۱۳۹۲ فروردین ۱۳, سه‌شنبه

علوم اجتماعی (2) (بخش آخر)

 پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین


• توسعه واقعی علوم اجتماعی که بر مبنای مارکسیسم ـ لنینیسم صورت می گیرد، با توسعه طبقه کارگر و مبارزه طبقاتی آن در پیوند بوده است.
• طبقه کارگر طبقه انقلابی پیگیری است که در مقابل توسعه تاریخی منافع تنگ نظرانه طبقاتی خاص خود را ندارد.
• مبارزه طبقه کارگر به خاطر جامعه سوسیالیستی و کمونیستی با الزامات پیشرفت تاریخی و با منافع بشریت زحمتکش انطباق کامل دارد.
• طبقه کارگر فقط بشرطی می تواند به آماج های طبقاتی خود دست یابد که کلیه زحمتکشان را به خلاقیت آگاهانه تاریخی بر خیزاند.
• فقط طبقه کارگر است که با مبارزه به خاطر سوسیالیسم، دوره تاریخی ئی را به راه می اندازد که در آن، انسان ها توسعه تاریخی خود را پیش نگرانه، بر طبق برنامه و آگاهانه بر پا می دارند.
• از این رو ست که طبقه کارگر در کشف پیوندهای اجتماعی بطرز نا محدودی ذینفع است.
• علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی بمثابه بیانگر تئوریکی و شالوده تئوریکی پراتیک انقلابی مبتنی بر پیش بینی و در راستای آماج های طبقه کارگر و ساختمان سوسیالیسم توسعه می یابد.
• علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی ابزار نظری رهبری توده ها بوسیله حزب مارکسیستی ـ لنینیستی طبقاتی است.
• از این رو ست که اصل وحدت بی قید و شرط عینیت علمی سختگیرانه و جانبداری انقلابی اصل بنیادی علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی است.

• از زمان تشکیل جنبش کارگری انقلابی و قبل از همه از زمان پیروزی انقلاب اکتبر، توسعه تئوری بورژوائی جامعه و تاریخ بمیزان تعیین کننده ای در خدمت دفاع از نظام سرمایه داری است و هدفش پرده پوشی نظرات علمی در روند توسعه عام اجتماعی است، سودائی جز مبارزه بر ضد سوسیالیسم و علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی، مانی پولاسیون معنوی توده ها، خرابکاری علیه کشورهای سوسیالیستی ندارد.

• این اما بدان معنی نیست که در عرصه تئوری اجتماعی بورژوائی اقدامات علمی اصیل محال است.

• آنچه لنین در رابطه با فلسفه و اقتصاد سیاسی می گوید، بطور عام در باره علوم اجتماعی هم اعتبار دارد:
• «ما حتی کلمه ای از گفته های پروفسور اقتصاد سیاسی را که در عرصه پژوهش امور خاص ارزشمندترین تحقیقات را به عمل می آورد، نباید باور کنیم، وقتی که او در باره تئوری عام اقتصاد سیاسی سخن می گوید.
• برای اینکه در جامعه مدرن، این عرصه به همان اندازه علم جانبداری است که تئوری شناخت.
• پروفسورهای اقتصاد سیاسی ـ روی هم رفته ـ جز عمال تحصیلکرده طبقه سرمایه دار و پروفسورهای فلسفه جز عمال تحصیلکرده تئولوگ ها نیستند.
• وظیفه مارکسیست ها اینجا هم مثل آنجا اولا این است که بتوانند دستاوردهای این عمال را از آن خود کنند، هضم کنند و روی آنها کار کنند (مثلا وقتی که قصد مطالعه پدیده های اقتصادی را دارند، حتی گامی بدون مراجعه به کتب این عمال سرمایه برندارند)، ثانیا بتوانند گرایشات ارتجاعی همین عمال سرمایه را دور باندازند و در راه خویش به پیش روند و از مبارزه بر ضد نیروها و طبقات دشمن غافل نباشند.»

• توسعه همه جانبه، خلاق و غیر دگماتیکی علوم اجتماعی تنها بر مبنای تئوری اجتماعی و تاریخی مارکسیسم ـ لنینیسم و تنها با سمتگیری قاطعانه علوم اجتماعی در جهت نیازهای جنبش جهانی انقلابی سوسیالیستی امکان پذیر است.
• تنها این سمتگیری است که با آرمان های هومانیستی کردوکار علمی انطباق دارد.
• توسعه تاریخی علوم اجتماعی مارکسیسم ـ لنینیسم ـ در خطوط کلی اش ـ با مراحل توسعه مبارزه طبقاتی پرولتری و جنبش سوسیالیستی جهانی و همچنین با الزامات کردوکار رهبری احزاب کارگری مارکسیستی ـ لنینیستی انطباق دارد.

دو مرحله توسعه مهم علوم اجتماعی

• میان دو مرحله توسعه مهم علوم اجتماعی می توان تفاوت قائل شد:

مرحله اول

• بنیانگذاری و توسعه علوم اجتماعی بوسیله مارکس و انگلس و توسعه آن توسط لنین در شرایط مبارزه طبقاتی بر علیه امپریالیسم و بر له انقلاب سوسیالیستی.

مرحله دوم

• توسعه لنینیسم بمثابه توسعه مارکسیسم در مرحله انقلاب پرولتری و ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم.

• امروز احزاب کمونیست در جهت توسعه علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی سهم ارزنده ای ادا می کنند.
• مارکسیسم ـ لنینیسم در کشورهای سوسیالیستی به شالوده کلیه کردوکارهای مبتنی بر علوم اجتماعی بدل می شود.
• در این کشورها علوم اجتماعی رونق عظیمی کسب می کند و در توسعه عملی آگاهانه و بر طبق برنامه به بار می نشیند.
• علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی از آغاز در مبارزه بر ضد تئوری ها و ایدئولوژی های بورژوائی، خرده بورژوائی و امپریالیستی و از جمله رویزیونیستی رشد کرده اند. (مراجعه کنید به رویزیونیسم)

«یکی از مهمترین وظایف علوم اجتماعی در حال حاضر، ادامه نیرومندتر این مبارزه و سازماندهی هجوم تئوریکی و ایدئولوژیکی مارکسیستی ـ لنینیستی در مرحله ای عالی تر به قصد گردآوری همه نیروهای دموکراتیک زحمتکش حول طبقه کارگر است.»

رشته های مختلف علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی

• علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی سیستم وحدتمند و بی خلل، اما باز و در توسعه مدامی از رشته های مختلف زیر تشکیل می دهند:

1

• رشته های فلسفی ـ جهان بینانه و فلسفی ـ سوسیولوژیکی:
• ماتریالیسم تاریخی.
• اتیک.
• استه تیک.
• جنبه های اصلی تئوری شناخت .
• جنبه های اصلی تئوری علم.

2

• رشته های مبتنی بر علوم منفرد سیستماتیک :
• اقتصاد سیاسی.
• تئوری دولت و تئوری حقوقی.
• علوم زبان.
• جامعه شناسی.
• روانشناسی اجتماعی.

3

• رشته های تاریخی:
• علوم تاریخی عام.
• تاریخ جامعه کارگری.
• تاریخ فرهنگ.
• تاریخ تفکر علمی و فلسفی.


*****
 
• توسعه این سیستم ـ در وهله اول ـ تحت تأثیر علم رهبری مبارزه طبقاتی و اداره جامعه سوسیالیستی (استراتژی ـ تاکتیک حزب طبقه کارگر) قرار دارد که قبل از همه، بوسیله کردوکار تئوریکی خود حزب توسعه داده می شود.
• همانطور که در علوم دیگر رایج است، در علوم اجتماعی نیز روند تمایز و تخصص پدید می آید.
• اما در عین حال باید نیاز و گرایش روز افزون به همپیوندی علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی بر شالوده ماتریالیسم تاریخی و بر مبنای خط مشی استراتژیکی حزب در نظر گرفته شود.
• نیاز و گرایش به همپیوندی ـ قبل از همه ـ از سمتگیری کار تئوریکی بر الزامات عملی ساختمان سوسیالیسم و بر کاربست ضرور متدهای مدرن ریاضی، سیبرنتیکی و غیره در عرصه علوم اجتماعی سرچشمه می گیرد.
• در عرصه علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی هرگز نمی توان میان رشته های فلسفی و رشته های علوم منفرد و سیستماتیک و تاریخی مرزبندی دقیقی رسم کرد و یا میان آنها دیوار چین کشید.
• علاوه بر این، توسعه علمی مدرن در انقلاب علمی ـ فنی و در ساختمان سیستم اجتماعی سوسیالیسم توسعه یافته به طرق متنوع نشاندهنده گرایشات تماس و تقاطع میان علوم طبیعی، علوم فنی و علوم اجتماعی است که مثلا از نقطه نظر فلسفی ـ جهان بینانه، فلسفی ـ سوسیولوژیکی و فلسفی ـ متدئولوژیکی اهمیت بزرگی کسب کرده است.

• پیوند خاص انقلاب علمی ـ فنی با انقلاب سوسیالیستی برای علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی در کشورهای سوسیالیستی سلسله ای از وظایف نوین پدید آورده است که برای توسعه شان اهمیت تعیین کننده دارند:

1

• اولا گرایشات تعیین کننده ای پدید می آیند که به نحوی از انحاء، شامل کلیه علوم اجتماعی می شوند:
• توسعه و تبدیل علوم اجتماعی به نیروی مولده بیواسطه، بویژه توسعه و تبدیل آنها به علوم پیش بینی، برنامه ریزی و اداره جامعه سوسیالیستی و همچنین توسعه و تبدیل آنها به علوم مخابراتی و اطلاعاتی.

• این گرایشات برای خصلت علوم اجتماعی و برای سیستم آنها ـ بمثابه کل ـ از اهمیت بزرگی برخوردارند.

• «امروز، طرح علمی و وحدتمندی که همه بخش های تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی را در برگیرد و پیش بینی توسعه کامل فرماسیون اجتماعی سوسیالیستی بر پایه اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی خود ضرورت مبرم دارد.
• این امر برای آموزش کلی مارکسیسم نتایج تعیین کننده ای به دنبال خواهد داشت.
• خصلت فراگیر و عام مارکسیسم ـ لنینیسم در مرحله عالی تر و بغرنجتر خودنمائی می کند.
• بخش های مختلف مارکسیسم ـ لنینیسم باید بطور یکپارچه و بی خلل توسعه یابند تا بتوان طرح های سیستمی پیش بینانه مستدل برای تحول طبق برنامه سیستم اجتماعی سوسیالیسم توسعه یافته وضع کرد.
• این امر برای حل مسائل رهبری و سازمانی که با برنامه ریزی و اداره روند کلی جامعه و همچنین با انقلاب علمی ـ فنی در پیوندند، اهمیت خاصی دارد.»

2

• ثانیا اهمیت جهان بینانه و ایدئولوژیکی علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی و فونکسیون آنها در بردن معارف علمی ـ اجتماعی (معارف مبتنی بر علوم اجتماعی) به میان اقشار پهناور خلق زحمتکش، در توسعه شعور سوسیالیستی و در تربیت طبقاتی زحمتکشان افزایش می یابد.
• بنا بر کلام مارکس که «تئوری به قدرت مادی بدل می شود، اگر در توده نفوذ کند»، این فونکسیون علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی از عناصر ماهوی آن محسوب می شود.
• اینجا بویژه اهمیت کاربست و توسعه همه جانبه مبانی فلسفی علوم اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی، یعنی ماتریالیسم تاریخی آشکار می گردد.

3

• ثالثا وظیفه مهمی که در آینده اهمیت بزرگی کسب خواهد کرد و انتظارات تعیین کننده ای از علوم اجتماعی خواهد داشت، عبارت است از حداکثر تحقیقات تدارکی وسیع برای حل درست مسائل عملی ساختمان سوسیالیستی جامعه.
• تعیین سمت و سوی مشخص کاری که در این زمینه باید انجام گیرد، جزو بالفعل ترین الزامات کار علمی ـ اجتماعی است.
• پیش شرط آن عبارت است از توسعه مبتنی بر پیش بینی علوم اجتماعی که باید به تصویب حزب برسد.
• در رابطه با این، باید گرایش توسعه خود ویژه همه علوم مدرن، از جمله و بویژه علوم اجتماعی را در نظر گرفت که همزمان برای فلسفه بویژه جالب است.
• و آن عبارت است از اهمیت روز افزون متدئولوژی عام مارکسیستی ـ لنینیستی علوم، که هسته مرکزی اش را دیالک تیک انتقادی ـ انقلابی ماتریالیستی تشکیل می دهد.
• اینجا در کلیه علوم اجتماعی، ضرورت استفاده سیستماتیک و همه جانبه از متدها و ورش های علمی مدرن بسرعت توسعه می یابد.
• از انجمله اند، متدها و روش های سیبرنتیک ، منطق، ریاضیات، سمیوتیک و غیره.  
(مراجعه کنید به سیبرنتیک، سمیوتیک)

• (سیبرنتیک عبارت است ازعلم خواص و قانونمندی های ماهوی و عام تنظیم و حلاجی اطلاعات درسیستم های پویا و خود این سیستم ها.
• سه بخش اصلی و تعیین کننده چنین سیستم سیبرنتیکی که متقابلا در یکدیگرنفوذ می کنند، عبارتند از سیستم بمثابه حامل روندها، اطلاعات و تنظیم.
• سمیوتیک تئوری عمومی علائم زبانی است.
• سمیوتیک بمثابه بخشی از تئوری شناخت به بررسی مشخص زبان معینی نمی پردازد.
• سمیوتیک تئوری زبانی عام است. مترجم)

4

• رابعا باید ضرورت در زمینه علوم اجتماعی، میان کشورهای سوسیالیستی، همکاری تنگاتنگی صورت گیرد.
• این یکی از واجبات بنیادی هم برای انقلاب علمی ـ فنی است، هم برای توسعه سوسیالیسم جهانی است و هم برای مبارزه مؤثر بر ضد امپریالیسم و ایدئولوژی امپریالیستی است.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر