شین میم شین
می
آمدم
تا
داد و
دوستی
بر تخت برنشانم
آنگاه
سر به خدمت
پیش
پدر نهم
·
معنی تحت اللفظی:
·
قصدم از آمدن، تحقق بخشیدن به داد
و دوستی بود و سر خدمت نهادن در پیش پدر.
·
ما متأسفانه هنوز فرصت تحلیل
شاهنامه را نداشته ایم و از محتوای تراژدی رستم و سهراب در شاهنامه بی خبریم.
·
سیاوش احتمالا محتوای دیگری را در
قالب این تراژدی به میراث مانده از حکیم طوس می ریزد تا مسائل دوره حیات خود را
تئوریزه کند.
1
می
آمدم
تا
داد و
دوستی
بر تخت برنشانم
آنگاه
سر به خدمت
پیش
پدر نهم
·
سودای سهراب از آمدن، به پیروزی
رساندن داد و دوستی و مبارزه مشترک با تهمتن در جهت حفظ و توسعه و تحکیم این داد و
دوستی است.
·
اما چرا داد و دوستی و نه چیز دیگر؟
·
سیاوش به احتمال قوی میان داد و
دوستی رابطه علت و معلولی (علی) برقرار می کند:
·
بنظر سیاوش ـ احتمالا ـ پیش شرط
برقراری دوستی میان اعضای جامعه و جهان، برقراری داد است.
·
اما داد به چه معنی اند؟
2
می
آمدم
تا
داد و
دوستی
بر تخت برنشانم
آنگاه
سر به خدمت
پیش
پدر نهم
·
داد یکی از مقولات اساسی در سراسر
شاهنامه حکیم طوس است.
·
از همین رو ست که جوانشیر، پژوهش
خود در زمینه شاهنامه را «حماسه داد» نام داده است.
·
ما فکر می کنیم که ریشه و منشاء داد
در دیالک تیک جهانشمول داد و ستد بوده است.
·
اگر کسی چیزی دریافت کند (ستد)
اصولا باید به ازای آن چیز، چیز دیگری بدهد (داد)
·
به عنوان مثال، اگر طبقه حاکمه برده
دار و یا فئودال، محصول کار یکساله طبقات برده و رعیت را می گیرند (ستد)، باید به
ازای آن چیزی در فرم پول و یا مواد غذائی و یا وسایل زندگی و تولید بدهند (داد)
·
اگر طبقه حاکمه و یا هر کس دیگر به
ازای «ستدی»، «داد» درخور ندهد، به طرف مقابل بی داد روا داشته است، یعنی داد
درخور را نداده است، یعنی «بی داد» داده است.
·
هدف اصلی سهراب بر قراری داد در ایران
و توران بوده است.
·
این به معنی تحول انقلابی جامعه
است.
·
این به معنی تسخیر قدرت سیاسی در
ایران و توران و بازدادن داد غصب شده از توده های مولد به آنها ست.
·
تسخیر قدرت سیاسی برای به خدمت
گرفتن آن به عنوان اهرمی جهت برقراری دموکراسی توده ای.
·
به عنوان اهرمی برای برقراری
حاکمیت توده ها.
3
می
آمدم
تا
داد و
دوستی
بر تخت برنشانم
آنگاه
سر به خدمت
پیش
پدر نهم
·
برقرای داد اما به داد محدود نمی شود.
·
با برقراری داد، کینه و خصومت در
مقایس ملی و بین المللی شالوده مادی خود را از دست می دهد.
·
جنگ داخلی و یا خارجی برای غارت توده
ها بوده است.
·
یعنی برای تحمیل، ترویج و تحکیم
بیداد بوده است
·
با طرد بیداد، کینه و دشمنی جای
خود را به دوستی و مهرپروری می دهد.
·
دلیل دیالک تیک داد و دوستی در
قاموس سیاوش نیز باید همین باشد.
4
·
آرزو و اوتوپی و رؤیای سهراب
همدستی پدر با پسر برای خدمت به امر پیشرفت داد و دوستی بوده است.
·
عاقبت تراژیک این آرزو و رؤیا نیز
در خصلت اوتوپیکی آن بوده است.
·
تراژدی ها بدون دلیل اوبژکتیف (عینی)
و سوبژکتیف (ذهنی، فکری و غیره) نبوده اند و نیستند و نخواهند بود.
·
خواستن هر چیز هرگز به معنی
توانستن انجام آن چیز نیست.
5
·
انسان مختار مطلق نیست، بلکه در
دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) عمل می کند و می تواند عمل کند.
·
به قول به آذین، «انسان در لا به
لای دیوارهای جبر (ضرورت)» حرکت، کار و پیکار می کند.
·
حرکت و کار و پیکار بنی بشر بی
چارچوب عینی و دلبخواهی نیست.
·
نقش تعیین کننده در دیالک تیک جبر و
اختیار از آن جبر است و بنی بشر به اندازه شناخت جبر عینی، به اندازه شناخت قوانین
و قانونمندی های عینی هستی طبیعی و اجتماعی، آزاد و مختار است.
·
هر خواستنی به معنی توانستنی نیست.
6
توانا بود، هر که دانا بود.
·
منظور حکیم طوس نیز همان منظور هگل
و مارکس و انگلس و لنین است:
·
دانائی به گسترش حد و مرز آزادی
بشری، به توسیع میدان توانانی بشری کمک می کند.
·
توانائی بشری به میزان دانائی او
توسعه می یابد.
·
پیش شرط توانائی، دانائی است.
بردارم
از
میان
آیین خود سری
کاووس
را برانم و هر جا که دیو خو ست
کاخی
به داد برکشم و مهر پروری
·
معنی تحت اللفظی:
·
هدفم برچیدن بساط استبداد و
خودکامگی و خودسری بود.
·
هدفم سلب قدرت از کاووس و دیوخویان
در همه جا بود.
·
هدفم برپا داشتن کاخ دادپروری و
مهرپروری بود.
·
داد در همه کشورها به تخت نشانده
می شود و در سایه استقرار حکومت داد، دوستی میان افراد و ملت ها قوام می یابد،
دوستی در مقیاس ملی و بین المللی.
·
پیش شرط مبرم طبیعی و منطقی استقرار
این نظام مبتنی بر داد و دوستی، اما برچیدن بساط خودسری در مقیاس ملی و بین المللی
است.
آزادگی
شود
آیین
پاک ما
درها
چو برگشایم بر گنج و خواسته
دیگر
کسی گرسنه نخسبد به خاک ما
·
معنی تحت اللفظی:
·
از آن به بعد، آئین ما آزادگی
خواهد بود.
·
و وقتی گنج و مال تحت مالکیت توده درآید،
دیگر کسی در کشور ما گرسنه نخواهد خفت.
1
·
تفکر دیالک تیکی سیاوش رفته رفته
آشکار و آشکارتر می گردد.
·
حلقات منطقی یکی پس از دیگری در زنجیر
استدلال علمی و منطقی سیاوش ردیف می شوند.
الف
·
استقرار حکومت داد دست در دست با تشکیل
و تحکیم پیوند دوستی در مقیاس ملی و بین الملی می رود.
ب
·
با طرد حکومت بیداد، کینه و دشمنی
میان اعضای جامعه و جهان نیز رخت بر می بندد.
ت
·
با تشکیل حکومت داد و دوستی، تاریخ
واقعی بشر شروع می شود.
·
این به معنی ورود بشریت به خطه
آزادی (رایش آزادی) (انگلس) است:
آزادگی
شود
آیین
پاک ما
پ
·
آزادی اما با خودسری و خودکامگی در
تضاد آشتی ناپذیر قرار دارد و لذا به استبداد نیز به همراه بیداد پایان داده می
شود:
·
به جای کاخ بیداد و دشمنی، کاخ داد
و دوستی و به جای آئین ناپاک استبداد، آئین
پاک آزادی می نشیند و نتیجتا بیداد و همراه با بیداد، نابرابری، گرسنگی و محرومیت
توده ای پایان می پذیرد:
درها
چو برگشایم بر گنج و خواسته
دیگر
کسی گرسنه نخسبد به خاک ما
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر