پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
شین میم
شین
دیکتاتوری پرولتاریا
·
دولت، از دیدگاه ماتریالیسم
تاریخی، بیانگر همزیستی ستیزمند طبقات متخاصم است.
·
دولت عبارت است از فرم
سازمانی سرکردگی (هژمونی) طبقه ای بر طبقات دیگر.
·
تئوری «دیکتاتوری پرولتاریا»
را باید از نقطه نظر این تئوری دولت در نظر گرفت.
·
هر دولتی خصلت دیکتاتوری
دارد.
·
چون هر دولتی، همواره، حاکی
از سلطه بخشی از جامعه بر بخش دیگر آن است.
·
این حکم در مورد دموکراسی
دولتشهری یونان کلاسیک نیز صادق است.
·
چون پیش شرط شرکت شهروندان
در قدرت دولتی مجلس ملی، داشتن انبوهی از بردگان بوده ست، که از کلیه حقوق شهروندی
محروم بوده اند.
·
در دموکراسی های مدرن رایج
در جوامع بزرگ ، که در آنها فونکسیون تصمیم گیری سیاسی به عهده نمایندگان مجلس
گذاشته می شود و مجلس جای مردم را می گیرد، تضاد میان منافع همبودین عام توده ها و
منافع خاص نمایندگان مجلس، به مثابه خودستیزی (خودضدیت) در شخص نماینده و در عمل
نمایندگان بازتولید می شود.
·
واگذاری اراده و خواست خویش
به غیر، از طریق انتخابات، سرابی بیش نیست و فقط به درد عوام فریبی می خورد، به
درد تولید توهم شرکت در تصمیم گیری های سیاسی در مردم می خورد.
·
زیرا محتوای اراده و خواست
منفرد نماینده ای را که عضو حزبی است، حتما نباید اراده و خواست عام معقول تشکیل
دهد.
·
«انتخابات و خصلت انتخابات، نه
به این نام، بلکه به شالوده اقتصادی و پیوندهای اقتصادی انتخاب کنندگان وابسته است.»
·
(کارل مارکس : جمعبندی ئی بر
کتاب باکونین، تحت عنوان «دولتمندی و آنارشی»، آثار مارکس و انگلس جلد 18، ص 635)
·
واژه «دیکتاتوری» در فرمول
«دیکتاتوری پرولتاریا»، معنائی بیشتر از فونکسیون حاکمیت، که شامل حال هر دولتی می
شود، ندارد.
·
چرا که دیکتاتوری پرولتاریا
نیز دولتی بیش نیست.
·
لنین
در همنظری مطلق با مارکس و انگلس می گوید:
·
«دولت
بورژوائی، تنها از طریق انقلاب می تواند نفی شود.
·
دولت، بطور کلی، یعنی
کاملترین دموکراسی و آن تنها می تواند بمیرد.»
·
(لنین،
«دولت و انقلاب»، آثار لنین، جلد 25، ص 410)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر