عمر خیام
(427 ـ
510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی
از شین میم شین
تحلیل رباعی سی و ششم
دریاب که
از روح، جدا خواهی رفت
در پرده
اسرار، فنا خواهی رفت
می نوش،
ندانی از کجا آمده ای
خوش باش، ندانی به کجا خواهی رفت
·
معنی تحت اللفظی:
·
بدان که تنت جدا از روح خواهد رفت.
·
در ابهام مطلق فنا خواهی شد.
·
می بخور.
·
چون نمی دانی که از کجا آمده ای.
·
خوشگذرانی کن.
·
چون نمی دانی به کجا خواهی رفت.
·
این رباعی خیام بلحاظ فلسفی قابل تأمل و تحلیل است:
1
دریاب که
از روح، جدا خواهی رفت
·
در این مصراع، اسلوب (متد) فکری دوئالیستی خیام عیان می
گردد.
·
چرا و به چه دلیل ما چنین ادعا می کنیم؟
2
·
ما در طی بررسی تعدادی از رباعیات خیام به جهان بینی
ماتریالیسنی او اشاره کرده ایم.
·
چون کسی که ماده (واقعیت عینی) را بر روح (خدا، شعور و
غیره) مقدم بداند، بلحاظ فلسفی (جهان بینی) طرفدار ماتریالیسم خواهد بود.
3
دریاب که
از روح، جدا خواهی رفت
مانی (216 ـ 276 میلادی)
مانیگری با اذن
شاپور (240 ـ 270 میلادی) در جنوب غربی ایران و بابل اشاعه می یابد.
بهرامشاه به
تحریک روحانیت زرتشتی، مانی را دستگیر می کند.
مانی 60 ساله در
زندان می میرد.
آموزش دوئالیستی مانی:
آموزش مانی بر
دو طبیعت (دو جوهر، دو اصل) و سه دوران مبتنی است.
دوران اول، زمان
جدائی دو طبیعت یاد شده است.
دوران دوم، زمان
آمیزش دو طبیعت یاد شده است.
دوران سوم، زمان
جدائی قطعی و نهائی دو طبیعت یاد شده است.
·
هر ماتریالیستی اما بسته به اسلوب (متد) فکری خویش می تواند
ماتریالیست متافیزیکی باشد و یا ماتریالیست دیالک تیکی.
·
خیام میان ماده و روح دیوار می کشد و برای هر کدام از دو
قطب دیالک تیکی، وجود مستقل قائل می شود.
·
انگار روح چلچله ای است که
به هنگام مرگ قفس تن را ترک می گوید و به عالم کذائی ارواح پر می کشد تا به زندگی
به قول عوام و عوامفریبان «ابدی» خود ادامه دهد.
·
شاید خود خیام به این یاوه باور نداشته باشد.
·
ولی محتوای این مصراع بر اسلوب فکری دوئالیستی او دلالت
دارد که یکی از فرم های تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است.
·
دوئالیسم از مانی پیامبر به میراث مانده است.
·
در زبان آلمانی به جای دوئالیسم از مانیگرائی (منیچه
ئیسم) استفاده می کنند.
4
در پرده
اسرار، فنا خواهی رفت
·
خیام با مفهوم «پرده اسرار» احتمالا پدیده مرگ را امری
ناشناختنی تلقی می کند و یا بطور پوشیده و مستور، زندگی پس از مرگ را، رستاخیز و
حساب و کتاب و بهشت و دوزخ را زیر علامت تردید و یا سؤال می برد.
·
اسکپتیسیسم (تردیدگرائی، شکاکیت) در تاریخ ایده ها دو فرم
داشته است:
الف
·
تردیدگرائی پویا (برزین آذرمهر) که گرایشی انقلابی و مثبت بوده است.
·
تردیدگرائی پویا باورهای خرافی را مورد تردید قرار می دهد و
توده های مولد و زحمتکش را به کشف حقیقت عینی مربوطه هدایت می کند.
· تردیدگرائی پویا اولین پله در مناره شناخت است.
ب
·
تردیدگرائی ایستا
·
تردیدگرائی ایستا همه چیز را، حتی مبرهن ترین حقایق عینی را مورد
تردید قرار می دهد و توده های مولد و زحمتکش را بلحاظ تفکر و تفخص مفلوج می سازد.
·
اینکه خیام به کدامیک از دو نوع تردیدگرائی تمایل دارد،
باید در روند تحلیل رباعیات او روشن شود.
5
می نوش،
ندانی از کجا آمده ای
خوش باش،
ندانی به کجا خواهی رفت
·
خیام در این بیت، دیالک تیک مبدأ و مقصد را نیز مورد تردید
می دهد:
·
بزعم خیام از کجا آمدن بنی بشر و به کجا رفتن او معلوم
نیست.
·
شکی نیست که در زمان خیام کسی از چند و چون تکوین نطفه و
رشد کمی و کیفی آن خبر نداشته است.
·
ولی اینکه نوزاد نتیجه جفتگیری موجودات نر با ماده است،
برای کسی معما نبوده است.
·
تجزیه و تلاشی اندام ارگانیک پس از مرگ هم برای کسی معمائی
نبوده است.
·
خود خیام بارها به این حقیقت امر اشاره کرده است.
6
·
او بهتر از هر کس می دانسته که مرگ هر چیز مرحله پایانی
سیکل سه عضوی حیات است:
·
زایش ـ رشد ـ زوال
·
هر زایشی نطفه های زوال را در بطن خود دارد:
·
هر نوزادی حاوی تضاد درونی خویش است که در روند رشد خود،
گور او را می کند.
·
هر مرگی در عین حال حاوی نطفه های زندگی است.
7
·
مولوی به این حقیقت امر بارها اشاره کرده است:
·
از جمادی مردم و نامی شدم:
·
گذار از ماده غیر ارگانیکی (معدنی) به ماده ارگانیکی (آلی)
·
تجزیه و تلاشی جسم (اندام) نیز چیزی جز گذار از نامی به
جمادی نیست.
8
تئودور شوان (1810 ـ 1882)
فیزیولوگ آلمانی
کاشف سلول ارگانیکی، سلول های عصبی، پپسین
اثبات کننده تشکیل گیاهان و جانوران از سلول ها
·
مولوی بیشک بر اساس پانته ئیسم (همه خدائی) به این حقیقت
امر علمی ـ طبیعی رسیده بود و قادر به اثبات علمی و عملی ادعای خود نبود و نمی
توانست هم باشد.
·
رشد شیمی و بیوشیمی و کشف سلول زنده، قرن ها بعد اتفاق می
افتد و ادعای مولانا به درجه حکمی علمی ارتقا می یابد.
·
یادش به یاد باد شوریده تیزاندیش!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر