۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

آموزش تئوری رهائی نهائی (19 )


پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
 شین میم شین
  
دیکتاتوری پرولتاریا

·        دولت، از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی، بیانگر همزیستی ستیزمند طبقات متخاصم است

·         دولت عبارت است از فرم سازمانی سرکردگی (هژمونی) طبقه ای بر طبقات دیگر.

·         تئوری «دیکتاتوری پرولتاریا» را باید از نقطه نظر این تئوری دولت در نظر گرفت

·        هر دولتی خصلت دیکتاتوری دارد
·        چون هر دولتی، همواره، حاکی از سلطه بخشی از جامعه بر بخش دیگر آن است

·         این حکم در مورد دموکراسی دولتشهری یونان کلاسیک نیز صادق است.
·        چون پیش شرط شرکت شهروندان در قدرت دولتی مجلس ملی، داشتن انبوهی از بردگان بوده ست، که از کلیه حقوق شهروندی محروم بوده اند

·         در دموکراسی های مدرن رایج در جوامع بزرگ ، که در آنها فونکسیون تصمیم گیری سیاسی به عهده نمایندگان مجلس گذاشته می شود و مجلس جای مردم را می گیرد، تضاد میان منافع همبودین عام توده ها و منافع خاص نمایندگان مجلس، به مثابه خودستیزی (خودضدیت) در شخص نماینده و در عمل نمایندگان بازتولید می شود.
     
·         واگذاری اراده و خواست خویش به غیر، از طریق انتخابات، سرابی بیش نیست و فقط به درد عوام فریبی می خورد، به درد تولید توهم شرکت در تصمیم گیری های سیاسی در مردم می خورد

·        زیرا محتوای اراده و خواست منفرد نماینده ای را که عضو حزبی است، حتما نباید اراده و خواست عام معقول تشکیل دهد.
        
·        «انتخابات و خصلت انتخابات، نه به این نام، بلکه به شالوده اقتصادی و پیوندهای اقتصادی انتخاب کنندگان وابسته است.»
·        (کارل مارکس : جمعبندی ئی بر کتاب باکونین، تحت عنوان «دولتمندی و آنارشی»، آثار مارکس و انگلس جلد 18، ص 635)

·         واژه «دیکتاتوری» در فرمول «دیکتاتوری پرولتاریا»، معنائی بیشتر از فونکسیون حاکمیت، که شامل حال هر دولتی می شود، ندارد.
·        چرا که دیکتاتوری پرولتاریا نیز دولتی بیش نیست.
 

·        لنین در همنظری مطلق با مارکس و انگلس می گوید:
·        «دولت بورژوائی، تنها از طریق انقلاب می تواند نفی شود.
·         دولت، بطور کلی، یعنی کاملترین دموکراسی و آن تنها می تواند بمیرد.»
·        (لنین، «دولت و انقلاب»، آثار لنین، جلد 25، ص 410)
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر