیستی، ناگزیر به ایدئولوژی بورژوائی ختم می شود و در تحلیل نهائی، آب به
آسیاب منافع طبقاتی بورژوازی امپریالیستی می ریزد.
6
·
از این رو، به قول لنین،
«مسئله می تواند فقط چنین طرح شود:
·
یا ایدئولوژی بورژوائی و یا ایدئولوژی سوسیالیستی!
·
شق ثالثی در میانه آندو وجود ندارد.
7
·
زیرا بشریت ایدئولوژی «سومی» پدید نیاورده است.
8
·
زیرا بطور کلی در جامعه ای که تضادهای طبقاتی شعله می کشند،
هرگز نمی تواند ایدئولوژی ئی وجود داشته باشد که در خارج از طبقات اجتماعی و یا بر
فراز طبقات اجتماعی قرار داشته باشد.
9
·
از این رو، هر تحقیر ایدئولوژی سوسیالیستی و هر انحراف از
آن ـ همزمان ـ به معنی تقویت ایدئولوژی بورژوائی است.»
·
(کلیات لنین، جلد 5، ص 396)
10
·
اگرچه کلیه فلسفه ها و ایدئولوژی ها ـ بطور کلی ـ حاوی گشتاور جانبداری به عنوان بیانگر خصلت
طبقاتی و وابستگی طبقاتی بوده اند، اما فلسفه و علوم مارکسیستی ـ لنینیستی برای
اولین بار خصلت طبقاتی خود را و جانبداری خویش از امر طبقه کارگر و پیشرفت تاریخی
بشریت را آشکار، صریح و بی پرده بر زبان می راند و مشخصه ماهوی جانبداری ذاتی خود
را به اصل نظری ـ اسلوبی (تئوریکی ـ متدیکی) عملی پژوهش و مبارزه طبقاتی (در همه
فرم های آن) توسعه می دهد.
11
·
وجه مشترک کلیه ایدئولوژی های ماقبل مارکسیسم که بیانگر
منافع، تمایلات و آماج های طبقات استثمارگر و حاکم بوده اند، پنهان کردن ـ آگاهانه و یا ناآگاهانه ی ـ وابستگی
طبقاتی و جانبداری طبقاتی خویش در پشت مراجع «متعالی» از قبیل «خدا»، «ایده»، «طبیعت» و غیره بوده است.
12
·
وجه مشترک کلیه ایدئولوژی های ماقبل مارکسیسم که بیانگر
منافع، تمایلات و آماج های طبقات استثمارگر و حاکم بوده اند، توجیه مناسبات مبتنی بر استثمار موجود با
استفاده از «قوانین» و یا «اراده و خواست» این مراجع «متعالی» بوده است.
13
·
وجه مشترک کلیه ایدئولوژی های ماقبل مارکسیسم که بیانگر
منافع، تمایلات و آماج های طبقات استثمارگر و حاکم بوده اند، قلمداد کردن نقطه نظرات و آموزش های خود (که در
واقع، بازتاب ایدئولوژیکی منافع حیاتی اقشار و طبقات اجتماعی معینی بوده اند)
بمثابه چیزهای عام الاعتبار مطلق، بطور کلی انسانی و واجب الاجرا برای همه انسان
ها بوده است.
14
·
این مشخصه به میزان بمراتب بیشتری در مورد فلسفه و
ایدئولوژی بورژوازی امپریالیستی مصداق دارد.
15
·
در پشت پرده ادعای «بی طرفی عینی» تمایلی پنهان شده، که می
خواهد خصلت فلسفه و ایدئولوژی ئی را در دوران امپریالیسم سرپوش نهد که مدافع سرمایه
داری انحصاری موجود بوده است.
16
·
در پشت پرده ادعای «بی طرفی عینی» تمایلی پنهان شده، که سودای
مشروعیت و ابدیت بخشیدن به سرمایه درای انحصاری بوده است.
17
·
در پشت پرده ادعای «بی طرفی عینی» تمایلی پنهان شده، که ارتقای
اگوئیسم و سوبژکتیویسم طبقاتی واقعی بورژوازی در حال زوال را (که در این فلسفه و
ایدئولوژی تبیین می یابد) به مقام چیزهای
هنجارین بر سر دارد.
18
·
آماج بی طرفی ادعائی از سوی ایدئولوگ های بورژوازی
امپریالیستی این است که از روی آوردن روزافزون توده های پهناور زحمتکشان به آماج
های اعلام شده از سوی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی و ایدئولوژی سوسیالیستی ممانعت
به عمل آید.
19
·
آماج بی طرفی ادعائی از سوی ایدئولوگ های بورژوازی
امپریالیستی این است که سدی در راه سمتگیری جهان بینانه مترقی برپا شود.
20
·
آماج بی طرفی ادعائی از سوی ایدئولوگ های بورژوازی
امپریالیستی این است که افسانه بیطرفی جهان بینانه و امکان همزیستی و بی طرفی فلسفی و ایدئولوژیکی
رواج یابد و تحکیم شود، تا توده های تحت استثمار داوطلبانه تر گرده بر یوغ
ایدئولوژی ارتجاع امپریالیستی بسپارند.
21
·
به قول لنین، «لعن و نفرین به جانبداری، خود جانبداری بی غل
و غشی است!»
·
(کلیات لنین، جلد 11، ص 64)
22
·
به فول لنین، «ادعای بی طرفی در جامعه بورژوائی بیان
عوامفریبانه، مستور و منفعل تعلق داشتن به طرفداران سیران، حاکمان و استثمارگران
است.
23
·
بی طرفی یک ایده بورژوائی است.
24
·
جانبداری اما یک
ایده سوسیالیستی است!»
·
(کلیات لنین، جلد 10، ص 66)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر