۱۳۹۲ فروردین ۱۹, دوشنبه

سیری در جهان بینی عمر خیام (23)

 عمر خیام
(427 ـ 510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین 
تحلیل رباعی سی و چهارم   

در دایره‌ ای که آمد و رفتن ما ست
او را نه بدایت، نه نهایت پیدا ست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجا ست

·        معنی تحت اللفظی:
·        آمدن و رفتن ما در دایره ای صورت می گیرد، دایره ای که بی آغاز و بی انجام است.
·        کسی در این میان نیست که با صداقت بگوید که ما از کجا می آییم و به کجا می رویم.

·        در این رباعی جهان بینی خیام با صراحت تمام تبیین می یابد:

1

 در دایره‌ ای که آمد و رفتن ما ست

·        بنظر خیام، تولد و مرگ ما در مسیری دایره ای شکل صورت می گیرد.

·        این اما به چه معنی است؟

·        بی اعتنا به اینکه خیام خود به تئوری خود وقوف کامل دارد و یا نه، این حکم او بر باور او به حرکت دایره وار دلالت دارد.

2
 آرنولد توینبی (1889 ـ 1975)
مورخ فرهنگ، فیلسوف تاریخ، سیاستمدار انگلیسی
از مبلغان تئوری حرکت دایره وار

·        باورش دشوار است، ولی حقیقت دارد.
·        آرنولد توینبی، فیلسوف فاشیست مآب انگلیسی نیز همین تئوری خیام را نمایندگی می کند.
·        او هم از حرکت دایره وار دم می زند.

·        حرکت دایره وار اما به چه معنی است؟

3

·        حرکت دایره وار یکی از فرم های ساده ترین نوع حرکت، یعنی حرکت مکانیکی است.
·        مطلق کردن فرم مکانیکی حرکت در بهترین حالت به معنی باور به تثلیث پیدایش ـ رشد ـ زوال است.

·        در صحت این تریاد (تثلیث) شکی نیست.
·        هرچیزی آغازی، روند رشدی و پایانی دارد.
·        هرچیزی از ترکیب اجزاء معینی تشکیل می یابد، پس از رشد کمی و کیفی معین، رو به زوال می رود و بالاخره به اجزای اولیه تجزیه می شود:
·        دیالک تیک آنالیز و سنتز.
·        دیالک تیک تجزیه و ترکیب.

4

·        خیام در اکثر رباعیات خود بکرات به تبدیل نهائی و ناگزیر هر چیز به خاک اشاره می کند.
·        ایراد این نگرش اما فراموش کردن دیالک تیک پیوست و گسست است.
·        درست است که هر فردی زاده می شود، رشد می کند و می میرد، ولی ضمنا هر نسلی با نسل قبلی پیوند ناگسستنی دارد.
·        میان نسل ها دیوار چین کشیده نشده است.
·        هر نسلی میراث مادی و معنوی، فکری و فرهنگی نسل قبلی را به خدمت می گیرد و توسعه می دهد و تکامل می بخشد.
·        حرکت نه دایره وار، بلکه مارپیچی و بالنده و توسعه یابنده است.
·        اگر کسی بخواهد فقط کافی است که وسایل تولید را و یا ساختار خانه ها و اوتومبیل ها و غیره را مورد مقایسه دهد و به توسعه بالنده نسل ها پی ببرد.
·        اگر حرکت دایره وار می بود، همه چیز می بایستی همیشه همان باشد و نتیجتا انسان قرن بیستم هم بسان نیاکان خویش در غارها بسر برد و نه در آپارتمان های زیبا و دلگشا.

5


در دایره‌ ای که آمد و رفتن ما ست
او را نه بدایت، نه نهایت پیدا ست

·        شاید منظور خیام از حرکت دایره وار تأکید بر ازلیت و ابدیت ماده (واقعیت عینی) باشد.
·        ماده (واقعیت عینی) ازلی و ابدی است:
·        آغاز و انجام ندارد.

·        ماده نه آفریدنی است و نه نابود کردنی.

·        ماده فقط قابل تغییر فرم و ساختار است.

·        اتم های آهن ـ به عنوان مثال ـ از بین تمی روند، بلکه ساختار ترکیب شان زیر ضربه پتک آهنگر تغییر می یابد و بدین طریق، فرم بیل و کلنگ و شمشیر و گاوآهن و خرمنکوب و سطل و طشت و چرخ و در و پنجره و میز و نیمکت به خود می گیرند.

·        اگر همه اینها را ذوب کنیم، دوباره به اتم ها و مولکول های آهن خواهیم رسید.

·        ماده را به قول خیام «نه بدایت، نه نهایت پیدا ست

6

·        شاید خیام هم برای همین بی آغازی و بی انجامی واقعیت عینی است که دایره را به عنوان خط سیر ماده برجسته می کند.
·        چون دایره واقعا هم نقطه آغازین و انجامین ندارد.
·        نقطه آغازین و انجامین در دایره بر هم منطبق می شوند.

7

کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجا ست

·        سؤال خیام در این بیت، این است که ماده (انسان به عنوان مثال) از کجا آمده و به کجا می رود.

·        می توان گفت که هر چیز ـ اعم از جاندار و بی جان، اعم از  جامد، مایع و گاز ـ از بهم پیوستن ذرات مادی تشکیل یافته است، ذرات مادی ئی که ازلی و ابدی اند.
·        هر ترکیبی پس از طی راه رشد معینی، دچار تحول فرمال و ساختاری می شود و تجزیه می گردد تا از اجزای آن مجددا چیز یا چیزهای جدیدی تشکیل یابند.

8

·        واقعیت عینی در فرم های متنوع خود نه از جائی می آید و نه به جائی می رود.
·        ولی بطور مداوم و بی وقفه تغییر می یابد.
·        تغییر روندی بی سمت و سو ست.
·        تغییر هم به معنی ترکیب و توسعه و تکامل است و هم به معنی تجزیه و تلاشی است.
·        حرکت در جامعه بشری ـ در مجموع و در تحلیل نهائی ـ پیشرونده و بالنده است.
·        تاریخ سمت و سو دارد.
·        تاریخ ـ در تحلیل نهائی ـ پیش می رود و نه پس.

·        این روند اما نه روندی خطی، بلکه روندی زیگزاگی، مارپیچی و پر اعوجاج (احسان طبری) است.
·        روندی پر فراز و فرود است.
·        روندی پر افت و خیز است.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر